رقص و خنده و تفنگ دختران کوبانی، فمنیست و دنیای سرمایه را به چالش
کشید؛ و انگیزه ای شد، برای نوشتن ها و سرودن ها و نگفته های بسیاری که
دغدغه ی بسیاری از ما بود. کوبانی انگیزه ی زیستن و سرود آزادی را در جهان
دوباره زنده کرد. کوبانی تابلویی شد، که هرکسی در آنجا در جست وجوی ردی از
خود است. چرا که عقده گشای انبوه امیال سرخورده ی جهان امروز در برابر
سرمایه و تاجران و دلالان سرمایه است.
کوبانی تلالوی دوباره ی آزادی و مبارزه برای آن است. دختران و زنان کوبانی با خنده و رقص و تفنگ هایشان به استقبال یکی از خشن ترین نیروهای تاریکی و نادانی سده ی بیست و یکم می روند. آنان خنده را جایگزین گریه و تفنگ را جایگزین بردگی و رقص را جایگزین سکون و ابژه سکسی بودن کرده اند. آنها به میدان های جنگ می روند. شلیک می کنند، با خنده و گاهی نیز با ترس اما هم چنان لبخند بر لبانشان جاریست و هنگام برگشت با هلهله و هه لپه ر که آرام می- گیرند، آنها برای زندگی می جنگند، برای یک زندگی آزاد، نه برای ماورای طبیعت، نه برای اینکه تقدیس شوند! آنها رابطه ی سالمی با جهان و زندگی دارند پس نه مظلومند و نه مغموم.
البته که مبارزه ی دختران گریلا تنها مختوم به این ٥٧ روز یا این دو یا سه سال اخیر نیست. دختران گریلا سالهای طولانی ست، قریب به چهل سال که در کوهستانهای کوردستان در حال مبارزه با ناعدالتی و نابرابری هستند. آنان هیچگاه در انتظار رفع خطرات و حواله شدن مطآلباتشان به فرصت های بعدی نبوده اند؛ بلکه بالعکس آنان در کنار فریاد برای هویت و اصالت خود فریاد برای عدالت و برابری را سر دادند؛ اما آنان اینگونه نمی اندیشند، که جنگ و تفنگ تنها مختص مردان است؛ زیرا که این تفکر گزاره از همان تفکر جنسیتی دارد، که طبقه ی بندی می کند چه کسی حق دارد و چه کسی حق ندارد! آیا کسانی که می اندیشند تفنگ به دست گرفتن زنان نشانه ی از ترویج خشونت است! گزاره از همان تفکر مردسالاری نمی کنند که هنوز در ضمیر ناخودآگاه آنان فرمانروای اندیشه های آنان است!؟ و این تفکر همان سیستم سرمایه نیست که تعیین می کند، زنان چگونه بیاندیشند و چگونه بپوشند و میکاپ کنند؛ و در کنار عرضه ی ژست های هالیودی و مدل های کمپانی های سرمایه داری.... گاهی نیز به تئوریهای فمنیستی بپردازند! و مقالاتی دهن پرکن در باب گفتمان صلح و زن و زن و... بنویسند و در برابر دوربین های متفاوت و رسانه ها نیز ژستی روشنفکرنما داشته باشند!
آن چه که در دایره ی مبارزات زنان فمنیست قرار دارد کنترل بدن و ذهن زنانه است، که امروزه دنیای سرمایه و دلالان و تاجران آن را در حیطه ی کنترل خود قرار داده اند. چیزی که نانسی فریز و همتایان او را نگران کرده است.
دختران گریلا سالهای بسیاری ست، که در حال مبارزه هستند و مشارکتی فعال دارند در سیاست و مدیریت و در تمامی ارکان اجتماعی و اقتصادی، نه به شیوه ی منفعل و عروسکی، بلکه به شیوه ی تاثیرگذار و صاحب سخن بودن با اراده ی آزاد.
آنان نه بردگان یک اندیشه و یک فرد بلکه همراهان و دوستداران و پشتیبانان اندیشه ی آپو* هستند، آنان با مشارکت هایشان کمک به تکامل و عملی کردن اندیشه های انسانی شدند،که فرا جنسیت می اندیشد و مرد* بودن را به تعریف کلاسیک و مردانه بودن آن را در خود نابود کرد؛ و گستره ی انسانی را در خود تعالی داد، او ابر انسانی شد، که اندیشیدن به رهایی کهن ترین مستعمره ی جهان* جزو دغدغه های روزمره ی او شد. چرا که او -عبدالله اوجالان- نیک می دانست، آزادی این قلمرو کهن، آزادی بخش بزرگی از زندگی ست؛ و امروزه کوبانی گواه این اندیشه ی آزاد است.
کوبانی بدون یک اراده و تفکر و ایدئولوژی نمی توانست اینگونه تاب بیاورد در برابر نیروی چنین سبیع و بی رحم که دنیای سرمایه را در پشت سر خود دارد. کوبانی اراده ی آزاد شد، با تفکری نوین در جهانی که سرمایه و سیاست مداران سرمایه در حال بلعیدن همه ی خواسته های انسانی هستند.
داعشیان نیز برای یک ایدئولوژی می جنگند. زنانی نیز که به داعش می پیوندند و تفنگ به دست می گیرند از یک ایدئولوژی دفاع می کنند. چه تشابه زیبایی و در خور تحسین، در عجب نیستم، که گروهی از مرکزنشینان ایرانی اینگونه بتازند به مبارزه ی آزادیخواهانه ی زنان کورد، چرا که این پیشه ی سالها مبارزات آنان است. از آن روست که امروز داعشیان بر زنان و دختران ایرانی سروری می کنند؛ و بر آنان اسید می پاشند؛ و زنان بسیاری را در گروه های زنجیره ای به قتل می رسانند. داعش پروران تنها در لباس و هیبت مردانه با سبیل و ریش ظهور نمی نمایند، بلکه آنان می توانند در هیبت های متفاوت و حتا در هیبت عروسک های هالیودی آشکار شوند، یا در هیبت زنی فمنیست که با لخت کردن پستانهای خود ادعای گرفتن حقوق حقه و پایمال شده ی زنان را داشته باشند!
نکته این جاست. زنانی که به داعش می پیوندند، تنها یک ابژه ی سکسی هستند، نه مبارزین و تفنگ به دستان یک تفکر و یک ایدئولوژی. داعشیان اما برای چه مبارزه می کنند؟ برای رسیدن به یک ارگاسم ابدی که همانا زن و شراب و حوریان بهشتی ست، آنان در این دنیا چیزی برای از دست دادن ندارند؛ چرا که آنها به ماورالطبیعه متصل هستند، آنها برای رسیدن به یک نیروی آسمانی و رسیدن به یک ارگاسم ابدی می جنگند!
داعشیان می خواهند جهان را به خاک و خون بکشند تا خود به ماوراءالطبیعه برسند؛ اما کوبانی می جنگد برای یک زندگی آزاد و یک اراده ی آزاد.
کوبانی سالهای بسیاری ست در حال جنگیدن است. در کوهستان های زاگرس و شاهو و بوتان و زاب و قندیل ...قلب کوبانی سالهای طولای ست در ایمرالی می طپد تا خنده و رقص و آزادی را جایگزین بردگی و گریه و سکون و فغان کند.
دختران کوبانی وارثان دانش ژینولوژی هستند، که پشتوانه ی علمی آن گریلاهای کوهستانهای آزاد کوردستان است، زنانی چون فیدان و دوغآن و سکینه و بریتان و شیرین و زیلان و بی شمار زنانی که امروز در کوبانی و دیاربکر و قندیل با مبارزه ی به واقع و پراکتیک شان در حال نگارش مانیفست رهایی زن هستند، مانیفست رهایی بشریت از ظلم و ناعدالتی.
ژینئولوژی یا همان زنشناسی، علم شناخت ابعاد تاریخی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و فلسفی زن میباشد که طرح کلی و جامع آن برای اولین بار از سوی رهبر زندانی ملت کورد- عبدالله اوجالان- درانداخته شده است. مصدر این کلمه همان ژیان (در زبان کوردی یعنی زندگی)، زن و زندگی میباشد. بدین صورت ژنـ ژیان (زنـ زندگی)، زندگیبخش و آفریننده میباشد. جهت درک بهتر ژینئولوژی بجاست نگاهی ژرف به ذهنیت جنسیتگرا بیندازیم. بی شک نخستین بار نیست که جهت واکاوی و بررسی مسالهی زن در جنبش آزادیخواهی کوردستان فعالیت و نظریههایی دال بر این موضوع مطرح میشوند؛ اما طرح اصطلاح ژینئولوژی بعد از تغییر پاردایم جنبش انجام گرفت. برای بار اول نیز توسط رهبر آپو در کتاب جامعهشناسی آزادی به مفهوم واقعی کلمه اشاره شد.
٢٠١٤/١١/١٠
نگین شیخ الاسلامی وطنی
*آپو رهبر زندانی ملت کورد است،که ١٥ سال پیش با یک توطئه ی بین المللی دستگیر شد و روانه ی زندان ایمرالی گردید.
* کلمه ی مێر یا مرد یا پیاو ؛برای تشریح این کلمات که به شیوه های متفاوت آمده است (مرد مار و میر و مهر و پیاو) لازم ست، که نگاهی تاریخی به این کلمات داشته باشیم تا مفاهیم آن را درک نماییم. در فلسفه و اعتقادات میترایی کلمه ی میر یا مهر را برای میترا که جنسیت خاصی ندارد، جندر به کار گرفته می شود؛ اما در مرحله ی پیشرفت مردسالاری مردهای جامعه سعی بر این داشتند تا تمام خصوصیات خوب میترا را به خود اختصاص دهند، ازاین رو نام مێر. میر یا مرد را برای خود انتخاب کردند. این در حالی ست که در تاریخ کهن کوردستان میر یا مێر به معنی جنسیت مرد نبوده و کلماتی ست که اختصاص به میترا داشته است، به معانی عشق و دوست داشتن و هم چنین خورشید می آید، خورشید پرستان و مهر پرستان، تمام این خصوصیات متعلق به میترا بوده است، اگر توجه بکنیم امروز نیز در پروسه ی ازدواج انسانها حلقه ی ازدواج میان آنها رد و بدل می شود، چرا که حلقه سمبل تعهد جاودانگی است؟ چرا که حلقه سمبل خورشید است و آن آداب و تقالید تا به امروز نیز پابرجاست، به مثابه عقدکنان، در پروسه ی ازدواج دختر و پسر حلقه رد وبدل می کنند به معنای پیمان و تعهد. یکی دیگر از اسامی میترا مار است. کلمه ی مار به معنای میترا به کار رفته است. مار در نزد کوردها عنصری مقدس بوده است. امروز نیز در میان ایزدییان (لاله ش) بر در و دیوار عکس و پوستر مار آویزان است. حتا اگر نگاهی به آرم و سمبل پزشکان و داروخانه ها بیاندازیم، پیمانه و ماری خواهیم دید، که به دور پیمانه پیچیده شده، در اسطورها نیز به جاودانگی مار اشاره شده است.در اسطوره ی گیلگامیش آمده است؛ هنگامی که گیلگامش گیاه جاودانگی را می یابد ماری می آید و آن را می خورد؛ و اینکه چرا در ادیان سامی (یهودی و اسلامی و نصرانی و اسلام) تا به این حد از مار به عنوان عنصری بد یاد می شود، به این دلیل است که همه ی آنها خواهان پاک کردن و از بین بردن فلسفه و تفکرات میترایی بوده اند.
در کردستان شهری ست، به اسم، میر"دین" به معنی مرکز میترایی ها، این کلمه حتا وارد آداب و تقالید نیز گشته است. زردشتیان جشنی دارند، به نام مهرگان که بعدها در عربی به مهرجان تغییر یافت، حتا این آداب و تقالید به اروپا نیز رسیده است.
ابوریحان بیرونی در خصوص جشن مهرگان نوشته است، به دلیل آن که در ان روز خورشید درخشید بر سر انسانها آن را مهرگان نامیدند. اگر چشمی به متولوژی و اسطورهای قدیم کوردستان بیاندازیم، چندین فرشته یا الهه هستند که جنسیت آنها ماده بوده است، که معرفترین آنها همان فرشته ی میترا یا مهر است. هم چنان می توان به فرشتگان باران یا آناهیتا، فرشته ی گرمی یا آذر، فرشته ی غضب یا اینیرا اشاره کرد. بعد از گذشت دهها هزار سال در کوردستان، این کلمات به دلیل این که از فکر و فلسفه ی زندگی اجتماع سرچشمه گرفته است، به عنوان اسامی زنان و خصوصیات زنانه در ادبیات کوردستان به کار گرفته می شوند. میترا، مهری، میردین یا خورشید، ستاره، آناهیتا یا آذر.
*عبدالله اوجالان در جلد سوم مانیفست تمدن دمکراتیک به نام جامعه شناسی آزادی مبارزات فمنییسم را به نام قیام کهن ترین مستعمره نام می برد.
کوبانی تلالوی دوباره ی آزادی و مبارزه برای آن است. دختران و زنان کوبانی با خنده و رقص و تفنگ هایشان به استقبال یکی از خشن ترین نیروهای تاریکی و نادانی سده ی بیست و یکم می روند. آنان خنده را جایگزین گریه و تفنگ را جایگزین بردگی و رقص را جایگزین سکون و ابژه سکسی بودن کرده اند. آنها به میدان های جنگ می روند. شلیک می کنند، با خنده و گاهی نیز با ترس اما هم چنان لبخند بر لبانشان جاریست و هنگام برگشت با هلهله و هه لپه ر که آرام می- گیرند، آنها برای زندگی می جنگند، برای یک زندگی آزاد، نه برای ماورای طبیعت، نه برای اینکه تقدیس شوند! آنها رابطه ی سالمی با جهان و زندگی دارند پس نه مظلومند و نه مغموم.
البته که مبارزه ی دختران گریلا تنها مختوم به این ٥٧ روز یا این دو یا سه سال اخیر نیست. دختران گریلا سالهای طولانی ست، قریب به چهل سال که در کوهستانهای کوردستان در حال مبارزه با ناعدالتی و نابرابری هستند. آنان هیچگاه در انتظار رفع خطرات و حواله شدن مطآلباتشان به فرصت های بعدی نبوده اند؛ بلکه بالعکس آنان در کنار فریاد برای هویت و اصالت خود فریاد برای عدالت و برابری را سر دادند؛ اما آنان اینگونه نمی اندیشند، که جنگ و تفنگ تنها مختص مردان است؛ زیرا که این تفکر گزاره از همان تفکر جنسیتی دارد، که طبقه ی بندی می کند چه کسی حق دارد و چه کسی حق ندارد! آیا کسانی که می اندیشند تفنگ به دست گرفتن زنان نشانه ی از ترویج خشونت است! گزاره از همان تفکر مردسالاری نمی کنند که هنوز در ضمیر ناخودآگاه آنان فرمانروای اندیشه های آنان است!؟ و این تفکر همان سیستم سرمایه نیست که تعیین می کند، زنان چگونه بیاندیشند و چگونه بپوشند و میکاپ کنند؛ و در کنار عرضه ی ژست های هالیودی و مدل های کمپانی های سرمایه داری.... گاهی نیز به تئوریهای فمنیستی بپردازند! و مقالاتی دهن پرکن در باب گفتمان صلح و زن و زن و... بنویسند و در برابر دوربین های متفاوت و رسانه ها نیز ژستی روشنفکرنما داشته باشند!
آن چه که در دایره ی مبارزات زنان فمنیست قرار دارد کنترل بدن و ذهن زنانه است، که امروزه دنیای سرمایه و دلالان و تاجران آن را در حیطه ی کنترل خود قرار داده اند. چیزی که نانسی فریز و همتایان او را نگران کرده است.
دختران گریلا سالهای بسیاری ست، که در حال مبارزه هستند و مشارکتی فعال دارند در سیاست و مدیریت و در تمامی ارکان اجتماعی و اقتصادی، نه به شیوه ی منفعل و عروسکی، بلکه به شیوه ی تاثیرگذار و صاحب سخن بودن با اراده ی آزاد.
آنان نه بردگان یک اندیشه و یک فرد بلکه همراهان و دوستداران و پشتیبانان اندیشه ی آپو* هستند، آنان با مشارکت هایشان کمک به تکامل و عملی کردن اندیشه های انسانی شدند،که فرا جنسیت می اندیشد و مرد* بودن را به تعریف کلاسیک و مردانه بودن آن را در خود نابود کرد؛ و گستره ی انسانی را در خود تعالی داد، او ابر انسانی شد، که اندیشیدن به رهایی کهن ترین مستعمره ی جهان* جزو دغدغه های روزمره ی او شد. چرا که او -عبدالله اوجالان- نیک می دانست، آزادی این قلمرو کهن، آزادی بخش بزرگی از زندگی ست؛ و امروزه کوبانی گواه این اندیشه ی آزاد است.
کوبانی بدون یک اراده و تفکر و ایدئولوژی نمی توانست اینگونه تاب بیاورد در برابر نیروی چنین سبیع و بی رحم که دنیای سرمایه را در پشت سر خود دارد. کوبانی اراده ی آزاد شد، با تفکری نوین در جهانی که سرمایه و سیاست مداران سرمایه در حال بلعیدن همه ی خواسته های انسانی هستند.
داعشیان نیز برای یک ایدئولوژی می جنگند. زنانی نیز که به داعش می پیوندند و تفنگ به دست می گیرند از یک ایدئولوژی دفاع می کنند. چه تشابه زیبایی و در خور تحسین، در عجب نیستم، که گروهی از مرکزنشینان ایرانی اینگونه بتازند به مبارزه ی آزادیخواهانه ی زنان کورد، چرا که این پیشه ی سالها مبارزات آنان است. از آن روست که امروز داعشیان بر زنان و دختران ایرانی سروری می کنند؛ و بر آنان اسید می پاشند؛ و زنان بسیاری را در گروه های زنجیره ای به قتل می رسانند. داعش پروران تنها در لباس و هیبت مردانه با سبیل و ریش ظهور نمی نمایند، بلکه آنان می توانند در هیبت های متفاوت و حتا در هیبت عروسک های هالیودی آشکار شوند، یا در هیبت زنی فمنیست که با لخت کردن پستانهای خود ادعای گرفتن حقوق حقه و پایمال شده ی زنان را داشته باشند!
نکته این جاست. زنانی که به داعش می پیوندند، تنها یک ابژه ی سکسی هستند، نه مبارزین و تفنگ به دستان یک تفکر و یک ایدئولوژی. داعشیان اما برای چه مبارزه می کنند؟ برای رسیدن به یک ارگاسم ابدی که همانا زن و شراب و حوریان بهشتی ست، آنان در این دنیا چیزی برای از دست دادن ندارند؛ چرا که آنها به ماورالطبیعه متصل هستند، آنها برای رسیدن به یک نیروی آسمانی و رسیدن به یک ارگاسم ابدی می جنگند!
داعشیان می خواهند جهان را به خاک و خون بکشند تا خود به ماوراءالطبیعه برسند؛ اما کوبانی می جنگد برای یک زندگی آزاد و یک اراده ی آزاد.
کوبانی سالهای بسیاری ست در حال جنگیدن است. در کوهستان های زاگرس و شاهو و بوتان و زاب و قندیل ...قلب کوبانی سالهای طولای ست در ایمرالی می طپد تا خنده و رقص و آزادی را جایگزین بردگی و گریه و سکون و فغان کند.
دختران کوبانی وارثان دانش ژینولوژی هستند، که پشتوانه ی علمی آن گریلاهای کوهستانهای آزاد کوردستان است، زنانی چون فیدان و دوغآن و سکینه و بریتان و شیرین و زیلان و بی شمار زنانی که امروز در کوبانی و دیاربکر و قندیل با مبارزه ی به واقع و پراکتیک شان در حال نگارش مانیفست رهایی زن هستند، مانیفست رهایی بشریت از ظلم و ناعدالتی.
ژینئولوژی یا همان زنشناسی، علم شناخت ابعاد تاریخی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و فلسفی زن میباشد که طرح کلی و جامع آن برای اولین بار از سوی رهبر زندانی ملت کورد- عبدالله اوجالان- درانداخته شده است. مصدر این کلمه همان ژیان (در زبان کوردی یعنی زندگی)، زن و زندگی میباشد. بدین صورت ژنـ ژیان (زنـ زندگی)، زندگیبخش و آفریننده میباشد. جهت درک بهتر ژینئولوژی بجاست نگاهی ژرف به ذهنیت جنسیتگرا بیندازیم. بی شک نخستین بار نیست که جهت واکاوی و بررسی مسالهی زن در جنبش آزادیخواهی کوردستان فعالیت و نظریههایی دال بر این موضوع مطرح میشوند؛ اما طرح اصطلاح ژینئولوژی بعد از تغییر پاردایم جنبش انجام گرفت. برای بار اول نیز توسط رهبر آپو در کتاب جامعهشناسی آزادی به مفهوم واقعی کلمه اشاره شد.
٢٠١٤/١١/١٠
نگین شیخ الاسلامی وطنی
*آپو رهبر زندانی ملت کورد است،که ١٥ سال پیش با یک توطئه ی بین المللی دستگیر شد و روانه ی زندان ایمرالی گردید.
* کلمه ی مێر یا مرد یا پیاو ؛برای تشریح این کلمات که به شیوه های متفاوت آمده است (مرد مار و میر و مهر و پیاو) لازم ست، که نگاهی تاریخی به این کلمات داشته باشیم تا مفاهیم آن را درک نماییم. در فلسفه و اعتقادات میترایی کلمه ی میر یا مهر را برای میترا که جنسیت خاصی ندارد، جندر به کار گرفته می شود؛ اما در مرحله ی پیشرفت مردسالاری مردهای جامعه سعی بر این داشتند تا تمام خصوصیات خوب میترا را به خود اختصاص دهند، ازاین رو نام مێر. میر یا مرد را برای خود انتخاب کردند. این در حالی ست که در تاریخ کهن کوردستان میر یا مێر به معنی جنسیت مرد نبوده و کلماتی ست که اختصاص به میترا داشته است، به معانی عشق و دوست داشتن و هم چنین خورشید می آید، خورشید پرستان و مهر پرستان، تمام این خصوصیات متعلق به میترا بوده است، اگر توجه بکنیم امروز نیز در پروسه ی ازدواج انسانها حلقه ی ازدواج میان آنها رد و بدل می شود، چرا که حلقه سمبل تعهد جاودانگی است؟ چرا که حلقه سمبل خورشید است و آن آداب و تقالید تا به امروز نیز پابرجاست، به مثابه عقدکنان، در پروسه ی ازدواج دختر و پسر حلقه رد وبدل می کنند به معنای پیمان و تعهد. یکی دیگر از اسامی میترا مار است. کلمه ی مار به معنای میترا به کار رفته است. مار در نزد کوردها عنصری مقدس بوده است. امروز نیز در میان ایزدییان (لاله ش) بر در و دیوار عکس و پوستر مار آویزان است. حتا اگر نگاهی به آرم و سمبل پزشکان و داروخانه ها بیاندازیم، پیمانه و ماری خواهیم دید، که به دور پیمانه پیچیده شده، در اسطورها نیز به جاودانگی مار اشاره شده است.در اسطوره ی گیلگامیش آمده است؛ هنگامی که گیلگامش گیاه جاودانگی را می یابد ماری می آید و آن را می خورد؛ و اینکه چرا در ادیان سامی (یهودی و اسلامی و نصرانی و اسلام) تا به این حد از مار به عنوان عنصری بد یاد می شود، به این دلیل است که همه ی آنها خواهان پاک کردن و از بین بردن فلسفه و تفکرات میترایی بوده اند.
در کردستان شهری ست، به اسم، میر"دین" به معنی مرکز میترایی ها، این کلمه حتا وارد آداب و تقالید نیز گشته است. زردشتیان جشنی دارند، به نام مهرگان که بعدها در عربی به مهرجان تغییر یافت، حتا این آداب و تقالید به اروپا نیز رسیده است.
ابوریحان بیرونی در خصوص جشن مهرگان نوشته است، به دلیل آن که در ان روز خورشید درخشید بر سر انسانها آن را مهرگان نامیدند. اگر چشمی به متولوژی و اسطورهای قدیم کوردستان بیاندازیم، چندین فرشته یا الهه هستند که جنسیت آنها ماده بوده است، که معرفترین آنها همان فرشته ی میترا یا مهر است. هم چنان می توان به فرشتگان باران یا آناهیتا، فرشته ی گرمی یا آذر، فرشته ی غضب یا اینیرا اشاره کرد. بعد از گذشت دهها هزار سال در کوردستان، این کلمات به دلیل این که از فکر و فلسفه ی زندگی اجتماع سرچشمه گرفته است، به عنوان اسامی زنان و خصوصیات زنانه در ادبیات کوردستان به کار گرفته می شوند. میترا، مهری، میردین یا خورشید، ستاره، آناهیتا یا آذر.
*عبدالله اوجالان در جلد سوم مانیفست تمدن دمکراتیک به نام جامعه شناسی آزادی مبارزات فمنییسم را به نام قیام کهن ترین مستعمره نام می برد.
برگرفته از سایت اخبار روز
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire