نیمه تواب من
مهستی شاهرخی
نگاهی به فیلم «نیمه پنهان» از تهمینه میلانی
تهمینه میلانی با تحصیلاتی در زمینه معماری و دانشجوی رشته برق، ناگهان به سمت سینما می آید و مانند رخشان بنی اعتماد در ابتدا برای بزرگان منشی صحنه است بعد به فیلمسازی رو می آورد و به دلیل قحط الرجال بودن، این دو به فیلمسازان زن رژیم (و با حفظ سمت "فمینیست") تبدیل می شوند. یکی از شاهکارهای خانم میلانی فیلم «نیمه پنهان» است که در آن زن و جنبش دانشجویی و اپوزیسیون چپ را با هم به چاه مستراح می فرستد و بابت این خوش خدمتی برای یک عمر حمایت رژیم ملایان را برای خود می خرد.
در «نیمه تواب من» (نیمه پنهان 1379) تهمینه میلانی از طریق دفتر خاطرات زنی، به شوهرش اعتراف می کند که پیش از این اتفاق فرخنده (یعنی آشنایی با آقای شوهر) ایشان دانشجو بوده بوده و چپ بوده و اعلامیه می چسبانده و جزوه و شب نامه می خوانده و پخش می کرده و عاشق هم بوده و آن مرد، مثل مسعود رجوی زنباره بوده (حالا نه این که همه ملاها پسر پیغمبر اند و وفادار به همسر و چشم و گوش پاک) از طریق سری اعترافات پنهانی زن به شوهر، ما به نادرست بودن و خائن بودن جنس زن و بی وفایی او پیش از ازدواج و کارهای بدبد او و چهره زنباره رفقای چپ و مطبوعاتی آشنا می شویم. دفتر خاطرات زن در حقیقت توبه نامه زن است. از یک سو فعالیت سیاسی، و از سوی دیگر عاشق شدن پیش از ازدواج دو گناه کبیره زن (فرشته) است که او را از بهشت آقای شوهر می راند. زنان بایست دو بار تواب بشوند، یک بار در برابر رژیم و حکومت به گناه خویش اعتراف کنند و یک بار از آقای شوهر (وکیل فارغ التحصیل از آمریکا) حلالی بطلبند. زن بودن یعنی معصیت، زن یعنی تواب به توان دو!
نتیجه اخلاقی فیلم: فراموش نکنید ما (کنیزان ناقابل) بایست از شوهران خود برای به دنیا آمدن و زندگی کردن و زنده ماندن تا پیش از آشنایی با این بزرگواران (مالکان جسم و روح ما) همیشه طلب عفو بنماییم و پوزش بخواهیم و حلالی بطلبیم وگرنه پس چی؟ زن که با مرد برابر نمی شود، اصلاً زن مگر حقی هم دارد؟ همه حیثیت و هویت زنان به مردشان وابسته است و زن خارج از کار و بار مرد وجود و معنایی ندارد.
خانم میلانی گویا همین توبه نامه را هم خودش ننوشته بوده و از کتاب نویسنده پرفروش و شناخته شده ای چون فریده گلبو سرقت فرموده بوده (اسمش را بگذار اقتباس) که به علت خوش خدمتی خانم میلانی به رژیم در به لجن کشیدن مبارزه گروه های چپ، شکایت فریده گلبو به خاطر اقتباس و تحریف سیاسی داستانش به جایی نرسید و مسکوت ماند. مگرنه این که رژیم همیشه یا خودش سارق است یا با سارقان همه کاسه؟ «نیمه تواب من» در مسیر سینمایی «بایکوت» دکتر مخملباف حرکت می کند.
تهمینه میلانی در ابتدا آنقدر آب به آسیاب رژیم ملایان ریخت که علیرغم ضعف سناویو نویسی و ساختار ضعیف فیلم هایش او را روی سر گذاشتند و حلو حلوا کنان به عنوان فیلمساز زن و فمینیست دور جهان چرخاندند البته نه به آن حد که مانند رخشان (ملکه سینمایی و ستاره حزب توده) در جشنواره فجر از او تجلیل به عمل بیاورند و جایزه سیمرغ بهترین کارگردانی را به او بدهند، تهمینه میلانی تا به حال در جشنواره های فجر فقط نامزد جایزه بوده است و بس!
در «زن زیادی» و «تسویه حساب» یا آخرین شاهکارهای ایشان به خوبی به لجن کشیدن فمینیسم را به چشم می بینیم. تخصص تهمینه میلانی گرفتن ژستی فمینیستی برای به لجن کشیدن مبارزات و اعتراضات زنان علیه نابرابری های اجتماعی و چند همسری است . او در فیلم هایش فمینیسم را به شکل توطئه گروهی زنان علیه جنس مرد، و گاهی به منظور عقده گشایی و دق دل خالی نمودن نشان می دهد. تهمینه میلانی (به ظاهر فمینیست)، جز یک مشت شعار تو خالی، هیچ تلاشی جهت اگاهی دادن به زنان انجام نمی دهد.
به نظر می رسد که تهمینه میلانی با فیلم های به ظاهر فمیننیستی خود مأمور است حال هر مردم را از فمینیسم به هم بزند و زنان را برای جامعه نوین اسلامی که در آن چند همسری و حجاب (توجه: عمامه های رنگی بازیگرانش درفیلم آخر!) رایج است آماده کند.
فیلم «نیمه پنهان» را در اینجا ببینید:
1- 2- 3- 4- 5- 6- 7- 8- 9- 10- 11
قسمت نه و ده یکی است و تکراری
نکاتی غریب از تحلیل شخصیت و حسها و موقعیت در «نیمه پنهان»:
حس گناه بی دلیل: حس گناهی مرتکب شده، حس موجودی نازل و بی لیاقت بودن، حس سرشار از گناه و پلیدی بودن لحظه ای زن را رها نمی کند. اصلاً او آن دفتر اعترافات را نوشته تا از بار گناهانش بکاهد و چهره ی گناهکار و پلید ش را به شوهرش (انگار او چیزی را هرگز پنهان نکرده و نماد خوبی های جهان است) بنمایاند. این همه حس گناه از کجا می آید؟ آیا زن بودن، جوان بودن، عاشق شدن، فعال سیاسی بودن، گناه است؟ آیا ابرای همه اینها که در گذشته و پیش از آشنایی با او اتفاق افتاده، اکنون باز هم پوزش بخواهد و حلالی بطلبد؟ آیا زن و یا اصولاً انسان نباید چیزی را برای خود، رازی را برای خود داشته باشد؟ با دیدن این صحنه ها و انتقال حس گناه فرشته، در فکر این بودم که اگر فرشته مثل مادام بوواری پس از ازدواج عاشق شده و به شوهرش خیانت کرده و مرتکب زنا شده بود چه حسی داشت و چه کاری بایست انجام می داد؟
جنبش چپول دانشجویی: فیلم می خواهد تصویری از جنبش دانشجویی ایران در سالهای انقلاب نشان بدهد که بسیار سطحی و کاریکاتورگونه است. درست است که جو خیلی چپول شده بود ولی در همان فضای چپول پیراهن چینی و شلوار جین و کفش کتانی، هنوز بودند کسانی که عاشق می شدند، ازدواج می کردند و بچه هایشان شاهدان این پیوندهای انسانی اند.
کاریکاتور چپول هایی که همه ی چپ را تشکیل نمی دادند، نمی بایست بر فیلم غلبه کمی کرد. البته می شود گفت که به دلیل سانسور و فشار، ناچار بوده صحنه ها را آن گونه بسازد. اما سئوال اینجاست: مگر مجبور بوده در مورد جنبش دانشجویی و دانشجویان انقلابی چپ فیلم بسازد؟ که نتیجه اش این بشود؟
قضاوت زنان: خانم میلانی در فیلم «نیمه پنهان» دست روی مسئله مهمی می گذارد: "قضاوت زنان! و با دوزار و دهشاهی سواد قرانی، و با آگاهی به این که قران قضاوت را برای زنان مجاز ندانسته است چون زنان احساساتی می شوند و به قول آقایی روزهایی در ماه رگل می شوند و اعصابشان به هم می ریزد، صلاحیت قضاوت ندارند (من مردانی را می شناسم که هفت روز هفته و دوازده ماه سال، انگار هر روز رگل هستند و اعصابشان به هم ریخته و هیچ صلاحیت قضاوت ندارند).
فرشته چپول ما که بیست سال است تواب شده، در این فیلم ریش و قیچی را می سپارد به دست آقای شوهر که وکیل است و بایست او و همه زنان دیگر را قضاوت کند. از سوی دیگر مردان فیلم همه بیگناهند، مرد زن داری که به او دروغ گفته و از او مثل احزاب سیاسی سرسپردگی محض خواسته است، بعد از بیست سال پیدایش می شود و فرشته را محکوم به قضاوت سریع و غلط می کند. البته حق طبیعی او بوده که توضیح بدهد ولی چون از اولش راست نگفته و بعدش هم راست نگفته و هرگز خود را موظف به توضیح ندانسته، چه تقصیری می تواند متوجه فرشته باشد؟ آیا فرشته بایست بیست سالی به شکل معشوقه یا زن صیغه ای با او می ماند؟
در ایران کنونی، انگار فرقی بین دادستان و وکیل وجود ندارد. چراآقای شوهر، بایست فرشته و همه زنان را قضاوت کند و مثل خدای قادر متعال آنها را قضاوت کند و به جای شغل وکالت خود و به جای دفاع از حقوق پایمال شده زنان، آنان را مورد قضاوت قرار بدهد؟ چه کسی جز خانم میلانی به خسرو این حق را می دهد؟ توجه داشته باشید که سینماگران حکومتی ایران، کاسه گرم تر از آش هستند و از هر چیزی نوع غلیظ و املی اش را بنابه به نسخه حکومت توصیه می کنند. حجابی که در فیلم اینها می بینیم سه تا روسری روی هم است، (قابل توجه شیرین بانوی نوبلی و مسلمان: در قرآن آمده که زن صلاحیت قضاوت ندارد) در حالی که جمهوری اس. اس. لامی مدتهاست که از سینما و زن و قضاوت و فیلم پورنو و هر چیز دیگری، هر کجا که لازم بداند استفاده ابزاری می کند و از وقتی برایش مسلم شد که شیرین بانوهایی وجود دارند که از حقوق مردان و سرمایه داران و منافع رژیم می توانند دفاع کنند و سر و ته هر جنایتی را به هم بیاورند، قضاوت برای زنان را مجاز دانسته و از بین خانواده های ملایان تنی چند حقوق ندان زن به جامعه عرضه کرده است تا بروند و حق بشر و حق زنان را کف دستشان بگذارند. نگاه تهمینه میلانی به مسئله قضاوت و حقوق زنان، نگاهی بنیادگرا و عقب تر از رژیم فاشیست حق کش تمامیت خواه است.
میلانی برای خنثی کردن نیروی آشوبگرانه زنان، فیلم هایی مانند «تسویه حساب» را می سازد که با انتقامجویی گروهی از زنان از جنس مرد، و دق دل خالی کردن بر سر مرد، و یا در پایان سیلی زدن به شوهر هرزه در فیلم «زن زیادی»، زنان را از نحوه مقابله منطقی و قانونی دور می کند و به بیراهه می برد.
زن معلم در فیلم «زن زیادی» بره مطیعی است که همراه با شوهر و معشوقه شوهر (زنی خیابانی) دسته جمعی به شمال می رود و مدام بچه به بغل و مطیع است و فقط وقایع جاده و انتقامجویی مردی که فقط به دلیل سوء ظن به همسرش مرتکب قتل ناموسی شده، باعث می شود او یا تهمینه میلانی کمی جوش بیاورند و به فکر انتقام و تلافی کردن بیافتند. اما در لایه های عمیق فیلم، هیچ میلی به عدالت طلبی و برابری خواهی نمی بینیم و همین دلیل دیگری بر سطحی بودن فیلم های این فیلمساز است.