vendredi 6 janvier 2017

تاریخچه طنزنویسی زنان در ایران و زن هجوگوی قمی، آتوسا صاد


جرقه های این نوشته با دیدن ویدئوهای «امپراطور کوزکو» زن قمی که در دنیای مجازی کلیپ طنز پخش می کند، در ذهنم زده شد‫.‬ در این جا، پس از بررسی کوتاه تاریخ طنز زنانه در ایران به نقدی از آثار «امپراطور» می پردازم‫.‬

به گفته ی رویا صدر، پژوهشگر و نویسندهٔ طنزپرداز معاصر، تاریخ ادبیات ایران جریانی با عنوان «جریان زنان طنزنویس» ندارد، و زنانی که با عنوان طنزنویس شناخته شده‌اند بسیار اندکند. طنز زنان در مقایسه با آثار مردان ناچیز است و هیچ‌گاه رنگ جریان هنری به خود نگرفته است. صدر، طنز ایرانی را به دو مقطع پیش از مشروطه و پس از مشروطه تقسیم می کند و نشان می دهد که طنز پیش از مشروطه که هزل یا هجو است با موضوع زن برخوردی ابزاری دارد و وی را مایه ی نکوهش یا دستمایه شوخی های جنسی قرار می دهد. من باب مثال عبید زاکانی وقتی به مسأله زن می رسد دچاراروتیسم می شود و زن را صرفن اروتیک تصویر می کند.

تنها زنی که قبل از مشروطه به هزل سرایی مشهور بوده است مهستی گنجوی (م ۴۹۰ ق) است. نمونه ای از هزل او رباعی ذیل است:

قاضی چو زنش حامله شد زارگریست
گفتا زِ سرِ کینه، که این واقعه چیسـت؟
من پیرم و کیر من نمی‌خیزد هیــــــچ
این قحبه نه مریم است این بچه زکیست؟

گنجوی در این جا قاضی شهر را که از انجام وظایف زناشویی عاجز است به سخره می گیرد. قاضی می تواند کنایه از حاکم شرع باشد.

طنز پیش از مشروطه توجهی به مسائل زنان ندارد، و اشعار افرادی چون گنجوی انعکاس اجتماعی پیدا نمی کند‫.‬ بعد از مشروطه و متناسب با ایجاد تحولات سیاسی و فکری جامعه و ظهور مدرنیسم جهانی، طنز از نظر صورت و محتوا دچار دگرگونی می شود و کارکرد اجتماعی و سیاسی پیدا می کند (صدر). توجه به حقوق و آزادی زنان که یکی از مولفه‌های حرکت مدرنیستی بود بر آثار طنز نیز اثر گذاشت. بی بی خانم (بی بی فاطمه) دختر محمد باقر خان استرآبادی طنزپردازی است که در ادبیات انتقادی این دوره سهمی داشته است. بی بی خانم اولین زن طنز نویس محسوب می شود که کتاب «معایب الرجال» را در سال ۱۳۱۳ ق‫.‬ در پاسخ به «تأدیب‌ النسوان» یکی از شاهزادگان عصر ناصری نوشته است. کتاب «معایب الرجال» دو قسمت دارد: در قسمت اول جواب «تأدیب النسوان» را در ده فصل می دهد و در قسمت دوم معایب‌ رجال را بر می شمرد‫. ‬در بخشی از فصل پنجم (در نقد در راه رفتن زنان‫)‬ می گوید‫:‬

در راه رفتن زنان گفته که زن باید قدم ها را آهسته بردارد و سخن را نرم و ضعیف بگوید مثل کسی که تازه از ناخوشی برخواسته باشد. بلی این زن از برای مردی خوب است که امیرکبیر باشد، یا خونخوار و شریر، مردم آزار و نکته گیر، و کار خانه ها همه مردانه و بیرون خانه‫.‬ و زن هم عقیم‫.‬ نه کار خانه و نه اولاد و نه امجاد ( بزرگواران، جمع ماجد و مجید / معین) و نه شغل شبانه و روزانه، قطعاً مواظبت مرد نماید، و مرد هم یا اهل عیش نباشد یا اگر هم باشد در بیرون خانه عیش نماید. والا زن بیچاره مردم رعیت با اینهمه کارهای بسیار مشکل و دشوار باید طرف میل مرد هم باشد؟ چگونه میتواند این قسم رفتار و مواظبت کند؟ چون عبد ذلیل در خدمت رب جلیل‫.‬ خداوند منان این قسم تکلیف ما لایطاق به بندگان نفرموده که این مربی جدید به نسوان میفرماید. گویا این مرد تمام عالم را مثل خود فرض نموده و به اندازه وضع خیالات خود ترتیب زنده گانی و دستورالعمل به اهل عالم میدهد. شَکَرالله مساعیکٌم. مردم مختلفند و رای ها و طبایع متخالفند در سلیقه و طبایع متضادند، در خلقت و فطرت همه را به یک چوب نمیتوان راند‫…‬ بیچاره زنان که از هر طرف بدیشان میتازند. شعرا هجا مینمایند، عقلا و اُدبا نیش زبان میزنند و اسمش را نصیحت میگذارند و راه فضیحت (عیب ، آشکاری عیب کسی) میسپارند. در همچه زمانی و چنین اوانی که بر هر عاقل واضح است کتاب «تأدیب النسوان» هم پیدا میشود و قوز بالای قوز و درد بالای درد میگردد‫.‬.

بعد از بی بی خانم، تا مدت ها زن طنز نویسی نداریم. هرچند درعرصه شعر می توان از پروین اعتصامی ‫(م ۱۲۸۵ ق) ‬و ژاله قائم‌مقامی ‫(م ۱۲۶۲ ق)‬ نام برد که در کنار اشعار جدی خود، شعرهایی هم به طنز نوشته‌ اند. شعرهای پروین اعتصامی گاه یکسره طنزآمیز است (مثلاً مناظره مست و محتسب، یا مناظره سیر و پیاز‫،‬ و غیره)‫ و‬ برخی شعرهای ژاله قائم‌مقامی رگه هایی از طنز تلخ دارد، مثلاً «ای همدم مهرپرور مــن ای یارمن ای سماور من |‫…‬تـابـا تـو نشسته ام غـمم نیست ای هـمـدم شـــادی آورمـــن» الی آخر که درددل با سماور است‫.‬

گهگاه، لحن فروغ فرخزاد ‫(م ۱۳۱۳ ق)‬ هم خالی از طنز نیست، مثلن در شعرهای «کسی که مثل هیچکس نیست» یا «ای مرز پرگهر»‫:‬

ای مرز پر گهر
فاتح شدم
خود را به ثبت رساندم
خود را به نامی در یک شناسنامه مزین کردم
و هستیم به یک شماره مشخص شد
پس زنده باد ۶۷٨ صادره از بخش ۵ ساکن تهران
دیگر
خیالم از همه سو راحت است
آغوش مهربان مام وطن
پستانک سوابق پر افتخار تاریخی
لالایی تمدن و فرهنگ
و جق و جق جقجقه قانون
آه
دیگر خیالم از همه سو راحتست
از فرط شادمانی
رفتم کنار پنجره با اشتیاق ششصد و هفتاد و هشت بار هوا را که از غبار
پهن
و بوی خاکروبه و ادرار ‚ منقبض شده بود
درون سینه فرو دادم
و زیر ششصد و هفتاد و هشت قبض بدهکاری
و روی ششصد و هفتاد و هشت تقاضای کار نوشتم : فروغ فرخزاد
‫...‬

نمونه‌های طنز زنان تا پیش از انقلاب انگشت شمارند و به زحمت پیدا می شوند‫.*‬ پس از انقلاب هم همین روند ادامه می یابد‫.‬ در ابتدای انقلاب و متأثر از جو آشفته و بحران زده آن زمان، با طنزی سیاسی و صریح مواجهیم. در این مقطع نگاه ابزاری به زن کما بیش وجود دارد، ولی نشریات طنز به مسائل مناقشه برانگیز در حیطه مسائل زنان مثل اجباری شدن حجاب، اعمال محدودیت های اجتماعی هم می پردازند. از دهه ۶۰ کم کم محدوده کار طنز نویسی با تغییرات اجتماعی‫-‬سیاسی تنگ تر می شود و ارائه آثار طنز و چاپ نشریات طنز به حداقل می رسد. در این دوره یک نوع خنثی شدن طنز را می بینیم که البته با «اخلاق گرایی» در تصاویر و مطالب طنز همراه است. طنز از این زمان به بعد، اخلاق گراست (صدر). هرچند کم کم در آثاری مثل آبدارخانه گل آقا، عیال ممصادق سخنگوی قاطبه نسوان است و شوهرش ممصادق، لقب زن ذلیل دارد، حضور زنان در طنز هم چنان محدود است. به گفته صدر، عامل مردانه ماندن طنز پس از مشروطه و پس از انقلاب، پیوند تنگاتنگ طنز با مساله ی قدرت است‫.‬ «طنز پس از مشروطه به تناسب رسانه‌ای شدن و ژورنالیستی بودن، صبغه سیاسی پیدا کرده و در تلازم با سیاست قرار گرفته است. طنز نویسان معروف از روزنامه برآمدند و عمدتأ با مسائل اجتماعی و سیاسی روز برخورد داشته‌اند. موضوع سیاست، کسب قدرت است و قدرت در کشور ما همیشه موضوعی مردانه تلقی شده است. این است که می بینیم حتی در روزنامه‌ای که سال های اخیر عنوان زن را دارد و به تنها روزنامه زنانه مفتخر است، به حیطه طنز روزانه سیاسی که می رسد، از مردان استفاده می کند‫».‬ نکته ظریف صدر را در رابطه با طنز‫، ‬مردانگی‫، و ‬قدرت می توان در شعر خوانی طنزپردازان معاصر در حضور علی خامنه ای، یا مشاعره های طنز صدا و سیما دید‫ که‬ تمامن مخاطب و موضوع مردانه دارند و هیچ گاه از طنزپرداز زن دعوت نمی کنند‫.‬ حضور طنزپردازان زن را بیشتر در بین شعرای مردمی می توان دید، برای مثال شعر «زن چهارم» از سعیده موسوی زاده ازین نوع است‫.‬  

امپراطور کوزکو‫**‬

همان طور که اشاره کردم جرقه های این نوشته با دیدن ویدئوهای «امپراطور کوزکو» در ذهنم زده شد. «امپراطور کوزکو» کاراکتر زن قمی است که در تلگرام و اینستاگرام کلیپ های طنز پخش می کند،‫ ‬و از طریق موضوعات خانوادگی و پیش پا افتاده، فرهنگ عام‫، ‬مذهب، و سیاست ایرانی را به باد تمسخر می گیرد. به نظر من علت پر طرفدار بودن کانال کوزکو، قدرت تخیل، جامعه مداری، و جسارت طنز زنانه اوست. کوزکو به زبان قشر عام وطبقه ی پایین جامعه ایران صحبت می کند، تا دغدغه های ساده و روزمره زن سنّتی خانه دار را بازگو کند. لهجه قمی و پوشش مذهبی او کاریکاتوری را ایجاد می کند که تا مدت ها در ذهن باقی می ماند، تا یادآور ما شود به ما‫.‬

کوزکو شخصیتی مذهبی است‫.‬ طرز پوشش ‫(چادر با روی گرفته)‬ و حرف هایش در مورد هیات ها و مراسم مذهبی، و محل وقوع داستان که قم است‫،‬ حال و هوای مذهبی به هجویاتش می دهد‫.‬ کوزکو فحش می دهد. فحاشی که در طنز بعد از انقلاب به ندرت دیده می شود و اگر باشد به زنان تعلق ندارد، در دست کوزکو به ابزاری انتقادی تبدیل می شود‫.‬ وقتی زنی چادری جلوی دوربین به زمین و زمان فحش می دهد، به نوعی هنجارهای جامعه دینی را که همان زن را مودب و لطیف می پسندد زیر سوال می برد، و بر آن غالب می شود‫.‬ هجو کوزکو سایر هنجارها را هم زیر سوال می برد. برای مثال در کلیپ «چگونه یک محرم خوب داشته باشیم»، کوزکو نقش یک شخصیت مذهبی را بازی می کند، که در روضه ی ماه محرم، با زن هایی که برای امام حسین گریه نمی کنند، برخورد می کند و به «بی اخلاقی‫»‬ آن ها فحش و ناسزا می گوید‫.‬ کوزکو، در لباس فرد مذهبی، اخلاق وارونه شده ی ایرانی را نشان می دهد‫، و ژانر‬ دراماتیک مونولوگ یا‫ ‬«مونولوگ درونی» را ایجاد می کند، که در آن شخصیت ها، بدون آن که خود بدانند، چیزی می گویند که چهره حقیقی شان بر ملا می شود‫.‬ کوزکو هیچ گاه از لجاجت، یکدندگی، خشم، و صفات غیر انسانی خود یا یک زن مذهبی حرف نمی زند، اما تمام آن ها را می توان به صورت ضمنی در حرف هایش شنید‫.‬ مونولوگ کوزکو، برای من تصویری از بیهودگی مذهب و سنت ساختاری را ترسیم می کند‫.‬ کوزکو‫،‬ فرهنگ ایرانی را هم زیر سوال می برد، مثلن در کلیپ هایی در مورد مراسم خواستگاری برای جوات ‫(جواد، پسرش)‬، با حمله به خانواده ی عروس، به رسم و رسوم، تجملگرایی، و ظاهرپرستی ایرانی خرده می گیرد‫.‬ کوزکو که خود صورتش را نشان نمی دهد مدام به زشتی چهره و بدن زنان دیگر ایراد می گیرد، واقعیتی که باز دورویی فرهنگی ما را نشان می دهد‫.‬

کوزکو از بطن جامعه بر می خیزد و در نقش زن سنتی در خانواده مردسالار همسر و فرزندانش را می پرستد‫.‬ تقریبن تمام طنزهای کوزکو حول افراد خانواده می چرخند، و او را در نقش همسر وفادار حاج اسدالله خان و مادری دلسوز برای جوات و جعفر و اعظم نشان می دهد. طنز کوسکو محیط گرم و خانگی دارد، در گوشه ی اتاقی معمولی، کنار کمدی چوبی که درش بسته نمی شود اتفاق می افتد، از اختلافات خانگی مادرشوهروعروس، عشق مادرفرزندی، و چشم و همچشمی های خاله زنک سخن می گوید‫.‬ کار کوزکو از این جهت ارزشمند و ظریف است که صدای فرهنگ ایرانی را با اغراق و ده ها بار بزرگ تر بازگو می کند. برخلاف طنزهای ایرانی دیگر در محیط های مجازی که بر لوندی و سکشوالیته ی هنرمند تاکید می کند وگاه حتی حالت پرنوگرافی دارند، طنز کوزکو ارزش های سنتی را در پوشش و دیدگاه همان طبقه ی حاکم به تمسخر می کشد. کوزکو، به نظر من، طنز انقلابی اوریجینال است که از هیچ شخصیت غیر ایرانی الهام نگرفته است‫.‬ توجه به جزییات، حافظه ی خوب و تخیل و جسارت بالای کوزکو قطعن می توانست از او یک طنزپرداز و یک شخصیت تلویزیونی موفق بسازد، و اگر چنین نشده، باید فرهنگ و سیاستی را که طنز و هجو زنان را در طی قرن ها محدود و سانسور کرده زیر سوال برد‫.‬ امیدوارم کوزکوی استعداد به کار خلاقش ادامه دهد‫.‬

منبع
صدر، رویا‫.‬ «زنان در عرصه ادبیات و فلسفه»‫.‬ نود و ششمین نشست کتاب ماه ادبیات و فلسفه‫.‬

‫*‬ در فهرست اسامی نویسندگان توفیق تا ۱۳۳۶ زن طنز نویس وجود ندارد، و در عرصه روزنامه نگاری طنز، به جز رباب تمدن تا مدت ها زن طنز نویسی نداریم. در مجله کاریکاتور دهه ۵۰، زنان طنز نویس صفحه‌ای را اداره می کنند، ولی موفق نمی شوند الگویی از یک جریان طنز زنانه ماندگار ارائه بدهند‫.‬ در عرصه رمان نویسی هم مهشید امیرشاهی و گلی ترقی گاه روحیات و عواطف زنان را با لحن طنز انعکاس می دهند (صدر‫).‬

‫**‬ کوزکو شهری تاریخی در جنوب شرق پرو است‫.‬ ماچوپیچو از آثار باستانی آن به شمار می رود. والت دیسنی در انیمیشن «زندگی جدید امپراتور» (۲۰۰۰) شخصیت کارتونی «امپراطور کوزکو» را با الهام از امپراطوری اینکا ‫(ق ۱۵ م)‬ در پرو خلق می کند‫.‬ شهر کوزکو پایتخت اداری، سیاسی و نظامی امپراطوری اینکا به شمار می‌آمد. بازیگر قمی به دلیل علاقه به انیمیشن، با امپراطور کوزکو همزاد پنداری کرده و همان نام را بر خود نهاده است‫.‬  
برگرفته از اخبار روز

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire