پیشکسوتان هنر فمینیستی و کشف بدن برهنه
نمایشگاه "آوانگاردهای فمینیست سالهای ۷۰" در "کونست هاله" هامبورگ
بهجت امید
سیندی شرمن، والی اکسپورت، فرانچسکا وودمن، کارولی اشنیمن، اولریکه
روزنباخ، بیرگیت یورگنسن… از هنرمندان فمینیست و آوانگارد آمریکایی و
اروپایی سالهای دههی ۱۹۷۰هستند که هر هنردوستی به هر حال یکی دو اثر از
آنان را اینجا و آنجا دیده و تا حدودی با آنها آشنا است.
ویژگی نمایشگاه “کونست هاله” هامبورگ با عنوان “آوانگاردهای فمینیست سالهای ۷۰” در این است که به طول این فهرست نه چندان کوتاه به گونهای چشمگیر افزوده و آثار هنرمندان کمتر نامآشنا را هم برای نخستین بار به نمایش گذاشته است؛ بهطور مشخص ۱۵۰ کار از ۳۰ زن هنرمند این دوره را که همگی درک و تصور مسلط و متأثر از رویکردی مردسالارانه را زیر سؤال بردند و به چالش گرفتند. در میان این آثار، کارهای هنرمندان مهاجرتباری نیز دیده میشوند که چشمانداز این برداشت انتقادی غربمحور را گسترش دادند و به آن جلوهای چند فرهنگی بخشیدند. نیل یالتر مصریتبار، ترزا بورگا که در پرو زاده شده و آنا مندیاته هنرمند متولد کوبا که از ۱۳ سالگی به آمریکا مهاجرت کرد، از جملهی این هنرمندان هستند. به عبارت دیگر در این نمایشگاه، تأثیر دیدگاه هنرمندان زن مهاجر بر شکلگیری جنبش اعتراضی فمینیستی هنر در غرب را نیز میتوان دنبال کرد.
یکی از مبتکران برجستهی استفاده از این رسانه، والی اکسپورت، هنرمند آوانگارد اتریشی بود. او همچنین بر عنصر برهنگی زن در هنر این دوره به عنوان نشانهی تأکید بر جنسیت از دیدگاه زنان و رسانهی طبیعی مشترک میان آنان، تأکید میکرد. هنرمندانی چون بیرگیت یورگنسن (آشیانه)، فرانچسکا وودمن ، کارولی اشنیمن (تصور کن)، پنی سلینجر (دعوت به عروسی ـ ۲)، رناته برتلمن (پانتومیم مهربان) بر این باور بودند که با گفتوگو با بدن خود تعبیر تازهای از تن زن، جدا از بازنمایی تصاویر زنان در سیستم پدرسالارانه ارائه میدهند.
جلوههایی از هنر فمینیستی با چند تصویر
ویژگی نمایشگاه “کونست هاله” هامبورگ با عنوان “آوانگاردهای فمینیست سالهای ۷۰” در این است که به طول این فهرست نه چندان کوتاه به گونهای چشمگیر افزوده و آثار هنرمندان کمتر نامآشنا را هم برای نخستین بار به نمایش گذاشته است؛ بهطور مشخص ۱۵۰ کار از ۳۰ زن هنرمند این دوره را که همگی درک و تصور مسلط و متأثر از رویکردی مردسالارانه را زیر سؤال بردند و به چالش گرفتند. در میان این آثار، کارهای هنرمندان مهاجرتباری نیز دیده میشوند که چشمانداز این برداشت انتقادی غربمحور را گسترش دادند و به آن جلوهای چند فرهنگی بخشیدند. نیل یالتر مصریتبار، ترزا بورگا که در پرو زاده شده و آنا مندیاته هنرمند متولد کوبا که از ۱۳ سالگی به آمریکا مهاجرت کرد، از جملهی این هنرمندان هستند. به عبارت دیگر در این نمایشگاه، تأثیر دیدگاه هنرمندان زن مهاجر بر شکلگیری جنبش اعتراضی فمینیستی هنر در غرب را نیز میتوان دنبال کرد.
مناسبترین ابزارهای تبیین هنری
بدن برهنه و ویدیو، دو ابزار تازهای بودند که آوانگاردیستهای فمینیست این دهه آنها را به عنوان مناسبترین رسانههای بیان هنری خود “کشف” کردند و بهکار بردند. به نظر این هنرمندان زن که از ابتدا به جای رنگ و بوم، از بدن عریان خود، دوربین عکاسی، روزنامه و اشیاء و ابزار متداول استفاده میکردند، ویدیو به مثابه وسیلهی نمایش کنکاش در دنیای درون و بیرون، در کشف هویت جنسی و تضادهای موجود میان خواست و آرزوهای جنسیتی و تصاویر مسلط در اجتماع، “بیواسطهترین” رسانه به حساب میآمد. در نتیجه فیلمهای ویدیویی (که اغلب ضبط تجربههای هنرمند در کشف و شهودهای هنری خود با دوربینی بیحرکت بود) هم در کنار عکس، مجسمه، چیدمان و پرفورمنس، جهان آوانگاردهای فمینیست را با بازدیدکنندگان موزهها و نمایشگاهها در میان میگذاشتند.یکی از مبتکران برجستهی استفاده از این رسانه، والی اکسپورت، هنرمند آوانگارد اتریشی بود. او همچنین بر عنصر برهنگی زن در هنر این دوره به عنوان نشانهی تأکید بر جنسیت از دیدگاه زنان و رسانهی طبیعی مشترک میان آنان، تأکید میکرد. هنرمندانی چون بیرگیت یورگنسن (آشیانه)، فرانچسکا وودمن ، کارولی اشنیمن (تصور کن)، پنی سلینجر (دعوت به عروسی ـ ۲)، رناته برتلمن (پانتومیم مهربان) بر این باور بودند که با گفتوگو با بدن خود تعبیر تازهای از تن زن، جدا از بازنمایی تصاویر زنان در سیستم پدرسالارانه ارائه میدهند.
کلیشهی زیبایی از ریختافتاده
آنا مندیاته که در کارهای خود در این دهه اغلب هویت فرهنگی ـ جنسیتی را در رابطه با عرفان و جنس مونث مطرح میکرد، به عنوان مثال از دوربین ویدیو برای “ثبت تصویری غیبت بدن عریان خود” سود برده است. مندیاته از جمله در سال ۱۹۷۳ با الهام از فرهنگ زادگاهش کوبا در مجموعهای با عنوان SILUETAS پیکر برهنهی خود را طی مراسمی آیینی با “مادر طبیعت پیوند میزد”. در این فیلمهای ویدیویی گاهی گُل و سبزه، اندام برهنهی هنرمند را میپوشاند و گاهی ِگل و لای تا این که قالب مادی بدن بهکلی ناپدید میشد. این روند ولی، به معنای حذف وجود تن از طبیعت نبود، چون اثرات آن در گل و لای و بستری از گل و گیاه نقش گرفته بود و پیکر برهنهی هنرمند به صورت جای خالی اعضا و حجم آن دیده میشد و “حضور داشت”. در این مجموعه مندیاته به ویژه از جنبش طبیعتگرایانهی حفظ محیط زیست که تازه در آن سالها در حال شکل گرفتن بود، تأثیر میگرفت.جلوههایی از هنر فمینیستی با چند تصویر
نیل یالتر، پیش کسوت شیرین نشاط
سری کارهای جنجالبرانگیز “زن بیسر یا رقص شکم” از نیل یالتر تصویر زن در جوامع سنتی را به نقد میکشد. یالتر که دوران جوانی خود را تا ۲۷ سالگی در ترکیه گذراند، در ۱۹۶۵ از استانبول به پاریس رفت تا با آشنایی با گفتمانهای مدرن دربارهی جنسیت و جایگاه اجتماعی زن و همچنین فراگیری تکنیکهای نمایشی فمینیستی (به ویژه رویکرد فرانسوی آن که روی بدن و استفاده از آن تاکید میکند)، وضعیت ناهنجار زنان در ترکیه را به گونهای هنرمندانه مطرح کند. این هنرمند ۷۷ ساله که اکنون در پاریس زندگی میکند، از نخستین هنرمندانی بود که مسایل زنان مهاجر را از دیدگاه فمینیستی در کارهای خود در غرب مطرح کرد.یالتر، در سال ۱۹۷۴ حدود چهار دهه پیش از شیرین نشاط که با نگارش شعر و متن بر چهره و دستان خود، تضاد میان موقعیت و خواست زنان را در جامعهای بسته به نمایش میگذارد، نقلقولهای شاعر و مردمشناس فرانسوی رنه نلی را دربارهی اروتیک و تمدن روی بدن و شکم خود نقش زد و روابط و مناسبات مردسالارانه را در ترکیه به چالش گرفت. در این جستارهای “خالکوبیشده” روی بدن یالتر، به ویژه بر تاثیرات منفی عدم حضور فعال زن در جامعهای سنتی تاکید شده است.
سیندی شرمن، این وجه از جایگاه زن در اجتماع غرب را در مطرحترین مجموعه عکسهای خود با عنوان “نماهای بدون عنوان فیلم” که شهرتی جهانی برای این مهمترین نمایندهی هنری پست مدرن آمریکا به ارمغان آورد، نشان میدهد. در این کارهای سیاه و سفید که شرمن در سالهای میان ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۰ به نمایش گذاشت، پیامدهای نقش انفعالی زنان در جامعه که به سطحیگری و از خود بیگانگی میانجامد، پرداخته شده است. شرمن در این کارها با لباس و آرایش زن آمریکایی ساخته و پرداختهی فیلمهای هالیوودی و تبلیغات تلویزیونی سالهای دههی ۱۹۵۰ـ ۱۹۶۰ ظاهر میشود و با بازسازی فضا و نمایش رفتار تقلیدی این قشر از زنان، اعتراضی روشنگرانه را به دنیای رسانهها و هالیوود آغاز میکند.
تأثیر پایدار
هر چند که استفاده از فرهنگ برهنگی در رویکرد فمینیستی هنرمندان زن آوانگارد سالهای ۷۰ به قصد فاصلهگرفتن از ارائهی تصویری اروتیک از بدن زن در چارچوب فرهنگ مردسالارانهی غالب، بعدها حتی مورد انتقاد هنرمندان زن مدافع حقوق این جنس نیز قرار گرفت، با این حال آثار این هنرمندان پیشرو در زمانهای که به پشتوانهی موج نوین جنبش زنان و حرکتهای اعتراضی دانشجویی “مسایل خصوصی هم سیاسی” تلقی میشد، دگرگونیای اساسی در برداشت سنتی از جایگاه و نقش زن در جوامع غربی ایجاد کرد و راهگشای ورود “جنس دوم” به قلمروهای اختصاصی “جنس اول” شد؛ روندی که هنوز به پایان نرسیده است.نمایشگاه عنوان “آوانگاردهای فمینیست سالهای ۷۰” تا پایان ماه مه ادامه دارد.
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire