jeudi 19 mai 2016

معرفی کتاب: «ریشه‌های زن‌ستیزی در ادبیات کلاسیک فارسی»

نویسنده: سولماز دهقانی
ازآنجاکه ادب و فرهنگ هر ملتی تأثیر بسیار مهمی بر تفکرات و جهان‌‌بینی مردمان خود می‌گذارد، مطالعۀ آثار شاخص ادبی و آشنایی با آن‌ها بسیار ضروری می‌نماید. تأثیر این آثار به‌حدی است که گاه یک بیت در قالب ضرب‌المثل چنان در فرهنگ مردم رخنه می‌‌کند که آن را رهنمود گفتار و رفتار خود قرار داده و به‌کار می‌بندند. مریم حسینی در کتاب «ریشه‌های زن‌ستیزی در ادبیات کلاسیک فارسی» چهرۀ زن در آثار طراز اول ادب فارسی را بررسی کرده است. به‌همین سبب، منبع بسیار خوبی برای آشنایی با نظرها و دیدگاه‌های شاعران و نویسندگان کلاسیک دربارۀ زنان است. این کتاب را نشر چشمه در سال ۱۳۸۷ منتشر کرده است.
در فصل اول کتاب، نویسنده به جلوه‌های زن‌ستیزی در ادب فارسی (گونه‌های حماسی، غنایی، عرفانی و تعلیمی) پرداخته است. در شاهنامه که مهم‌ترین اثر حماسی زبان فارسی است، زنان حضور مثبت و پررنگی دارند. زنانی همچون همای و پوران‌دخت و آزرم‌دخت به پادشاهی می‌رسند و دوران پادشاهی آنان سراسر داد و خرمی است. اما ابیاتی که در مذمت زن در شاهنامه آمده است، بیشتر مربوط به سودابه و داستان دلدادگی او به سیاوش و همچنین داستان منیژه، دختر افراسیاب، است.
تصویری که در ادب عرفانی ما از زن ارائه شده است، «مفهومی از زن است که شکل رمزی از نفْس بشری دارد. به‌همین دلیل در بسیاری موارد می‌بینیم که زن همچون نفْس، نقش مار را در بهشت بازی می‌کند که فریب‌کار است و به‌گمراهی‌کشانندۀ آدم. زن‌ستیزی‌ای که در شعر امثال مولانا دیده می‌شود، درحقیقت زن‌ستیزی نیست، بلکه نفْس‌ستیزی است». اما در ادبیات عارفانه‌عاشقانه، زن گاهی شخصیتی الهی است که «سیمای جمال و کمال حق را می‌یابد».
در ادبیات تعلیمی که درواقع ادبیاتی مردانه است و مخاطبان آن اغلب مردان هستند، زن‌‌ستیزی بیشتری را شاهد هستیم. ازسویی، چون این نوع از ادبیات نزدیکی بیشتری با زندگی مردمان روزگارشان دارد، حضور کم‌رنگ و تاریک زنان در این آثار ملموس است. «بزرگ‌نمایی و کوچک‌نمایی‌هایی که زاییدۀ ذائقۀ مردان بوده، موجبات لازم را برای تحقیر زنان در این دسته از آثار فراهم کرده است.» در حکایت‌های مثنوی، حدیقه، بوستان و گلستان، کلیله و… می‌‌توانیم چهرۀ تاریکی را که از زن ترسیم کرده‌اند، ببینیم.
شاید بتوان خاقانی را زن‌‌ستیزترین شاعران دانست که «تولد دخترانش را مایۀ سرافکندگی می‌‌داند و چون نوزاد دختر درمی‌گذرد، مرگ او را عمر دوم و مایۀ شادی تلقی می‌‌کند». جالب است که این شاعر زن‌ستیز در برخی اشعار خود، ملکه صفوه‌الدین، بانوی شروان، را ستوده است.
در فصل سوم، نگرش‌های فلسفی و دینی دربارۀ زن و ریشه‌های زن‌ستیزی نقد شده است. در حکایت‌هایی که اصل هندی دارد، همچون طوطی‌نامه و کلیله‌ودمنه و سندبادنامه، زنان مظهر شهوت‌رانی، حیله، نقصانِ عقل و بی‌وفایی هستند؛ اما در داستان‌‌هایی ایرانی، همچون سمک عیار و مرزبان‌نامه و لطایف‌الطوایف، زنان ارزشی برابر با مردان دارند و از عقل و کیاست برخوردارند. جامی که در مکتب ابن‌عربی پرورش یافته است، از مدافعان ارزش‌های زنان است و در بهارستان بخشی را به زنان عارف اختصاص داده است.
مؤلف در فصل‌های آخر آیات و احادیثی را بررسی کرده است که در ادبیات به‌کار رفته و به‌سبب تحریف جامعۀ مردسالار، باعث سرکوبی زنان شده است.
بر گرفته از سایت جهان زن

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire