چند سوال ساده در مورد پرواز مشکوک فریناز خسروانی از پنجره ی هتلی در مهاباد
فیلم به زبان کردی
نکته اول:
Timecode
تاریخ(زمان) سال و روز و ساعت و
ثانیه دستگاه های دوربین و موبایل و کامپیوتر را می شود به صورت دستی تغییر داد.
دوربین مغز ندارد، این ماییم که به آن
تاریخ می دهیم.
توضیح برای روشن کردن بیشتر موضوع
همین الآن زمان تلفن موبایل خود را به سه سال قبل برگردانید.
دوستی برای شما همین حالا پیامی می فرستد. تاریخ دریافت پیام در تلفن موبایل
شما سه سال پیش خواهد بود.
زمان را در دوربین خود به صد سال پیش برگردانید و عکسی بگبرید.
دوربین شما نشان میدهد که آن عکس صد سال پیش گرفته شده است.
بنابراین "تایم کد = زمان ویدئو برداری " این ویدئوی منتشر شده در مورد خانم فریناز قابل استناد و
اعتماد نیست .
نکته دوم: در تصویر خانمی را می بینیم چهره اش مشخص نیست، ممکن است زن باشد،
مرد باشد، مردی باشد که لباس زنانه پوشیده است. ما نمی دانیم خانم است یا نه؟ چون چهره اش را نمی بینیم و همیشه
از پشت سر هیکلش را می بینیم.
به فرض که زن باشد و این خانم فریناز باشد، پشتش به دوربین است توی راهرو وارد
یک اتاقی می شود.
معلوم نیست اتاق کجاست؟ کدام طبقه است؟ اتاق رئیس است؟ اتاق کار است؟ دستشویی
است؟ آن در، ورودی کجاست؟ معلوم نیست در کدام طبقه هستیم. آن اتاق شماره اش چیست؟
کدام دوربین است که دارد ضبط می کند؟- هیچ نمی فهمیم.
نظر شخص دیگر: اگر دقت کرده باشید بازرس دست در جیب میبرد که با کلید یا کارت
در را باز نماید. اما موقعی که میبیند در باز است وارد اتاق میشود. اگر هماهنگ شده
است که در باز بماند (به گفته ویدیو) چرا بازرس میخواهد با کلید (کارت) در را باز
کند. نه برادر این اتاق محل کار مشترک هر دو بوده است. موقعی که میبیند در باز است
میداند که یکی از همکاران قبل از او وارد اتاق شده است. در ضمن این خانم لیسانس کامپیوتر بودند و در این هتل حساب
دار یا صندوق دار بودند. نان آور خانواده و داداش
ناتوان و مادر پیرش بوده.
- بعد می بینیم آقایی رفت توی آن اتاق که باز نمی دانیم چیست و در این فاصله
در این راهرو و در این هتل هیچکس نیست انگار خانه ارواح است! پشه پر نمی زند. هیچ
رفت و آمدی نیست.
بعد خانم آمد بیرون (روی تصویر چیزایی نوشته) بعدش آقایی از اتاق خارج شد و
آمد دم دوربین عرق پیشانی خود را خشک کرد. (فرض کنیم مردی سکس داشته آیا می آید
جلوی دوربین حراست عرق خود را خشک کند و
یا احیاناً زیپ خود را بالا بکشد؟ توجه داشته باشیم که این آدم امنیتی است و وارد
به همه جوانب)
در این فاصله، در یک تصویر ثابت، دوربین زوم می کند!
چرا دوربین هتل نا گهان روی آدمی زوم می کند؟
آیا آن آدمی که پشت دستگاه کنترل
امنیت هتل نشسته نقشه یا عمدی داشته که در این هتل خالی ناگهان زوم می کند؟
در مورد پایین پله ها و زیر زمین : باز هم کسی دیده نمی شود. هیچکس.
طبق ادعای مدیر هتل در صحنه ای خانم دارد مخفیانه از پله ها پایین می آید تا
با آسانسور زیرزمین برود بالا.
چرا مسؤل دوربین ها ی هتل حفاظت یا حراست یا نگهبان را خبر نمیکند که شخصی
بطور غیر قانونی از مثلا در مخفی هتل وارد شده است . چرا مسؤل حراست هتل نمی آید
جلو تا بپرسد آن شخص در آن راه پله ها چه می کند ؟ و چرا؟ چرا کسی نیست چیزی
بپرسد؟ انگار این هتل هر کی هر کی یه!
دوربین دیگری نشان می دهد که خانمی از در هتل خارج شد که از در دیگری وارد
بشود باز جلوی هتل کسی نیست جز این خانم که از پشت سر فیلمش گرفته شده
جلوی همه هتل ها پر است از تاکسی، مسافر، حراست، نگهبان، دربان و غیره.
جلوی این هتل هیچ کس نیست گویا شهری خالی از سکنه و مردم.
حتی عکسی که ده کانال هتل را نشان می دهد، نه در هتل و نه در محوطه خارج از
هتل هیچکس نیست. خانه مردگان است. شهر ارواح است. هیچکس. می شه؟
حالا دوباره دوربین بیرون هتل این
خانم را تعقیب می کند.
یعنی
زوم می کند بدنبال این خانم .بازهم هیچکس
بیرون هتل نیست .
آیا با نقشه یا فکر از پیش ساخته شده ای روی او زوم کرده اند؟
چرا دوربین هتل بدنبال این خانم زوم می کند؟
پن می کند (حرکت افقی دوربین)؟ تیلت می کند (حرکت عمودی دوربین)؟
آیا اگر بیست مسافر دم هتل بودند و هر
کدام به سمت و راهی می رفت،
آیا دوربین دنبال آن بیست نفر به هر
سمت و سویی کشیده می شد؟
آیا دوربین در همان لحظه همزمان همه آنها را تعقیب میکرد که به کدام سمت و سو
میروند؟ و به چه منظور؟
در مورد فرار از راه بالکن:
به گفته دادستان: هر بالکن هشتاد سانتی متر با بالکن دیگر فاصله دارد.
یک نظر: یک خانم با حجاب اسلامی چگونه می تواند از روی چهار بالکن بپرد ؟
البته مرد عنکبوتی و زورو و جیمزباند
و بازیگران سیرک و آکروباسی می توانند از این طبقه به آن طبقه بپرند و بجهند.آنهم
در فیلمها و سیرک ها... اما آن خانم با مانتو و آن کفش ها....
نظر دیگر: مگر فریناز از «یگان ویژه» سپاه بود؟
نظردیگر: فرد عضو یگان ویژه بود باید
با طناب و چنگک و غیره استفاده کند تا دیوارنوردی کند.
نظر دیگر: چطور هیچکس در شهر مهاباد عملیات قهرمانی زن عنکبوتی رو در حال
پریدن از بالکن ها ندیده و عکسبرداری یا فیلمبرداری نکرده؟
چرا از بالکن ها و از طبقات فیلمبرداری نشده؟
دوربین حفاظت چرا این صحنه های مهیج را ضبط نکرده؟
آیا این صحنه سازی ها در زمانی شکل گرفته که هتل خالی از سکنه بوده؟
این هتل اینقدر خالیست که دوربینی که سالن یا لابی هتل را نشان می دهد فقط دو
نفر را یعنی خانمی که در پشت میز پذیرش است و فریناز.
هیچ مسافر دیگری در سالن انتظار هتل نیست .
هیچکس ، هیچکس ، هیجکس در تصویر نیست .
یعنی هتل یک دربان هم ندارد.
آیا هتل متروکه ی ارواح است ؟
سوال در مورد علت پرش مشکوک :
جواب گفته شده از ترس روبرو شدن با مادر...
چه ننگی دارد که نتواند قضیه آمدن خواستگار را به مادرش بگوید؟
چرا از ریش سفیدی صاحب هتل و پیدا شدن خواستگار باید فرار کند؟
مگر خواستگار فرار دارد؟
مادر فریناز که نمی داند آن دو در کدام اتاق هستند.
مادر فریناز که کلید آن اتاق را ندارد!
زنی که با مردی در یک اتاق است باید بتواند در اتاق را باز کند و فرار کند.
چرا در را به رویش قفل کرده اند که نتواند فرار کند؟
در از بیرون قفل شده یا از داخل ؟
به چه سبب ؟
خانم فریناز نتوانسته از طریق در اتاق بیرون برود چون در قفل بوده .
پس پرش از پنجره انتخاب می شود.
این خانم فریناز در طبقه چهارم نمی توانسته از درخارج شود که به ناچار به سوی
بالکن رفته است .
چه چیزی بوده که فریناز را به جای در خروجی به سمت بالکن و به دنبالش سقوط کشانده؟
برای چه؟ در چه حالت اضطرار؟
آیا آن خانم را بیرون پرتاب کرده اند؟
نقل قولی از ریحانه جباری: ریحانه می گفت می خواستم از پنجره فرار کنم ولی
دیدم نه طبقه است، می افتم و کشته می شوم. صبر کردم تا در باز شد. به محضی که در
باز شد فرار کردم.
بازگشت به سوال علت محبوس کردن فریناز در آن اتاق
یک نظر دیگر: یادمان نرود ریحانه هم در اتاق در بسته محبوس بود
چرا فریناز در آن اتاق محبوس شده ؟
از ترس مادر پیرش ؟
در جواب این اظهار مدیر هتل یک ضرب المثل انگلیسی هست:
" داری به شعور من توهین میکنی."
خب بازهم بازهم توهین به شعور مردم از سوی مدیر هتل؟
زندانی کردن پریناز در آن اتاق و سپس مرگ او بسیار سوال برانگیز است .
مثال:
{بطور مثال اگر یکنفر ببیند که رئیس پلیس یک شهر دارد هرویین قاچاق می کند، خب
ازجانب رئیس پلیس چه انتظاری به جز توطئه ی مرگ آن بیننده باید داشت؟}
از قدیم گفته اند اگر دیدید یک دزد مشغول عمل دزدی است و خودتان توانائی
مقابله با آن دزد را ندارید خود را به دزد نشان ندهید. چون آن دزد برای اینکه
هویت اش فاش نشود حتما اقدام به کشتن شما خواهد کرد.
آیا از خانم فریناز چیزی خواسته اند که حاضر نشده است آن خواسته را اجابت کند
بنابراین مرگش واجب شده است ؟
آیا آن خانم چیزی دیده که نباید دیده
باشد؟
آیا این که چیزی می دانسته که نباید؟
آیا آن خانم از رازی در زندگی صاحب هتل یا مامور امنیتی یا خود هتل آگاه شده
که نباید با خبر می شده.
خب در این هنگام است که او را می کشند.
آیا صاحب هتل و آن آقای امنیتی مشغول انجام اعمال غیرمعمول و غیرقانونی اند که
ناگهان خانم فریناز آمده و آنها را در حال انجام آن عمل دیده است ؟
یعنی خانم فریناز درلحظه و زمانی ای
که نباید در جائی باشد و چیزی را ببیند، بطور اتفاقی در آن لحظه در آن مکان بوده و
آن چه را که نباید ببیند دیده است .
خب در این مورد تنها راه حل مساله ازسوی رازداران ، مرگ این دختر است.
چون تا ابد که نمیشود او را در اتاقی در هتل زندانی کرد. آنجا که اوین نیست.
نمیتوانند اورا هم به اوین منتقل کنند. خب باید کارش را بسازند.
در بن بست یک اتاق:
خانم فریناز در اتاقی در طبقه ی چهارم هتل زندانی است .
دراتاق از داخل یا از خارج اتاق به رویش بسته شده .
آیا خانم فریناز برای نجات خود، فکر میکند میتواند جهار طبقه را سالم بپرد.
اما سوال دیگر اینکه :
مسول امنیتی با تمام تجربیات عملی خود میداند بطور معمول با پرش از چهار طبقه
نمی توان جان سالم بدر برد .
آیا جناب آقای مامور امنیتی این خانم
رااز پنجره به بیرون پرتاب کرده؟
آیا صاحب هتل در تلاش برای سرپوش گذاشتن برای یک جنایت امنیتی است ؟
آیا هتلداری این شخص سرپوشی بوده برای کارهای سری و قرارهای مالی مهم که
فریناز پی برده و دخلش را آورده اند و بعد این فیلم ساختگی بی معنا با نوشتار
امنیتی را بر روی یوتوب برای تشویش اذهان عمومی گذاشته اند؟
اما مثل اینکه مرگ فریناز برای صاحب هتل می تواند پر از منفعت باشد.
مردم خشمگین، خساراتی به هتل وارد آورده اند .
حالا طبق ادعای صاحب هتل، میلیاردها خسارت وارد شده است .
پس به زودی میلیارد ها از شرکت های بیمه تاوان خسارت دریافت خواهد کرد.
آیا چنین نیست ؟
لحظة انتحار فریناز
خسروانی هربا من الاغتصاب .. وكردستان إيران تشتعل
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire