samedi 31 décembre 2011

ماری کوری، زنی دانشمند و پیشرو در زمانه خویش

ماری کوری، یک زن دانشمند و یک زن پیشروی عصر خود بود و به نیکنامی نامش در تاریخ بشریت خواهد ماند، ماری در دورانی که دختران حق ورود به دانشگاه نداشتند وارد دانشگاه شد و علم آموخت و دانشمند شد، کاشف و مخترع زمانه خود شد و سرانجام افتخار مایه زنان و بشریت
 ماری شانس این را داشت که در حمایت از نبوغ خود، پدر و همسری داشت که او را درک می کردند و حامی اش بودند و کنارش ایستادند و سرکوبش نکردند و به رشد و تعالی اش کمک کردند
ماری در دوره ای که فقط پنج بار به زنی جایزه نوبل علمی اهدا شده بود، دو تا از جایزه ها به او تعلق گرفت (نوبل فیریک 1903 و نوبل شیمی 1911) و سالها بعد دخترش نیز دانشمند شد و نوبل علمی 1934را به خود اختصاص داد، حکایت ماری کوری از حکایت مزدوران استعمار نو در کشورهای توسعه نیافته و عاملان سرکوب جنبش مردمی و زنان که با پرونده های خالی و با تعهد سرسپردگی به جوایزی اضافه حقوق بشری و مواجب بگیری نایل می شوند و مدام مورد حمایت و لطف حکومت ملایان و سرمایه داری جهانی هستند، به کل جداست، زندگی ماری کوری درس عبرتی است برای زنانی که روی پای خود می ایسند و به جای رفتن به پستو و آشپزخانه در راه پیشرفت علم و آزادی می کوشند
ماری دختری لهستانی زاده ورشو اکنون افتخار فرانسه کشور همسرش پیر کوری است و فرانسه مفتخر است که ماری کوری همسری فرانسوی و کشور فرانسه را برگزیده است، برای بودن و برای آزادی

زنده باد آزادی و خرد 
***

 اطلاعات و فیلم هایی درباره ماری کوری

http://fr.wikipedia.org/wiki/Marie_Curie

http://www.dailymotion.com/video/x7ztby_mariecurie_shortfilms

1/5
http://www.dailymotion.com/video/x9q811_1x5-marie-curie_tech#rel-page-1

1/2 animated
http://www.youtube.com/watch?v=zK5iy4jXa5A&feature=mfu_in_order&list=UL
http://www.youtube.com/watch?v=QjSgk4t-Kmk&feature=related
Marie Curie
http://www.youtube.com/watch?v=5OpEqjARa9Y&feature=mfu_in_order&list=UL

http://www.google.fr/#pq=marie+curie&hl=fr&ds=yt&cp=16&gs_id=w&xhr=t&q=marie+curie+film&gs_sm=&gs_upl=&um=1&ie=UTF-8&sa=N&tab=vw&bav=on.2,or.r_gc.r_pw.,cf.osb&fp=8c9ef9ee0eee6c81&biw=1024&bih=435
1990

http://fr.wikipedia.org/wiki/Les_Palmes_de_monsieur_Schutz_%28film%29
 1997

jeudi 29 décembre 2011

گزارش یک قتل ناموسی به قلم مارکز

مقاله ای در مورد قتلهای ناموسی در هفتصد و هفتاد سایت اینترنتی منتشر شده بود که از همان جمله اول غلط داشت و نویسنده اش خانم دکتری بود که اسم دهان پرکنی بر مقاله گذاشته بود، اما علیرغم عنوان غلط انداز هیچ استنادی به مارکسیست ها و یا فمینیست ها نداشت و بر اساس چه گفتگوهایی و یا نشستن پای روضه فاطی فمینیست های اسلامی و حاج خانم ها و مواجب بگیران ان جی اویی تنظیم شده است چون باب سلیقه آنها نوشته شده بود، یعنی با یک خروار اهن و تلپ و افاده و فیس، و ظرف و ظروف، آخرش شام و ناهار هیچی و خلاصه مطلب، آن مقاله هیچ نکته موثق و یا آموزنده ای با خود نداشت؛ همین باعث شد تا این فیلم زیبا را بگذارم تا از طریق این داستان زیبا پی ببرید که در قتلهای ناموسی مردان هم قربانی می شوند و چه بسا بیشتر از زنان؛ و وظیفه فمینیست ها دفاع از تیم بسکتبال زنان نیست بلکه مسئولیت فمینیست ها دفاع از مفاهیم و نظریاتی برای رهایی زنان و انسان از زیر قیود و قواعد پوسیده و ارتجاعی است
از آنجا که دفاع از ناموس و بکارت به عنوان قلمروی شخصی تفکری است که ساخته ذهنیت پدر سالار ( و نه پاتیارک؟) است، در خلال تاریخ بسیاری از جوانان خوبرو با اتهامات واهی قربانی ماجراهای ناموسی شده اند، مورد سیاوش را در ادبیات و اساطیر ایران به یاد بیاورید، سیاوش به خاطر خوبرو بودن مورد توجه سودابه قرار گرفت و چون به او راه نداد قربانی توطئه و اتهام او شد، مگر نه؟ یوسف خوبرو را به یاد بیاورید که به زلیخا نع گفت و زلیخا برایش پاپوش دوخت و او را به بی ناموسی و تجاوز به محرم متهم کرد، یادتان هست؟
اگر درک صحیح و تعریفی درستی از «پدرسالار» داشته باشیم به خوبی به این نکته اصلی پی برده ایم که منظور از تفکر و فرهنگ پدرسالار بیولوژیک و کروموزومی نیست بلکه بر اساس مفهوم صورت می گیرد، پدرسالار یک سیستم عقیدتی سنتی و پوسیده است که در این سیستم فکری هر چه در راه حفظ نظام پدرسالاری و در خدمت پدرسالاری باشد با آن همنوا است، حالا چه جناح حاج خانم ها باشد و چه آقازاده های حامی نظام، پس با این نوع تفکر هرگز از همکاری و نقش زنان در پیشبرد اهداف قانون پدرسالار و سرکوب جوانان و زنان تعجب نخواهیم کرد؛ از کی تا حالا برای درک فمینیست بودن و یا مارکسیست بودن باید آزمایش خون و کروموزوم و آ د ان داد خانم دکتر پژوهشگر؟ و از کی تا حالا با نسبت دادن هر چیز به فرهنگ جامعه می شود مسایل را توجیه کرد؟ تا کی خانم دکتر؟ در مورد اشاعه و رشد فرهنگ ارتجاع توسط مواجب بگیران استثمار و استعمار بیگانه نظرتان چیست خانم دکتر؟
به خوبی می دانیم که زنان بیولوژیک در صف اول سرکوب زنان دیگر و یا جنبش آزادیخواهانه زنان قرار دارند، اینطور نیست حاج خانم؟ برای درک بهتر این مطلب نمایشنامه های فدریکو گارسیا لورکا را بخوانید، ببینید چه ساده و چه زیبا در «خانه برنارد آلبا» زنان را عامل سرکوب و برقرار نگهدارنده نظام پوسیده پدرسالاری می داند و ترسیم می کند و چگونه قتل های ناموسی را در «عروسی خون» یا «یرما» و یا «خانه برنارد آلبا» تشبیه و تحلیل کرده است، برای شناخت پایه ای از فمینیسم هم خواندن و بازخوانی «جنس دوم» سیمون دوبوار را فراموش نکنیم، آخر فمینیسم که بلوف و بازی پوکر نیست، هست؟
***
فیلم «وقایع نگاری یک قتل از پیش اعلام شده» بر اساس یک ماجرای واقعی در سال1951 است که گابریل گارسیا مارکز، نویسنده و روزنامه نگار آمریکای جنوبی از آن رمان جذابی 1981 ساخته بود و لحظه به لحظه این قتل از پیش اعلام شده را به خواننده گزارش داده بود و گارسیا مارکز از واقعه ای که هر روز ممکن است در گوشه ای از دنیا اتفاق بیفتد اثر بی نظیری نوشته بود، داستان این رمان دستمایه فیلمسازی چون فرانچسکو روزی شد تا فیلمی زیبا و فراموش نشدنی 1987 از آن بسازد، قتل آن جوان خوبروی دانشکده پزشکی، بی آبرویی و انگشت نمای همه شدن و تباه شدن زندگی عروسی زیبا و خلاصه چند جوان و سرانجام چند خانواده، پی آمد این واقعه است که با قلم توانای مارکز و از طریق دوربین توانای فرانچسکو روزی به خوبی نشان داده می شود
کتاب «وقایع نگاری یک قتل از پیش اعلام شده» ترکیبی است از واقعه ای در سال 1951 که از تخیل مارکز گذشته است و از زبان دوست سانتیاگوی مقتول سال ها پس از این قتل برایمان نقل می شود؛ داستان ماجرای «بایاردو سن رامون» یک مرد ثروتمند را بازگو می کند که «سن رامون» با «آنجلا ویکاریو» یک دختر زیبای محلی ازدواج می کند اما پس از آن که متوجه می شود او باکره نیست، در صبح عروسی آنجلا را به خانه پدرش پس می فرستد، خانواده «ویکاریو» که از این آبروریزی به شدت ناراحت شده اند به زور از تازه عروس می خواهند تا فرد مسئول را به آن ها معرفی کند و دختر هم مردی به نام «سانتیاگو ناسار» را متهم می کند، «ناسار» در پایان با ضربات چاقوی قصابی برادران مست «آنجلا» کشته می شود؛ در حالی که همه شهر از این ماجرا با خبر است ولی کسی برای پیشگیری از این قتل عمد هیچ کاری نمی کند و همه چیز دست به دست هم می دهند تا این جوان خوبرو مثل شکاری در جلوی چشم مردم قربانی شود، این داستان فجیع را به قلم توانای گارسیا مارکز و فیلمساز خلاقی مانند فرانکو روزی و با بازی فراموش نشدنی بازیگران هنرمند ببینید و فراموش نکنید که قتل های ناموسی از هر دو سو قربانی داده است و چه جوانان نازنینی (چه زن و چه مرد) در طول تاریخ، به نام ناموس، با چاقوی قصابی سر بریده نشده اند
***
کیتانو جنتایل چیمنتو، در صبح روزی که قراربود او را به قتل برسانند، بی هیچ توجهی به مرگی که در انتظار او بود از خواب بیدار شد درمدتی کم تر از چند ساعت، این جوان برومند و خوش قیافه و این دانشجوی رشته دکترا را به اتهام برداشتن باکرگی یک نوعروس با ضربه چاقو کشته بودند
گارسیا مارکز از قتلی که در سال 1951 در خانواده «پالنسیا» بوقوع پیوسته الهام گرفته است اما وقایع دیگری که درکتاب در اطراف این قتل روی می دهد همگی ساخته و پرداخته ذهن اوست و او رمان خود را به شیوه پر کشش و ویژه خود و در این رمان با ترکیبی از رمان پلیسی و گزارش نویسی نوشته است، فرانسچکو روزی کارگردان توانای ایتالیایی بر اساس رمان مارکز فیلم زیبایی ساخته است؛ این فیلم زیبا را که بر اساس یعنی فاجعه یک قتل ناموسی ساخته شده است را ببینید

آثار مارکز به فارسی بر روی اینترنت
http://www.4shared.com/folder/C3QQ3sYT/___.html
 
درباره فیلم
http://fr.wikipedia.org/wiki/Chronique_d%27une_mort_annonc%C3%A9e_%28film%29


 فیلم را در ده قسمت بر روی یوتوب ببینید
1/10
http://www.youtube.com/watch?v=HXZNXnW_jv0&feature=mfu_in_order&list=UL

lundi 26 décembre 2011

عریانی زن

مادر و دختری فیلم کوتاهی ساخته اند، مادر برهنه در برابر دوربین دخترش نشسته و از تنش می گوید و شرم از عریانی همراه با بالا رفتن سن و دخترش چون سنگ صبوری در آن سوی دوربین به تن مادرش می نگرد و فیلم می گیرد، این فیلم کواه هشت دقیقه ا، بدون پورنوگرافی و در نهایت معصومیت و بیگناهی تن زن را چون قلمرویی ناشناخته و همراه با زیبایی های درون نشان می دهد، برای داشتن تعریفی از پورنو و غیر پورنو اول این فیلم را ببینید بعد مقاله ای در مورد پورنوگرافی در همینجا خواهم گذاشت

lundi 19 décembre 2011

داونلود هفت کتاب از اوریانا فالاچی



جنس ضعیف؛ یک مرد، نامه به کودکی که هرگز زاده نشد، زندگی جنگ و دیگر هیج، اگر خورشید بمیرد، پنه لوپه به جنگ می رود و مصاحبه با شاه ایران؛ که البته جای مصاحبه تاریخی اوریانا با امام به خوبی پیداست و در چشمان زنان روی بلاگفا منتشرش کردیم که وبلاگ و مطالبش به درک واصل شد و با حذف تاریخی مواجه شدیم، فعلاً همین ها غنیمت است، بخوانید
http://www.4shared.com/folder/yN7wjSBc/__online.html

dimanche 11 décembre 2011

نگارِ زن (تاریخ مصور لباس زن در ایران) - توران شهریاری - بهرامی




"انجمن بين‌المللي زنان كه در سال ١٣٣٠ با مشاركت شماري از زنان فرزانه و تحصيل‌كرده ايران و شماري از زنان سرشناس خارجي (همسران برخي از سفيران) تشكيل و تاسيس شد به كارهاي مهمي دست زد از آن جمله به تاسيس مهدكودك در پارك شهر تهران براي نگهداري عده‌اي از كودكان بي‌بضاعت اقدام نمود.
سپس اندرزگاهي به نام مهدكودك ليلا براي خانواده‌هاي كارگران و كودكان آنان براي معالجات طبي و توزيع شيرخشك بين آنها در تهران برپا گرديد.
يكي ديگر از خدمات انجمن بين المللي زنان در ايران تاسيس نخستين آسايشگاه
كودك است كه در سال ١٣٤٦ ايجاد شد.
همچنين بناي آسايشگاه كودك جنب بيمارستان ژاندارمري در خيابان وليعصر كنوني يكي ديگر از اقدامات اين تشكيلات است. در سال ١٣٥٥ سازمان بين المللي زنان در ايران كه سه همسر سفرای انگليس و آمريكا و هند در بين آنان بود اقدام به نمايش ٥هزار سال لباس زن ايراني از زمان ايلاميان تا زمان معاصر نمودند كه در آن هنگام بسيار مورد توجه قرار گرفت. به‌طوري‌كه پس از نمايش بار اول كه بليت‌هاي آن افتخاري بود بر حسب تقاضاي فراواني كه از سوي زنان سرشناس ايراني و خارجي به اين تشكيلات رسيد انجمن بين‌المللي زنان مجبور شد براي بار دوم نمايش ٥هزار سال لباس زن ايراني را به نام نگار زن در هتل هيلتون تكرار نمايد و بليت‌هاي آن را به قيمت گران به فروش رساند. پس از نمايش 5هزار سال لباس زن ايراني كه بيش از 20 نمونه آن اقتباس از آثاريست كه در موزه‌هاي بزرگ جهان از قبيل لوور، آرميتاژ، بريتانيا، آلبرت و ويكتوريا، هنرهاي زيباي بوستون، بالتيمور، پنسيلوانيا، كتابخانه ملي پاريس، كتاب‌هاي دكتر پوپ و گرشمن و موزه‌ ايران باستان مي‌باشد الهام گرفته است.
نخستين تصوير كتاب «ناپيراسو» همسر «اونتاش‌كال» پادشاه ايلام است كه پيش از ورود آرياها در غرب حكومت مي‌كردند (متعلق به ٥هزار سال پيش) و آخرين نگاره نيز متعلق به «ليدي‌رامزباتوم» همسر آخرين سفير انگليس پيش از انقلاب در ايران است. به هر حال نمايش 5هزار سال لباس زن ايراني (نگار زن) از بهترين كارهاي انجمن بين‌المللي زنان در ايران بود كه اشعارش را از اينجانب خواستند تا بسرايم. كه سروده‌هاي آن باعكس‌هاي مزبور در دسترس بينندگان عزيز است. ناگفته نماند كه اين نمايش در سال 1352 صورت گرفت. "

متن کامل کتاب الکترونیک