آخرین نسل زنانی که در الجزیره خالکوبی دارند، ناپدید میشود، اما این سنت به شکلهای دیگری به حیات خود ادامه میدهد.
شهرزادنیوز: خطی
عمودی با دو نقطه در دو طرفش روی پیشانی "رقیه الغریب" خالکوبی شده است.
از دور، این طرح آبیرنگ شبیه یک صلیب به نظر میرسد. این سمبل، موسوم به
"سینسلا" (زنجیر) و "تابانات" (مگسها) به لهجه عربی محلی، بخشی از سنت رو
به نابودی خالکوبی در کوهستانهای اوراس واقع در شمال شرقی الجزیره است.
رقیه میگوید:
"اگر اولین بار این قدر درد نمیآمد، تمام بدنم را خالکوبی میکردم." او در
12 سالگی برای زیبایی روی پیشانیاش را خالکوبی کرد. خالکوبیهای تزئینی،
که گاهی در سراسر بدن یافت میشوند، در گذشته شیوه آرایش بودند. این شکلها
– خورشید، الماس، درخت نخل – همه از طریق برشهای مکرر به وجود
میآمدهاند.
او میگوید: "هر که میخواهد زیبا باشد، باید تحمل هم داشته باشد."
اکنون در اوایل
دهه هفتاد عمرش، یک روسری رنگارنگ به صورت تلی دور موهای حنا زده شده رقیه
پیچیده شده است. او "گوندورا"ی آبی رنگی (پیراهن سنتی) بر تن دارد و
کمربندی پشمی دور کمرش بسته است و با ژستی عالی نشسته است. شکوه رقیه در
خانه روستاییاش در میان مزارع گندم حیرتآور است. او تمام عمرش را در
"الگرین"، روستایی خارج از شهر چمورا، زندگی کرده است.
او میگوید، یک عمر کار در مزرعه سخت بود. "اما قبلا بهتر بود. وقتی روی آتش غذا میپختیم، روزها بهتر بودند."
اما به عنوان یکی از سالخوردگان این "آمازیق"، یا قبیله بربر، رقیه به خوبی میداند که این سنت دارد ناپدید میشود.
به خصوص خالکوبی
نیم قرنی است که دیگر انجام نمیشود، و نسل رقیه آخرین نسلی است که در دهه
30 و 40 خالکوبی شده اند. خالکوبی در سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا سنتی
هزاران ساله دارد: روی قبر "سنت" در مصر نقاشی شده است، در نوشته شاعر پیش
از اسلام "طرفا ابن العبد" از آن یاد شده است و در اکتشافات باستانشناسی
1935 "وینفرید سمیتون" در عراق به آن اشاره شده است.
در کوهستانهای
اوراس خالکوبی صورت به منظور زیبایی بوده است و اگر جای دیگری از بدن مثل
بالای آرنج یا پشت دست انجام میشد اهداف درمانی – به ویژه از نظر باروری –
داشته است. برای من خالکوبیهای سنتی به دلیل زیبایی نبوده و بیشتر برای
درمان بوده است.
امروزه زنان
خالکوبی شده میگویند ممنوعیت خالکوبی در اسلام، به همراه تغییر تصور از
زیبایی و ناپدیدی "آداسیه" - کولیهای دورهگرد خالکوب - دلیل اصلی نابودی
این سنت است.
اما با ناپدیدی
این سنت، این عمل و تاریخ آن اغلب به اشتباه به عنوان بخشی از خصومت و
مقاومت در برابر استعمار فرانسه درک میشود. طبق یک افسانه رایج در باره
خالکوبیها، این خالکوبیها حافظ زنان در برابر سربازان فرانسوی بود، چون
آنها را در نظر غربیها نازیبا میکرد و وقتی که فرانسویها عقبنشینی
کردند، زنان و خویشاوندانشان دیگر نیازی به ادامه سنت خالکوبی نمیدیدند.
افسانه فرانسوی
استعمار الجزیره
توسط فرانسه در 1830 آغاز شد و در سال 1954 جنگ الجزیره برای استقلال از
فرانسه در کوهستانهای اوراس آغاز شد. این واقعه مایه غرور جمعیت عمدتا
"شاویه" منطقه است، اما جنگ که با استقلال الجزیره در سال 1962 به پایان
رسید، سایه تیرهای بر جای گذاشت. زخمهای استعمار امروزه هم بر جای هستند
و زنان سالخورده منطقه روزهای جنگ را به یاد دارند.
"دولولا آیلا" 80 ساله میگوید: "تنها کاری که میشد جنگ علیه فرانسه بود."
افراد مشهور به
"حافظ فرهنگ" در اوراس شروع کردند به استفاده از سنتها برای حمایت از
مبارزه الجزیره. به عنوان فعالین جنبش مقاومت، هم زنان شاویه و هم زنان عرب
جواهرات سنتی نقره خود را اهدا میکردند و برای سربازان لباس میدوختند.
بسیاری اندوه از دست دادن شوهرانشان در جنگ و مرگ کودکانشان به خاطر فقر و عدم دسترسی به پزشک را از سر گذراندند.
ترس از فرانسه
وجود داشت، اما زنانی مثل دولولا که بازو و پیشانیاش خالکوبی داشت،
میگویند این سنت برای آن نبود که زنان را زشت کند. به جایش، دولولا یکی از
زنان بسیاری بود که صورت و بازوهایش را با "هوموم"، نوعی گرده زغال،
میپوشاند.
او که صورتش را با
گرده زغال میپوشاند تا فرانسویها به وی نزدیک نشوند، به یاد میآورد که
سربازان فرانسوی از زنانی که چنین میکردند، میپرسیدند: "شما صابون
ندارید؟"
با وجود این،
افسانه خالکوبیهای حافظ زنان کاملاً هم بیدلیل نیست. هنگام بررسی
خالکوبیها، روی پیشانی یک سمبل برجسته یافت شد که "بونوز" نامیده میشد، و
نمایانگر کت سرباز الجزیرهای از پوست حیوانات بود. سمبل رایج دیگر،
"رکاب" نام داشت و نمایانگر رکاب اسب بود. هر دو، آشکارا سمبلهای مردانه
هستند، و با سربازان الجزایری یا مردان قوی – محافظان – رابطه دارند.
گرچه بیشتر
احتمال میرود که این سمبلها یک حافظ کلی را تجسم میبخشیدند، نه حافظ فقط
زنان، بلکه حافظ سرزمین. خالکوبیهاکه تصاویری از طبیعت مثل بلدرچین، غزال
و شتر را به خاطر میآورند، با محیط زیست پیوندی گونهگون دارند و
اوراسها تاریخچهای خاص در مبارزه با نفوذ خارجیها از جمله رومیها، حمله
اعراب مسلمان "سیدی اوکبا" و سرانجام فرانسویها دارند.
سنتی رو به نابودی
نابودی سنت
خالکوبی در اوراس با عقبنشینی فرانسویها بی ارتباط نیست. بعد از استقلال
نرخ باسوادی در میان الجزایریها افزایش یافت. به ویژه با افزایش سواد زبان
عربی، معلوم شد خالکوبی که به شکلهای گوناگون در فرهنگ منطقه اوراس و در
فرهنگ بومیان شمال آفریقا به حیات خود ادامه داده، در اسلام "حرام" است.
سمبلهای مورد استفاده در خالکوبی روی ظروف و گلیمها نیز یافت شده است.
برخی تصمیم
گرفتهاند سنت را حفظ کنند. هنرمندانی نظیر "لازار حکار" الجزایری، در آثار
خود از خالکوبیها استفاده میکنند. در آثاری مثل "جادو"، "ریگارد دِ
نوئیت چهاردهم" و "خمیسه"، خالکوبیها منبع الهام هستند و تابلوهای حکار در
سراسر دنیا – از جمله در الجزیره، ایالات متحده، تونس، بلغارستان، فرانسه،
روسیه و اسپانیا - در نمایشگاهها به نمایش درآمدهاند.
این سنت در موسیقی
نیز به حیات ادامه داده است، مثل ترانه "آین ال کارما" کار خواننده چائویی
"آیسا جامونی" که در اوایل سده 1900 نوشته شده و هنوز در سراسر اوراس
محبوب است. در این شعر در باره خالکوبی و ارتباطش با سرزمین سخن به میان
می آید:
مردی که خالکوبی خواهد کرد، خواهد آمد
تا پشت دستهایت خالکوبی کند.
نقطه نقطه مثل بچه غزال
که در دشت رود زیتون میچرد
اوه "هدا" دخترم، نگو "میترسم".
اگر
چه این سنت در فرهنگ حفظ شده است، در آیندهای نزدیک زنان اوراس دیگر
خالکوبی نخواهند کرد. خالکوبی تنها به این دلیل به حیات خود ادامه داده است
که زنان آن را بر بدن خود دارند، و ربیعه میلاوی در سن 90 سالگی قبول دارد
که نسل وی دارد از بین میرود.
او میگوید: "ما داریم ناپدید میشیم... سلامتمون... رویاهامون. همه چی داره ناپدید میشه، دختر جوون."
برگرفته از سایت الجزیره
|
vendredi 16 août 2013
خالکوبیهای الجزیره: افسانهها و واقعیتها، یاسمین بنداس
Inscription à :
Publier les commentaires (Atom)
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire