vendredi 13 septembre 2013

زنانگی ها، دکتر آزاده آزاد جامعه شناس


واژگان کلیدی: زنانگی های سازگار یا سنتی، اغراق آمیز، مقاوم، ترکیبی، آلترناتیو یا جایگزین 
 
ساخت همه انواع زنانگی ها در چارچوب تبعیت جهانی زنان از مردان صورت میگیرد. زنانگی ها متفاوت از مردانگی ها ساخته میشوند، قدرت فرهنگی اعطاء نمیکنند و ناتوان از ایمن سازی پدرسالاری هستند. در عوض، آنها بصورت مجموعه ای از آنتی تزهای مردانگی شکل گرفته اند.


دلیلش آن است که زنانگی و مردانگی نه تنها در رابطه با یکدیگر ساخته میشوند، بلکه روابط دوگانه ای دارند که در آن زنانگی به مثابه تابع نفی میشود بجای آنکه دوطرف برابر باشند. بطوردقیق تر، زنانگی مترادف با فقدان مردانگی و نبود قدرتی است که در تمام مردانگی ها ریشه دوانده است. (١)


در نگاه ریوین کانل ، در حالی که مردانگی هژمونیک در میان مردان وجود دارد، "هیچ زنانگی ای هژمونیک نیست." (٢) نهادهای جامعه مردسالار از هیچ زنی انتظار سلطه گر بودن نداشته و چنین صفتی را در زنان گرامی نمی دارد. دلایل چنین عدم تقارنی عبارتند از: اول) انباشت قدرت در دست مردان به زنان اجازه اعمال قدرت نهادینه شده بر زنان دیگر را نمیدهد ، و دوم) در ساخت اجتماعی زنانگی ها، ساخت یک هژمونی بر اساس تسلط بر جنس دیگر وجود ندارد. به عبارت دیگر، زنانگی غالب نمی تواند وجود داشته باشد، چرا که در یک موقعیت غالب بودن در حکم در موضع قدرت بودن و یا قادربودن به ایجاد جهانی است که در آن قدرت فرد به عنوان امری عادی پذیرفته میشود. برخی از زنانگی ها منافع مردان را استقبال کرده و برخی دیگر استراتژی های مقاومت، امتناع و یا ترکیبی از این دو را اتخاذ میکنند. این واقعیت که تمام زنانگی ها در رابطه با تبعیت جهانی زنان ایجاد میشوند بدان معنی است که:


١. جای زیادی برای روابط قدرت نهادینه شده بین زنان وجود ندارد. خشونت بسیار کمتر در میان زنان تاکید کننده این امر است. ٢. تسلط بر جنس دیگر بخشی از هیچ نوع زنانگی نیست. این بدان معنی است که هیچ بحث اقتدار، قدرت، پرخاشگری، و فن آوری در میان زنانگی ها موجود نیست و فشار کمتری برای پذیرش یک نوع خاصی از زنانگی به زنان وارد آورده میشود. به همین دلیل است که تنوع بیشتری در میان زنانگی ها وجود دارد تا در میان مردانگی ها.


در حالی که در یک مقیاس بزرگ اجتماعی انواع متنوع تری از زنانگی ظاهر شده و ناپدید می شوند ، انواع اساسی زنانگی به شرح زیر باقی میمانند:

  • ١. زنانگی های سازگار یا سنتی
زنانگی های سازگار یا هنجاری یا سنتی زنانگی هایی هستند که با سلطه مردان و فرمانبرداری زنان مطابقت داشته و خواسته ها و منافع مردان را ارضاء میکنند. در این نوع از زنانگی ها، مهمترین رفتار انطباق است. همچنین، همانطور که کانل میگوید،
"حفظ زنانگی سازگار اساسا مستلزم اعمالی است که مانع دست یابی مدلهای زنانگی دیگر به گفتار فرهنگی میشود." (٣)


زنانگی های هنجاری یا سنتی شامل ویژگی هائی است مانند خوب بودن، علاقمندی به ظاهر خود، همسر و مادرخوب بودن، عاطفی، اجتماعی، با نزاکت، رابطه گرا، زیبایی گرا، مهربان و با محبت، همدل و دلسوز، مفید و باانصاف بودن و وقف کردن خود به دیگران .(٤)

  • ٢. زنانگی های اغراق آمیز
زنانگی اغراق آمیز یا زنانگی ابر دخترانه افراطی ترین شکل نفی مردانگی یا تصویر آینه- وار مردانگی اغراق آمیزاست. این شکلی از زنانگی سازگار است که به حد آسیب های به نفس مانند اختلالات خوردن، عدم اتصال بدن و ذهن بیکدیگر، و بریده بریده کردن خود میرسد.

دیگرعوارض جانبی آن عبارتند از نیاز مبرم به رضامندی بیرونی و بی اعتمادی نسبت به دیگرزنان.


ادیت باتلر مثال درگ کویین ها را میزند که میتوانند "زنانگی را بسیار بهتر از آنچه که من هرگز بتوانم یا بخواهم اجرا میکنند. ... زنانگی، که بهرحال هرگز به من تعلق نداشت و آشکارا متعلق به جایی دیگربود." (٥)این نوعی زنانگی تئاتری و خیره کننده است که هیچ ارتباطی نه با فعالیت های خانوادگی سنتی زنان و مراقبت از فرزندان دارد و نه با مشاغل مزدی و حرفه های آنان. بنابراین زنانگی اغراق آمیز یک شکل بیهوده و بیمعنی و یا در بهترین حالتش یک شکل مرفه زنانگی و یک حالت درماندگی ست.
  • ٣. زنانگی های مقاوم
زنانگی های مقاوم اشکالی از زنانگی هستند که یا در برابر سلطه مرد مقاومت میکنند و یا با آن همخوانی ندارند. آنها شامل ویژگی هایی هستد که زنان را انسانهایی جسور و یا مستقل میسازد. نمونه هایی از این نوع از زنانگی را راهبه ها، لزبین ها، خرخون ها، و زنان دوجنسه نشان میدهند. به گفته کانل، "آنچه که از تاریخنگاری مرسوم پنهان است تجربه دخترهای بی شوهر، لزبین ها، اعضای اتحادیه ها، روسپی ها ، زنان دیوانه، شورشیان و دوشیزگان، کارگران دستی، ماماها، و جادوگران است. و آنچه که در یکی از ابعاد سیاست جنسی رادیکال درگیراست ، دقیقا تاکید مجدد و بازیابی اشکال حاشیه ای زنانگی در تجربه گروه هایی از این دست است." (٦)
  • ٤. زنانگی های ترکیبی
زنانگیهای ترکیبی مخلوط پیچیده و حساب شده ای از انطباق، مقاومت، و همکاریاند. جنیفر کوتز (١٩٩٩) نشان میدهد که چگونه زنان زنانگی سازگار را از طریق گفتگوی "پشت صحنه" به چالش میکشند. در حالی که بسیاری از زنان خصوصیات سازگارانه خوب بودن را در ملاء عام یا "روی صحنه" اجرا میکنند، درمبادلات خودبخودی با دوستان نزدیک در "پشت صحنه" این را به چالش کشیده، به پرخاشگربودن خود و حتی داشتن صفات خشونت آمیز اعتراف میکنند.
درگفتگوی پشت صحنه، زنان تمایل خود را به رفتار به شیوه ای متفاوت با آنچه در ملاء عام انجام میدهند، به عمل کردن به شیوه ای لذت جویانه تر و جسورانه تر فاش میکنند. آنها احساس می کنند قادر و آزاد به پذیرش سرخوردگی و خشم خود علیه زنانگی ای هستند که مجبور به اجرایش در "روی صحنه" میباشند.


"تعاملات پشت صحنه برآورنده نیازی حیاتی در زندگی زنان به گفتگو در مورد رفتار بد است، چه این به معنای بازگویی حوادثی باشد که در آن رفتار بدی داشته ایم، چه به معنای خیالبافی در مورد چنین رفتاری، و چه به معنای بحث و تجلیل از رفتار غیرمتعارف زنان دیگر باشد."(٧)


گفتگوی پشت صحنه به زنان فرصتی نیز برای نقد و اصلاح خود و دیگران علیه ارائه صفات زنانگی سازگار میدهد. بسیاری از زنان به نظر میرسد از این مناسبت برای ارائه یک هویت گونه ای جسورانه، قوی و فاعلی لذت میبرند.
  • ٥. زنانگی های آلترناتیو یا جایگزین
یک نمونه از زنانگی های جایگزین زنانگی گات یا گوت (*)است. به گفته جودیت باتلر، زنان نمیتوانند از هیچ، زنانگی بسازند بلکه باید ایدئولوژی های فعلی را دگرگون ساخته و به آنچه که در دسترس است شکلی دیگر دهند (٨). 

یکی از رویکردهای مورد استفاده میتواند شرکت در یک خرده فرهنگ باشد. خرده فرهنگ گوت جا برای ایجاد زنانگیهای جایگزینی ارزانی میکند که در آن صدای زن شنیده می شود. زنان با استفاده فعال از هویت گوت ، زنانگی را با روش های زیر باز سازی کرده اند (٩) :

الف) گوت ها هدفشان زندگی کردن در بیرون از هنجارها بوده، انتظارات معمول و مغرضانه را آشکارا رد کرده، و هنجارهای جامعه را به منظور ایجاد هویت های گونه ای جایگزین که توانمندشان میکند خام و کسل کننده تلقی میکنند.
ب) هدف گوت ها آندروژین یا دوگونه ای بودن و بدور انداختن روابط قدرت گونه ای نابرابر است.


ج) با حذف نقشهای گونه ای دوگانه زنانه و مردانه، زنان گوت خود را از مدل زن منفعل - مرد مسلط آزاد میکنند. زن گوت خودش را به عنوان همسر یا دوست دختر تعریف نکرده و نیازی به نجات یافتن ندارد.


دال) ایده آل تاریکی درنزد گوت ها در مخالفت با شاهزاده خانم رام و صورتی پوش است.


ر) رد هنجارهای عادی از جانب گوت ها شامل رد دگرجنسگرایی سفت و سخت بوده و بسیاری از آنان دوجنسگرا هستند. زنان دررابطه با روابط شان با مردان تعریف نمیشوند.


س) نشان دادن احساسات بر خلاف فرهنگ معمولی غربی غیرمنطقی تلقی نشده، بلکه هوشمندی و بیان عمیق را اثبات میکند. آثار خلاق و حساس بدون شک تحسین میشوند.
علاوه بر اینها، زنان گوت معمولا بسیار باهوش، باسواد و خلاق بوده، حتی ممکن است فمینیست باشند ( ١٠)


زنانگی های دیگری که برای خدمت به مردان ساخته نشده اند به نامهای تحقیرآمیزی قبیل "دختر پسروار" خوانده میشوند. اگر دختری فعال یا ورزش دوست بوده، بالا رفتن از درخت و یا ساختن چیزی در خارج از خانه را دوست داشته باشد دختر بحساب نیامده ، بلکه پسروار یا دگرگشت یک پسر خوانده میشود.
نتیجه

 
در اکثر جوامع، زنان امکان تعریف گونه خود را ندارند چرا که از پیش برای آنها تعریف شده است. حتی در فرهنگ امروزی غربی که در آن وضعیت زنان به میزان قابل ملاحظه ای بهبود یافته است، از آنها هنوزهم مصرانه خواسته میشود که بدن و آرایش کامل داشته وهمراهان دوست داشتنی مردان که جهان مردانه را میسازند باشند. و منافعی که زنان دارای زنانگی سازگار پس از رقابت با دیگر زنان مشابه خود برای رسیدن به ارج خیالی دریافت میکنند در مقایسه با مزایای پدرسالاانه مردان دارای مردانگی هژمونیک بیش از حد کوچک است.


در حالی که جدا کردن خود از مردانگی هژمونیک و یا افراطی بمعنای رها کردن قدرت واقعی و یا نمادین است، جدا کردن خود از زنانگی سازگار یا کلیشه ای برابر با اظهار قدرت است. رد زنانگی سازگار یا هنجاری، چه از نقطه نظر فمینیستی انجام شود و چه از جانب دختران ورزشکار و یا زنان بوچ یا مردانه صورت گیرد، بمعنای رد ناتوانی ایست که به همراه آن می آید.
یادداشت
(*) - خرده فرهنگ گات یا گوت یک خرده فرهنگ معاصر است که کشورهای زیادی را در برداشته است. بسیاری تشکیل این خرده فرهنگ را اوایل دههٔ ۱۹۸۰ در بریتانیا می‌دانند و آن را یکی از شاخه‌های سبک پست-پانک به شمار می آورند.خرده فرهنگ گوت در دوره‌های طولانی نسبت به خرده فرهنگ‌های دیگرعمرطولانی تری داشته و تا امروز دوام یافته است. تصاویر این سبک نشان میدهد که خرده فرهنگ گوت امروزی تحت تاثیر ادبیات گوتیک در قرن ۱۹ و فیلم‌های ترسناک و وحشت آور بوده است.


این خرده فرهنگ همواره با زیبایی شناختی همراه بوده است.از موسیقی و مد روز گرفته تا همهٔ کسانی که با سلیقه‌شان عضوی از خرده فرهنگ گوت به حساب می آیند. موسیقی گوتیک شامل تعدادی از سبک‌های مختلف میباشد. سبک لباس پوشیدن در این خرده فرهنگ محدوده‌ای از سبک‌های دث راک، پانک، آندروژین، ویکتوریایی، ومقداری رنسانس را شامل میشود.


منابع
1. Kessler, Suzanne J. & Wendy McKenna. 1978. Gender: an ethnomethodological approach. University of Chicago Press, Chicago.
2. Connell, R.W. 1987. Gender and power: society, the person, and sexual politics. Stanford University Press, Stanford.
3. Connell, R.W. 1995. Masculinities. Polity Press, Cambridge. P.188.
4. Eagly, Alice.H., & Steffen, Valerie.J. 1987. Gender stereotypes stem from the distribution of women and men into social roles. In Alice.H. Eagly, Sex differences in social behavior: A social role interpretation
(pp. 70-95). Lawrence Erlbaum Associates: Hillsdale, New Jersey.
5. Butler, Edith. 2004. Undoing Gender. Routledge, New York. P.213.
6. Connell, R.W. 1987. Op.cit. P.188.
7. Coates, Jennifer. 1999. Women Behaving Badly: Female Speakers Backstage.  In Journal of Sociolinguistics,  Volume 3, Issue 1, P.77.
8. Salih, Sarah. 2002.  Judith Butler. London: Routledge.
9. Hodkinson, P. (2002) Goth Identity, Style and Subculture. Oxford: Berg Oxford International Publishers Ltd.
10. Gunn, Cindy L. 2007. Mixed gender group projects at AUS: Creative Collaboration or Problematic Partnership?  In Language teacher research in the Middle East. C. Coombe and L. Barlow (Eds.) Alexandria: TESOL (Teaching English to speakers of other languages). PP. 46 – 52.

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire