گفتگوهایی درباره «سکسِ بینظیر»
در سومین کنگره خانواده و سلامتی جنسی در ایران ۵۰ تا ۶۰ درصد طلاق زن و
مرد به علت اختلالات جنسی تخمین زده میشود و ۳۰ درصد این مشکلات نزد هر
دو جنس شایع است. بیش از ۶۷ درصد از این زنان تمایلی به برقراری رابطه جنسی
با همسرشان نداشتهاند. ۶۳ درصد بعد از رابطه جنسی، احساس عصبانیت و خشم
داشتهاند و ۷۱ درصد از آنها هیچ لذتی از رابطه خود با همسرشان
نمیبردهاند. نزدیک به ۷۰ درصد از این زنان هیچ احساس محبتی بعد از روابط
جنسی در خود نمیدیدهاند.
بررسیهای آماری روی نتایج این مطالعه نشان داد که وجود این احساسات منفی در رابطه جنسی زن و شوهرها، رابطه مستقیمی با درخواست طلاق دارد و این تأکید دوبارهای است بر اهمیت و حساسیت این رابطه و نقشی که این اختلالات در اختلاف و درگیری بین زوجها و طلاق ایفا میکند.
کتاب «سکس بینظیر» نوشته علمناز حسن زاده روانشناس بالینی و مشاور در روابط جنسی به مخاطب خود میآموزد که چگونه از یک رابطه جنسی به احساسی سرشار از لذت و دوست داشتن دست پیدا کند. این کتاب که نتیجه سالها تحقیق و پیگیری این نویسنده و با ویراستاری آقای صالح موسوی برای انتشار آماده شده بود، به دلیل وجود خط قرمزهایی در ایران مجوز چاپ نگرفت و نتوانست وارد بازار کتاب شود.
کیهان لندن در چند گفتگو با نویسندهی این کتاب، تحقیقات و دانستنیهای این روانشناس بالینی را در اختیار مخاطبان خود قرار میدهد.
-خانم حسنزاده، سکس بینظیر چیست که شما دربارهاش کتاب نوشتهاید؟
-سکس یکی از مهمترین پدیدههای زندگی است که به زندگی انسان عمق و تجربهای از نوع دیگر میبخشد که علاوه بر خود شخص، یک نفر دیگر هم در آن نقش دارد. با توجه به تواناییهایی که فرد دارد، از طبیعت خلاقانه خویش برای بقای نسل و تولد یک کودک استفاده میکند و با عرضه کردن ایدهها، از تولیدات و خدمات یا آثار هنری بهرهمند میشود. انسانها تعاریف متفاوتی از یک رابطه جنسی به عنوان سکس عالی دارند. اما یک همآغوشی بینظیر و دیوانهکننده چگونه است؟ اینکه زن و مرد با صمیمیت و از خودگذشتگی تمامقد وارد گود بشوند و هر کدام برای به ارگاسم رسیدن خود همگام با دیگری از جان و دل مایه بگذارند، چیست؟ اشتباه نشود، این خودخواهی نیست که فرد مسؤلیت پروسه سکس بینظیر را بر دوش بگیرد و همزمان به دیگری فضای لازم برای لذت بردن و به لذت رساندن را ببخشد. سکس بینظیر در رقص زیبا و پر از احساس تانگو به تصویر کشیده میشود. زن و مردی سرشار از احساساتی چشمگیر و با حرکاتی تنگاتنگ به هم میچسبند و هماهنگ و موزون با هم شروع به رقصیدن میکنند. هر دو مراقب هستند که پای دیگری را لگد نکنند، حرکتی نداشته باشند که ترتیب این نیایش زیبا در طبیعت را به هم بزنند. انسان حالتی را دارد که حس میکند، تک تک منفذهای عاطفی برای تبادل نفیسترین احساسات انسانی باز است و دو نفر در اوج خستگی دلپذیر آماده بوسیدن، گفتگویی خوشایند و تأثیرگذار و در عین حال سر گذاشتن بر سینه دیگری و خوابیدن روی بازوان هم هستند. این همان لحظهی نابی است که به سکس بینظیر، عالی و باشکوه و به قولی دیوانهکننده تعبیر میشود. این احساس فقط روی موجی از احساس تفاهم و درک متقابل از نیازهای همدیگر برآورده میشود.
-وقتی از سکس صحبت میشود یک نگرانی خاصی ذهن فرد را فرا میگیرد که آیا رابطه جنسی به همین پیچیدگی است که تصویر کردید؟
-شاید به این دلیل که روح انسان گرایش به این ندارد که بدن خود را کنترل کند. بسیاری از انسانها آموختهاند که به روح خویش اعتماد کنند و پیامهایی را که از بدن خود میگیرند را نادیده بگیرند. تمام مؤسسات اجتماعی به خصوص با نماد مذهبی مثل مساجد، کلیسا، مدارس، سازمانها و خانواده به فرد آموختهاند که گرایشهای خودبخودی را کنترل کنند تا با خود و دیگران مشکلی نداشته باشند. وقتی کودک بزرگتر میشود، روح فردی بیشتر از همیشه شروع به کنترل خود میکند. او میآموزد کارهایی را انجام بدهد که دیگران را ناراحت یا تحت تأثیر منفی قرار ندهد و یا مرزهایی را نشکند. فرد تلاش میکند طوری رفتار کند که تأیید دیگران را به دست بیاورد. زمانی که فرد پا به دوران بزرگسالی میگذارد و اولین تجربه جنسی خود را تجربه میکند، متوجه میشود که واکنش اعضای بدنش و موارد مربوط به روابط جنسی پیچیده است. شخص در این زمینه، تجربه زیادی برای کنترل خویش و نیز فریب دادن احساسات خود در مقابل دیگران کسب میکند.
-آیا این پیچیدگی و سختی برای مرد و زن وجود دارد؟
-بله، فرقی نمیکند. ممکن است فشارهایی که همزمان روی مرد وارد میشود، کمتر از زنان نباشد. اما با دلایل عجیب و شاید تعریف نشدنی وقتی با تولد پسری در خانواده از او به عنوان یک «دودول طلا» یاد میشود، حتی اگر مادری شاهد خودارضایی پسرش نیز باشد، با ملایمت تذکری داده و چشم فرو میبندد. با توجه به چنین شیوه تربیتی و تفاوت بارز که بین پسر و دختر در خانواده وجود دارد، و ساختارهای مردسالارانهای که در بطن جامعه، درون خانواده و اعماق فرهنگ افراد بنا شده، نمیتوان انتظار داشت که بعد از جاری شدن آیهی عقد ناگهان طنابی که گرههایش در سالهای طولانی دور گردن و وجود دختری جوان تنیده شده باز شود و در یک شب جادویی به نام «زفاف» به عنوان یک مدونای بیست و چهار عیار عرض اندام کند!
آن چیزی که در اینجا زنگ خطر را به صدا در میآورد، مسایل و نیازهای جنسی نیست که معمولا به عنوان مشکل معرفی میشود. چیزی که از بدنه زنگ آویزان شده و صدایش در نمیآید، مسئله نزدیکی و صمیمیت در رابطه زناشویی است. وقتی زن و شوهر مشکلات خود را نشان میدهند، روی روابط جنسی هم اثر میگذارند؛ مشکل واقعی زن و مرد از اتاق خواب شروع میشود. این یعنی شکلگیری نطفه شوم طلاق عاطفی که خود لایه جداکننده از یک ازدواج متزلزل و رو به سقوط را بسترسازی میکند.
-منظور از دو اصطلاح «سکس بینظیر» و «سکس تأمینکننده» چیست؟
-رابطه جنسی تأمینکننده بین زن و شوهر چیزی نیست که از آن به عنوان سکس خوب یاد بشود. سکس خوب دربرگیرنده سه بعد فیزیکی، روحی و معنوی در فرد است. وقتی درباره رابطه جنسی تامینکننده ولی مداوم صحبت میشود، یعنی که زن و شوهر کارهایی انجام میدهند که در هنگام ایجاد ارتباط فیزیکی از خود ابراز میکنند. جایی که زن و شوهر رابطه جنسی را به عنوان عادت انجام میدهند و نه به عنوان ابراز علاقه، ویا جشن شادی و شاهدی برای نشان عشق خود، آن وقت این سکس تأمینکنندهی نیاز اولیه جنسی است که به مرور زمان به صورت فیزیکی در میآید. سکس تأمینکننده رابطه قابل قبولی میان زن و شوهر است ولی با سکس خیلی خوب تفاوت دارد. سکس تأمین کننده عموما” تا درجه بالایی با شرایط سازگار میشود به عبارتی یک یا دو پله پایینتر از سکس ایدهآل قرار دارد. رابطه جنسی خوب میتواند به زندگی و دیدگاه شخصی زوجین تعادل و توازن ببخشد. سکس تامین کننده میتواند رابطه بین زوجین را تعدیل کند. اما در سکس خوب و متعالی، زن و شوهر هر دو اطمینان خاطر دارند که با داشتن یک رابطه نزدیک و پویا، بخشی از یک جزو بزرگتر شدهاند- یعنی یک رابطه روحی و معنوی سالم که آنها را جزوی از کل تشکیلدهندهی هستی قرار میدهد.
-ولی نبود رضایت کافی بیشتر برای زنان است یا مردان؟
-این مشکل در نزد کسانی که برای روانکاوی مراجعه میکنند، بیشتر از زن شنیده میشود که به شدت از همسر خویش گلایه میکند که تلاش کافی برای جلب رضایت او انجام نمیدهد، نسبت به نیاز وی بیتفاوت است و حتی گاهی او را وادار به انجام اعمال و حرکاتی میکند که مغایر میل اوست. اینجاست که تودهای سرد بر روی رابطه مینشیند. غمانگیزتر این است که زن قادر نیست در این مورد با همسر خویش گفتگو کند. این اوج یأس در رابطهی بین زن و مرد است، مثل زمانی که مرد از همسرش نوعی نزدیکی انتظار دارد که نه تنها لذتی به وی نمیدهد، بلکه حتی احساس امنیت او را نیز سلب میکند. یادآوری میکنم که تجربه یک روش نوین در رابطه جنسی امری است که باید با صبر و حوصله و آرامش و در فرصت مناسب مورد گفتگو و توافق طرفین قرار بگیرد و نه اینکه در اوج عملیات ناگهان مرد تصمیم بگیرد که روش ابداعی خود را بیازماید. این در حالیست که اغلب زنان کمتر با ایدههای تازه در رابطه جنسی حاضر میشوند و ناخواسته سکان ارتباط را دست مرد میسپارند و وقتی ممکن است اعتراض کنند که دیگر غافلگیر شده و در مقابل عمل انجام شده قرار میگیرند.
-یک تجربه تلخ جنسی چه مشکلاتی را میتواند به وجود آورد؟
-تجربه تلخ جنسی، زیر برگه مرگ روابط زناشویی را امضا میکند. این حقیقتی است که فرد در برخورد اول شانس این را دارد که تأثیر خوبی روی شریک رابطهاش بگذارد، اما این بدان معنی نیست که همه عمرِ این رابطه را میتوان روی اولین ملاقات پایهریزی کرد، هرچند که تجربه اولین نزدیکی در رابطه زناشویی خیلی مهم است. مثلا” افرادی که مورد سوء استفاده جنسی قرار میگیرند یا مبتلا به مصرف مشروبات الکی یا مواد مخدر هستند، مسیر غریزه جنسی خود را نیز تغییر می دهند، به زبانی دیگر شخص شاید در چنین موقعیتی نفهمد چه میکند. باید اضافه کرد که داشتن تجربه صحیح و درست در رابطه باعث میشود که فرد نیازهای همسر خویش را برآورده کرده و رابطه زناشویی را رشد داده و اعتماد طرفین به همدیگر عمیقتر شود.
-عدم آگاهی در هنگام برقرای رابطه چه مشکلاتی میتواند داشته باشد؟
-اگر شخص به مسایل جنسی آگاه و چیره نباشد، نمیتواند یک عاشق بینظیر هم باشد. هیچ کسی یک عاشق بد نیست. اگرچه کسانی که بیشتر به تکنیک وارد هستند، با تأمل جلو میروند و یا در رختخواب مضطرب هستند و نمیتوانند همسر عشقورز موفقی بشوند. شاید نداشتن تجربه و اطلاعات کافی، ضعف اعتماد به نفس و نیز تجربههای تلخ در روابط جنسی شخص و گاهی موارد سؤالاتی که در این زمینه مشترک است را به نوعی مطرح کند. اگر شخص، چه زن و چه مرد، رابطه خوبی با همسرش نداشته باشد، طبیعی است که نمیتواند در رختخواب شریک مهیجی باشد که با دیدن همسرش خون در رگهایش فوران کند. فرد باید تلاش کند که از امکان آموزش بهره برده و آموزنده خوبی در مسایل جنسی باشد. فرد باید تلاش کند یک عاشق خوب (نرم، حساس و البته احساساتی) باشد تا بعدها از حاصل آن برداشت خوبی بکند، همزمان که خوب میشنود (یعنی شنونده فعالی است)، بدون کلام نیز بتواند احساس کند.
-با سپاس از شما، اگر موافق باشید در گفتگوی بعدی به کیفیت و ویژگیهایی که یک سکس خوب باید داشته باشد بپردازیم.
-بله، حتما.
بررسیهای آماری روی نتایج این مطالعه نشان داد که وجود این احساسات منفی در رابطه جنسی زن و شوهرها، رابطه مستقیمی با درخواست طلاق دارد و این تأکید دوبارهای است بر اهمیت و حساسیت این رابطه و نقشی که این اختلالات در اختلاف و درگیری بین زوجها و طلاق ایفا میکند.
کتاب «سکس بینظیر» نوشته علمناز حسن زاده روانشناس بالینی و مشاور در روابط جنسی به مخاطب خود میآموزد که چگونه از یک رابطه جنسی به احساسی سرشار از لذت و دوست داشتن دست پیدا کند. این کتاب که نتیجه سالها تحقیق و پیگیری این نویسنده و با ویراستاری آقای صالح موسوی برای انتشار آماده شده بود، به دلیل وجود خط قرمزهایی در ایران مجوز چاپ نگرفت و نتوانست وارد بازار کتاب شود.
کیهان لندن در چند گفتگو با نویسندهی این کتاب، تحقیقات و دانستنیهای این روانشناس بالینی را در اختیار مخاطبان خود قرار میدهد.
-خانم حسنزاده، سکس بینظیر چیست که شما دربارهاش کتاب نوشتهاید؟
-سکس یکی از مهمترین پدیدههای زندگی است که به زندگی انسان عمق و تجربهای از نوع دیگر میبخشد که علاوه بر خود شخص، یک نفر دیگر هم در آن نقش دارد. با توجه به تواناییهایی که فرد دارد، از طبیعت خلاقانه خویش برای بقای نسل و تولد یک کودک استفاده میکند و با عرضه کردن ایدهها، از تولیدات و خدمات یا آثار هنری بهرهمند میشود. انسانها تعاریف متفاوتی از یک رابطه جنسی به عنوان سکس عالی دارند. اما یک همآغوشی بینظیر و دیوانهکننده چگونه است؟ اینکه زن و مرد با صمیمیت و از خودگذشتگی تمامقد وارد گود بشوند و هر کدام برای به ارگاسم رسیدن خود همگام با دیگری از جان و دل مایه بگذارند، چیست؟ اشتباه نشود، این خودخواهی نیست که فرد مسؤلیت پروسه سکس بینظیر را بر دوش بگیرد و همزمان به دیگری فضای لازم برای لذت بردن و به لذت رساندن را ببخشد. سکس بینظیر در رقص زیبا و پر از احساس تانگو به تصویر کشیده میشود. زن و مردی سرشار از احساساتی چشمگیر و با حرکاتی تنگاتنگ به هم میچسبند و هماهنگ و موزون با هم شروع به رقصیدن میکنند. هر دو مراقب هستند که پای دیگری را لگد نکنند، حرکتی نداشته باشند که ترتیب این نیایش زیبا در طبیعت را به هم بزنند. انسان حالتی را دارد که حس میکند، تک تک منفذهای عاطفی برای تبادل نفیسترین احساسات انسانی باز است و دو نفر در اوج خستگی دلپذیر آماده بوسیدن، گفتگویی خوشایند و تأثیرگذار و در عین حال سر گذاشتن بر سینه دیگری و خوابیدن روی بازوان هم هستند. این همان لحظهی نابی است که به سکس بینظیر، عالی و باشکوه و به قولی دیوانهکننده تعبیر میشود. این احساس فقط روی موجی از احساس تفاهم و درک متقابل از نیازهای همدیگر برآورده میشود.
-وقتی از سکس صحبت میشود یک نگرانی خاصی ذهن فرد را فرا میگیرد که آیا رابطه جنسی به همین پیچیدگی است که تصویر کردید؟
-شاید به این دلیل که روح انسان گرایش به این ندارد که بدن خود را کنترل کند. بسیاری از انسانها آموختهاند که به روح خویش اعتماد کنند و پیامهایی را که از بدن خود میگیرند را نادیده بگیرند. تمام مؤسسات اجتماعی به خصوص با نماد مذهبی مثل مساجد، کلیسا، مدارس، سازمانها و خانواده به فرد آموختهاند که گرایشهای خودبخودی را کنترل کنند تا با خود و دیگران مشکلی نداشته باشند. وقتی کودک بزرگتر میشود، روح فردی بیشتر از همیشه شروع به کنترل خود میکند. او میآموزد کارهایی را انجام بدهد که دیگران را ناراحت یا تحت تأثیر منفی قرار ندهد و یا مرزهایی را نشکند. فرد تلاش میکند طوری رفتار کند که تأیید دیگران را به دست بیاورد. زمانی که فرد پا به دوران بزرگسالی میگذارد و اولین تجربه جنسی خود را تجربه میکند، متوجه میشود که واکنش اعضای بدنش و موارد مربوط به روابط جنسی پیچیده است. شخص در این زمینه، تجربه زیادی برای کنترل خویش و نیز فریب دادن احساسات خود در مقابل دیگران کسب میکند.
-آیا این پیچیدگی و سختی برای مرد و زن وجود دارد؟
-بله، فرقی نمیکند. ممکن است فشارهایی که همزمان روی مرد وارد میشود، کمتر از زنان نباشد. اما با دلایل عجیب و شاید تعریف نشدنی وقتی با تولد پسری در خانواده از او به عنوان یک «دودول طلا» یاد میشود، حتی اگر مادری شاهد خودارضایی پسرش نیز باشد، با ملایمت تذکری داده و چشم فرو میبندد. با توجه به چنین شیوه تربیتی و تفاوت بارز که بین پسر و دختر در خانواده وجود دارد، و ساختارهای مردسالارانهای که در بطن جامعه، درون خانواده و اعماق فرهنگ افراد بنا شده، نمیتوان انتظار داشت که بعد از جاری شدن آیهی عقد ناگهان طنابی که گرههایش در سالهای طولانی دور گردن و وجود دختری جوان تنیده شده باز شود و در یک شب جادویی به نام «زفاف» به عنوان یک مدونای بیست و چهار عیار عرض اندام کند!
آن چیزی که در اینجا زنگ خطر را به صدا در میآورد، مسایل و نیازهای جنسی نیست که معمولا به عنوان مشکل معرفی میشود. چیزی که از بدنه زنگ آویزان شده و صدایش در نمیآید، مسئله نزدیکی و صمیمیت در رابطه زناشویی است. وقتی زن و شوهر مشکلات خود را نشان میدهند، روی روابط جنسی هم اثر میگذارند؛ مشکل واقعی زن و مرد از اتاق خواب شروع میشود. این یعنی شکلگیری نطفه شوم طلاق عاطفی که خود لایه جداکننده از یک ازدواج متزلزل و رو به سقوط را بسترسازی میکند.
-منظور از دو اصطلاح «سکس بینظیر» و «سکس تأمینکننده» چیست؟
-رابطه جنسی تأمینکننده بین زن و شوهر چیزی نیست که از آن به عنوان سکس خوب یاد بشود. سکس خوب دربرگیرنده سه بعد فیزیکی، روحی و معنوی در فرد است. وقتی درباره رابطه جنسی تامینکننده ولی مداوم صحبت میشود، یعنی که زن و شوهر کارهایی انجام میدهند که در هنگام ایجاد ارتباط فیزیکی از خود ابراز میکنند. جایی که زن و شوهر رابطه جنسی را به عنوان عادت انجام میدهند و نه به عنوان ابراز علاقه، ویا جشن شادی و شاهدی برای نشان عشق خود، آن وقت این سکس تأمینکنندهی نیاز اولیه جنسی است که به مرور زمان به صورت فیزیکی در میآید. سکس تأمینکننده رابطه قابل قبولی میان زن و شوهر است ولی با سکس خیلی خوب تفاوت دارد. سکس تأمین کننده عموما” تا درجه بالایی با شرایط سازگار میشود به عبارتی یک یا دو پله پایینتر از سکس ایدهآل قرار دارد. رابطه جنسی خوب میتواند به زندگی و دیدگاه شخصی زوجین تعادل و توازن ببخشد. سکس تامین کننده میتواند رابطه بین زوجین را تعدیل کند. اما در سکس خوب و متعالی، زن و شوهر هر دو اطمینان خاطر دارند که با داشتن یک رابطه نزدیک و پویا، بخشی از یک جزو بزرگتر شدهاند- یعنی یک رابطه روحی و معنوی سالم که آنها را جزوی از کل تشکیلدهندهی هستی قرار میدهد.
-ولی نبود رضایت کافی بیشتر برای زنان است یا مردان؟
-این مشکل در نزد کسانی که برای روانکاوی مراجعه میکنند، بیشتر از زن شنیده میشود که به شدت از همسر خویش گلایه میکند که تلاش کافی برای جلب رضایت او انجام نمیدهد، نسبت به نیاز وی بیتفاوت است و حتی گاهی او را وادار به انجام اعمال و حرکاتی میکند که مغایر میل اوست. اینجاست که تودهای سرد بر روی رابطه مینشیند. غمانگیزتر این است که زن قادر نیست در این مورد با همسر خویش گفتگو کند. این اوج یأس در رابطهی بین زن و مرد است، مثل زمانی که مرد از همسرش نوعی نزدیکی انتظار دارد که نه تنها لذتی به وی نمیدهد، بلکه حتی احساس امنیت او را نیز سلب میکند. یادآوری میکنم که تجربه یک روش نوین در رابطه جنسی امری است که باید با صبر و حوصله و آرامش و در فرصت مناسب مورد گفتگو و توافق طرفین قرار بگیرد و نه اینکه در اوج عملیات ناگهان مرد تصمیم بگیرد که روش ابداعی خود را بیازماید. این در حالیست که اغلب زنان کمتر با ایدههای تازه در رابطه جنسی حاضر میشوند و ناخواسته سکان ارتباط را دست مرد میسپارند و وقتی ممکن است اعتراض کنند که دیگر غافلگیر شده و در مقابل عمل انجام شده قرار میگیرند.
-یک تجربه تلخ جنسی چه مشکلاتی را میتواند به وجود آورد؟
-تجربه تلخ جنسی، زیر برگه مرگ روابط زناشویی را امضا میکند. این حقیقتی است که فرد در برخورد اول شانس این را دارد که تأثیر خوبی روی شریک رابطهاش بگذارد، اما این بدان معنی نیست که همه عمرِ این رابطه را میتوان روی اولین ملاقات پایهریزی کرد، هرچند که تجربه اولین نزدیکی در رابطه زناشویی خیلی مهم است. مثلا” افرادی که مورد سوء استفاده جنسی قرار میگیرند یا مبتلا به مصرف مشروبات الکی یا مواد مخدر هستند، مسیر غریزه جنسی خود را نیز تغییر می دهند، به زبانی دیگر شخص شاید در چنین موقعیتی نفهمد چه میکند. باید اضافه کرد که داشتن تجربه صحیح و درست در رابطه باعث میشود که فرد نیازهای همسر خویش را برآورده کرده و رابطه زناشویی را رشد داده و اعتماد طرفین به همدیگر عمیقتر شود.
-عدم آگاهی در هنگام برقرای رابطه چه مشکلاتی میتواند داشته باشد؟
-اگر شخص به مسایل جنسی آگاه و چیره نباشد، نمیتواند یک عاشق بینظیر هم باشد. هیچ کسی یک عاشق بد نیست. اگرچه کسانی که بیشتر به تکنیک وارد هستند، با تأمل جلو میروند و یا در رختخواب مضطرب هستند و نمیتوانند همسر عشقورز موفقی بشوند. شاید نداشتن تجربه و اطلاعات کافی، ضعف اعتماد به نفس و نیز تجربههای تلخ در روابط جنسی شخص و گاهی موارد سؤالاتی که در این زمینه مشترک است را به نوعی مطرح کند. اگر شخص، چه زن و چه مرد، رابطه خوبی با همسرش نداشته باشد، طبیعی است که نمیتواند در رختخواب شریک مهیجی باشد که با دیدن همسرش خون در رگهایش فوران کند. فرد باید تلاش کند که از امکان آموزش بهره برده و آموزنده خوبی در مسایل جنسی باشد. فرد باید تلاش کند یک عاشق خوب (نرم، حساس و البته احساساتی) باشد تا بعدها از حاصل آن برداشت خوبی بکند، همزمان که خوب میشنود (یعنی شنونده فعالی است)، بدون کلام نیز بتواند احساس کند.
-با سپاس از شما، اگر موافق باشید در گفتگوی بعدی به کیفیت و ویژگیهایی که یک سکس خوب باید داشته باشد بپردازیم.
-بله، حتما.
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire