mardi 4 juin 2013

معرفی کتاب: صد و یک شب؛ قصه‌های خواهر شهرزاد از اسد سیف


Shahrzad1
شهرزادنیوز: در ماه ژوئن سال 2010 در نمایشگاه گنجینه موزه شخصی "آقاخان" از آثار هنر اسلامی که در برلین برگزار شد، "کلودیا اوت"، زبان‌شناس، شرق‌شناس، موزیسین و مترجم "هزار و یک‌شب" به زبان آلمانی، دست‌خطِ نسخه‌ای باستانی از کتابی را مشاهده کرد که به سال 1235 میلادی تدوین شده بود. این اثر عنوان "کتاب قصه‌های 101 شب" را بر خود داشت.
قصه‌های 101 شب قصه‌هایی است که خواهر کوچک‌تر شهرزاد، روایت کرده. می دانیم که شهرزاد به هنگام رفتن به حرمسرای شاه، از شهریار اجازه می خواهد تا خواهر کوچک‌تر خویش، دنیا‌زاد، را با خود همراه گرداند. در قصه‌گویی‌های شهرزاد، در شب‌های هراس از مرگ، این خواهر همراه شهریار شنونده قصه‌های او بود. در این اثر نیز راوی اصلی شهرزاد است، و دنیا‌زاد همسر شهریار:
 "شب بعد پادشاه آمد، مُهر بشکست، با دختر تا سپیده‌دمان بخوابید. پس آن‌گاه دنیازاد شهرزاد را صدا کرد؛
- خواهرم شهرزاد، برای آقا، پادشاه ما، یکی از آن قصه‌های خوبت را بازگو.
- به چشم بانوی من"
قصه‌های خواهر شهرزاد در 101 شب روایت می شوند. تا کنون تنها پنج نسخه از این کتاب شناخته شده که سه نسخه‌ی دست‌نویس از آن در فرانسه و دو نسخه در تونس موجودند. قدیمی‌ترین این نسخه‌ها تاریخ 1776 میلادی را بر خود دارد. با این حساب نسخه‌ی موزه "آقاخان" کهن‌ترین نسخه می تواند به حساب آید.
کلودیا اوت تصمیم گرفت تا آن را به آلمانی ترجمه کند. پس از یک‌سال کار و تحقیق بر آن، سرانجام به چاپ آن موفق شد. او بر این نظر است که چون "101 شب" هم‌چون "هزار و یک‌شب" در شمار ادبیات متعالیه به حساب نمی آمد و قصه‌هایی عامیانه بودند، بر این اساس بر کاغذی نفیس و بادوام که ماندگارتر باشند، نوشته نشده‌اند. به همین علت زودتر از بین رفته‌اند. ترجمه کلودیا اوت از "هزار و یک‌شب" نیز به نسخه‌ای بر می گردد که به قرن پانزدهم میلادی تعلق دارد.
Shahrzad2
"101 شب" شامل 24 قصه است که چهار تا پنج عدد از آن‌ها از قصه‌های خواهر بزرگ‌تر که شهرزاد باشد، نقل شده است. نسخه موجود در "موزه آقاخان" در شب هشتاد و پنجم قطع می شود و بقیه آن از کتاب پاره و مفقود گشته است. کلودیا اوت می گوید: هم "هزار و یک" و هم "صد و یک"، هر دو از شمارگان بزرگ هستند، ولی شماره صد پیچیدگی هزار را ندارد. کار خواهر کوچک‌تر جمع و جورتر به نظر می آید و داستان‌ها هم به همدیگر وصل نشده‌اند. هرکس که هزار و یک‌ شب را خوانده باشد، می بیند که شخصیت‌های آن‌ راحت از چین به مصر و هند و از آن‌جا به بغداد و دمشق می روند و این شهرها را با سفرهای خویش در رابطه قرار می دهند و با هم مقایسه می کنند.
در نگاه نخست به "قصه‌های 101 شب" اما می توان متوجه شد که این اثر به سال‌های نخست جهان‌گشایی اسلام بر می گردد و بیشتر متوجه آندولس و مغرب است و مناطق غرب و شرق جهان اسلام را با هم در رابطه قرار می دهد. 101 شب ریشه‌ از مغربی‌های اسپانیا دارد و این به زمانی بر می گردد که عرب‌ها در کشورگشایی‌های خویش از مصر به آفریقای شمالی رسیدند و به آندولس راه گشودند. آن زمان این مکان یکی از جلوه‌گاه‌های بزرگ تمدن و هنر سده‌های میانه در جهان بود که خود حاصل برخورد چندین تمدن بود. از آندولس تنها میوه‌های عجیب و غریب به اروپا سرازیر نمی شد، دانش یونانی و ادبیات فارسی از طریق اعراب و زبان عربی، از این راه به غرب راه یافت و تأثیر به‌سزایی در فرهنگ اروپا گذاشت و در جنبش رنسانس نقشی مهم داشت.
Shahrzad3 
"101 شب" یا "1001 شب" در این سال‌ها همان نقشی را در این مناطق بر عهده داشت که بعدها آثار "برادران گریم" در غرب. می توان تأثیر این قصه‌ها را در آثار ادبی غرب بازیافت. شهرزاد تأثیر پیدا و ناپیدای خود را بر فرهنگ غرب داشته است.
پاره‌ای از داستان‌های 101 شب اعجاب‌انگیزتر از داستان‌های هزار و یک‌شب هستند؛ اسب بالدار پرنده و موجوداتی از این نوع که تداعی‌گر و یا شاید هدایت‌گر تفکر ساخت "رابوت"ها در جهان معاصر هستند، تنها یک نمونه است. قصه‌های این مجموعه کوتاه‌تر از قصه‌های هزار و یک‌شب هستند. داستان‌های عاشقانه در آن کمتر است، پهلوانان، زنان و هم‌چنین حیوانات نقش بیشتری در داستان‌ها دارند. در واقع پند و اندرز است و همه آن‌ها پایانی خوش دارند. تعدادی از آن‌ها را می توان در ادبیات عامیانه دیگر کشورها نیز بازیافت و این خود نشان از استقبال آن‌ها دارد.
برای نمونه داستان زنی که وقتی در برابر سه آرزو قرار می گیرد، ابتدا آرزوی چندین آلت تناسلی در وجود شوهرش را پیش می کشد، آن‌گاه که در عمل با مشکل مواجه می شود، آرزوی نابودی آن‌ها را طرح می کند و سرانجام به این نتیجه می رسد که همان شکل نخست بهتر از همه است و همان را آرزو می کند. بدین‌سان هر سه آرزویش به بی‌آرزویی و پذیرش وضع موجود می انجامد.
و یا داستان آن پادشاهی که هر سال مردم را در میدان ده جمع می کرد، خود در برابر آیینه‌ای قرار می گرفت و از آنان می پرسید که آیا زیباتر از او تا کنون دیده‌اند.
به طور کلی داستان‌های صد و یک ‌شب هم‌چون هزار و یک‌ شب برای بزرگسالان نوشته شده‌اند و این تفاوت عمده آنهاست با افسانه‌های برادران گریم یا هانس کریستیان آندرسن.
با توجه به بافت و ساختا‌ر قصه‌ها، ریشه آن‌ها به هند باستان می رسد، داستان‌هایی که از هندی به فارسی و از فارسی به عربی ترجمه شده‌اند. بر این اساس نشان از همه این مناطق دارند. در برگرداندن به هر زبانی، ویژگی‌های مردم آن سامان به آن افزوده شده است.
باید توجه نمود که مردم آن زمان خواندن نمی دانستند، این داستان‌ها را کسانی که سواد داشته‌اند، می خواندند و برای مردم عادی باز می گفتند. داستان‌گویی به این شکل از قرار معلوم خود شغلی به حساب می آمده است. شاید هم داستان‌گویی‌های مادران ما برای بچه‌ها در شب به هنگام خواب نشان از داستان‌گویی شهرزاد داشته باشد.
این را نیز باید در نظر داشت که شهرزاد پیش از رفتن به درگاه شهریار، علوم زمان خویش را فرا گرفته بود، از ادبیات و پزشکی آگاهی داشت و با فانتزی‌های خویش از دانسته‌های خود داستان می ساخت. و این‌جاست که ارزش ادبیات برجسته می شود، ارزش رهایی‌بخش ادبیات چهره می نمایاند، و این‌که؛ ادبیات نه تنها فرهنگ می سازد، به انسان نیز آزادی می بخشد.
برای نمونه؛ در یکی از داستان‌های 101 شب، شیخی است که قدرت سحر و جادو دارد و جهان را با همین قدرت زیر پا می گذارد. او قادر است به گنجینه‌هایی ارزشمند از طلا و جواهرات دست یابد، ولی در پایان به این نتیجه می رسد که این ثروت فریبی بیش نیست و انسان باید چشم خویش بر چنین ثروت‌هایی از دنیا بربندد تا به آرامشی درونی دست یابد.
کتاب "101 شب" در زبان فارسی هنوز اثری ناشناخته است. باید منتظر ماند تا مترجمی همت کند و آن را به فارسی برگرداند.

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire