امروز ترانه لیلا را شنیدم و گفتم چند کلمه ای بنویسم. لیلا از نسل من است، نسل مایی که بچه های «سلطان قلبها» و بابا فردین بودیم. لیلا به خانواده ای، بازیگر و هنرمندان تئاتر اصفهان تعلق دارد که پدر و مادرش، با توجه اقبال «فیلمفارسی»، در دهه چهل، از تئاتر اصفهان به سینما روی آوردند و به دنبالش، بچه ها نیز به سینما کشیده شدند. وقایع ایران، انقلاب از نوع شدیداً اسلامی اش فضا را برای خوانندگان مرگ بار کرد و همه خوانندگان راک و پاپ و محبوب سریع بار سفر بستند و رفتند به دیار دیگری، و در آن روزها معلوم نبود که این سفر که گمان می بردند دو ماهه باشد، این همه سال به درازا بکشد.
الان بیش از سی سال از تبعید خوانندگان ایرانی می گذرد، هایده و سوسن و مهستی و فرهاد در خاک غربت دفن شدند و لیلا که الان باید بیش از پنجاه سال داشته باشد خوبست که هنوز می خواند و به پیتزافروشی روی نیاورده است. خوبست که لیلا هنوز می خواند و چه خوب که گاهی از رومی می خواند و چه خوب که هنوز سعی در حفظ فرهنگ نیک میراثی دارد و بر خلاف نظریات فناتیک قشری و دینی، به ابتذالی از نوع اذان دادن با موزیک جاز و بلوز و یا رکیک خوانی یا اشاعه رپ پاسداران و حزب الله روی نیاورده است. این را برای لیلا می نویسم که بداند لیلا و خواهرش، مثل خواهرانم هستند، خواهرانی که هیچکس به نام رپ، نباید آنها را مورد توهین و تحقیر های گوناگون و شدیداً جنسی قرار بدهد و آن دو را تهدید به تجاوز کند.
حرفم زنانه نیست، این حرف شامل آقای شهرام شبپره و خیلی از خواننده های لس آنجلسی (تقریباً همگی خوانندگان لس آنجلسی) نیز می شود. آنها در آن سالها موزیک راک و پاپ را به ایران آوردند و رونق دادند وگرنه ایران سنتی با روضه و چهچهه و بدون موسیقی مدرن ادامه داشت. نفرت آخوندی از شهرام شبپره و خوانندگان محبوب پاپ ایران، نفرت از محبوبیت موسیقی غیراسلامی است و ریشه ای شدیداً عقیدتی دارد که در دل فرهنگ فاشیستی آخوندها و پاسداران نظام نهفته شده است.
از این رو وقتی می بینم این همه قشقرق برای کسی که حرمت این همه خواننده در تبعید را نگه نداشته است راه افتاده و از ارگان برخی از احزاب حافظ نظام که زمانی چریک بودند و اکنون بازوان فعال رژیم تبدیل شده اند و مدام با جو سازی برایمان فیل هوا می کنند و هوچیگری را به نهایت درجه رسانده اند و اطلاعیه های سازمانی به مناسبت طلاق نادر و سیمین صادر کردند و هر چیزی را از شور و مزه به در کرده اند تا عمامه داران وطن فروش را در رأس نگه دارند و آخوندها باز هم در قدرت بمانند، لازم دیدم این چند کلمه را بنویسم.
خوانندگان مترقی ایران، در هیچ از لحظات، و به هیچ دلیلی به اهانت هم حرفه ای های خود نپرداختند و در جمع زبان رکیک و لمپنی پاسداران را به کار نبردند و فحاشی را رواج ندادند. تابوشکنی معنا دارد و فضاحت و ابتذال نیز حدی دارد. به کسی چه مربوط است که سوراخ کی به چی مایل است؟ و چه کسی چه در گذشته و یا چه در حال حاضر چه نوع میل جنسی ای دارد؟ ها؟ خواننده آوازش را می خواند و یا نوازنده موزیکش را می زند و زندگی خصوصی اش به خودش مربوط است وبس.
فتوای رکیک را در ابتدا شاهین بود که با وقاحت تمام بر علیه خوانندگان لس آنجلسی صادر کرد و آنها با نجابت خود، از این وقاحت چشم پوشیدند و به روی خود نیاوردند. الان جز این همه واکنش حقوق بشری و سلمان رشدی ایرانی ساختن و متشنج کردن جمع به نفع یک لمپن، این دفاعیات چه فایده ای دارد؟ به ما چه وارد بحث فتوای تقی و نقی بشویم؟ اگر قرار است چیزی را رد کنیم آن را از نهاد مردود می شناسیم، نه اینکه بیاییم و از یک لمپن، چه گوارا بسازیم و آنچه برای ندا و زهرا و سهراب و اشکان و ... نتوانستیم انجام بدهیم، بیاییم و به حساب صد امام یا شاهین واریز کنیم.
داریوش و ابی و فرهاد، در کنسرت ها و رفتار اجتماعی خود همیشه با زبان پاکیزه و بدون توهینی مطلب خود را بیان کرده اند و هرگز به توهین به همکاران خود، به خصوص به این صورت وقیح و رکیک نپرداخته اند چرا که به خوبی می دانند رپ خوانی به معنای جفنگ گویی و لیچار گویی و رجز خوانی نیست و اشاعه آن نیز ابداً هنر نمی باشد.
به امید روزهای بهتر
ترانه «فریاد» با صدای لیلا فروهر http://www.roozvideo.com/video/6017/leila_forouhar_faryaad/
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire