پس از سالها خاکسترنشین ماندن و ته پستوها و کنار اجاق زندگی کردن ها، در
قرن نوزدهم ماجراهای آلیس حادثه ای بود چرا که داستان بر اساس تخیل دختر
جوانی بنا شده بود که به دنبال ماجرا می رفت و با ذهنش سفر می کرد. آلیس
مانند سیندرلا خانه نشین نبود تا در پشت اجاق زندگی کند و با رویای شاهزاده ای
که از راه می رسد و او را به همسری خود در می آورد و بنابرین سیندرلا از
زندگی سیاه یا خاکستری خود نجات پیدا می کند، تنها ره رهایی او باشد. آلیس هنوز کودک است و وقت
ازدواجش نشده (همچنان که در داستان می بینیم هنوز آلیس کودک است و هنوز وقت
اعدامش هم نشده) به نظر می رسد آلیس پیش از ازدواج حق خیالپردازی و رویای
ماجراجویی داشته باشد که با بزرگ شدن و به دنیای زنان راه پیدا کردن، این
حق را از دست خواهد داد. اما همین هم عالی است که در قرن نوزدهم آلیس حق
خیالپردازی و سفر ذهنی به روال و میل خود داشته باشد و رویاهایش در کلیشه
های پیش ساخته منتظر «شاهزاده اسب سواری که خواهد آمد یک روز»، خلاصه
نشود.لازم بود قرن نوزدهم برسد تا ادبیات کودکان از افسانه هایی بر اساس
ازدواج و تولید مثل، تغییر مسیر بدهد و خارج شود.
لازم بود باز نیم قرنی بگذرد تا در ابتدای قرن بیستم، سرانجام ویندی و پیتر پان در دنیای ادبیات کودکان به قلم جیمز ماتیو باری
ظهور کنند. نکته مهم ویندی اینست که مانند شهرزاد قصه گو داستانگویی بلد
است و از سوی دیگر در عین دختر بودن، به ماجراجویی و رفتن به سرزمین های
ناشناخته علاقمند است. ویندی کودک است و هنوز فرصت دارد تا زن بشود و خود
را برای ازدواج آماده کند و رویای بوسه که هنوز نمی داند چی است را در سر بپروراند. ویندی از تبار
خیالپردازانی مانند سیندرلا و شهرزاد است که هنوز بالغ نشده است ولی بلوغ
تقدیر هر کودکی است، مگرنه؟
پیتر پان، کودکی است که نمی خواهد هرگز بالغ شود و از دوران خوش کودکی و بازی های آن دست بشوید پس کودک می ماند. زندگی پیتر خوبی هایی دارد و کمبودهایی؛ و خوبیش اینست که در سرزمین بازی و بازیگوشی می ماند و با انواع بازیها زندگی خالی خود را پر می کند و بدیش اینست که سخت تنهاست. پیتر نیز چون بالغ نشده و نمی خواهد بزرگ شود پس در دنیای بدون سکس و بدون قراردادهای اجتماعی آدم بزرگها جایی ندارد و آن را نمی فهمد و همه چیز را با بازی ادامه می دهد. اما مگر تا کی می توان کودک ماند و بازی کرد و بزرگ نشد؟ سرنوشت ویندی و آزادی او هم به همچنین! ویندی تا زمانی که کودک است و بالغ نشده حق بازی و بازیگوشی دارد اما از روزی که بالغ و بزرگ شد دیگر نمی تواند از پنجره دست در دست پیتر به دنیای تخیلات و سززمین ناکجا آباد پرواز کند. ولی تا همین حد، تا همین حد هم حق کودک را به رسمیت شناختن و اجازه بازی و سرگرمی که آموزش سخت قرون وسطایی از کودکان و دختران دریغ کرده بود توسط والدین به رسمیت شناخته می شود، حرکتی پیشرو و پیروزمندانه است.
***
درباره داستان پیتر پان
Film
فیلم سینمایی دو ساعته پیتر پان
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire