نگاهی به مستند “لبه ی تیغ، میراث بازیگران زن ایران” ساخته ی بهمن مقصودلو
“لبه ی تیغ، میراث بازیگران زن ایران” عنوان تازه ترین فیلم بلند مستند بهمن مقصودلو است.
در این فیلم با بیست و یک زن بازیگر سینمای
ایرانِ قبل از انقلاب آشنا می شویم. این زنان بازیگر از 1930 که اولین فیلم
سینمایی ایرانی ساخته شد تا 1979، به مدت 50 سال در سینمای ایران نقش
آفرینی کرده اند.
بهمن مقصودلو، در آغاز فیلم، نتایج پژوهش هایش را برایمان می گوید:
در مدت این 50 سال، سینمای ایران، 1200 فیلم
سینمایی تولید کرده است. در این صنعت ده هزار نفر مشغول کار بوده اند از
جمله 110 کارگردان، 200 بازیگر مرد و 100 بازیگر زن.
او از میان این تعداد بازیگر زن، 21 بازیگر که
در 463 فیلم قبل از انقلاب نقش اول را داشته اند، انتخاب کرده و پای صحبت
های بسیاری از آنها نشسته است.
فیلمبرداری از سال 2002 آغاز شده و تا 2015 ادامه داشته و در کشورهای فرانسه، ایتالیا، آلمان، سوئد، آمریکا و ایران انجام شده است.
روح انگیز(صدیقه) سامی نژاد، ژاله (شوکت) علو،
زینت مودب، شهلا ریاحی، تهمینه، ایرن، پوری بنایی، فرزانه تائیدی، ویدا
قهرمانی، نیلوفر(شهین خلیلی)، کتایون، سوسن تسلیمی، فخری خوروش، سیمین
غفاری، پروانه معصومی، زری خوشکام، کبرا سعیدی(شهرزاد)، شهره آغداشلو، مری
آپیک، پرتو نوری علا و فهیمه راستکار در مقابل دوربین قرار گرفته اند و از
آسیا قسطانیان، روفیا، آذر شیوا، فروزان و عصمت صفوی (اولین زن فارغ
التحصیل رشته تئاتر) یاد می شود و نماهایی از فیلم های آنان به نمایش درمی
آید.
زمانی که در دوران جوانی این بازیگران را بر
پرده ی سینما می دیدم، هرگز فکر نمی کردم که نفس حضور آنان بر پرده ی
سینما، در آن فضای مرد/ پدرسالار، برای جنبش برابری طلبی زنان، چقدر مهم
بوده است.
بدون اغراق اکثر آنها برای ورود به سینما، با
مردان خانواده جنگیده بودند. یکی کتک خورده، یکی از فامیل طرد شده، یکی را
به خانه راه نداده اند، حتی پسرعموی یکی از آنها با هفت تیر آمده تا این
“لکه ی ننگ” را پاک کند، ولی آنها میدان را خالی نکرده اند. اولین زنان
بازیگر واقعا بر لبه ی تیغ راه رفته اند.
در 1930، آوانس اوهانیان اولین فیلم صامت
سینمایی را با نام “آبی و رابی” بدون حضور زن ساخت، اما برای دومین فیلمش
“حاجی آقا اکتور سینما” به آسیا قسطانیان، نقش پروین دختر حاجی را داد.
اولین فیلم ناطق ایرانی به نام “دختر لر” با
بازیگری روح انگیز(صدیقه) سامی نژاد در نقش گلنار در سال 1932 به کارگردانی
اردشیر ایرانی و تهیه کنندگی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی در بمبئی
ساخته می شود. دختر لر و حاجی آقا اکتور سینما در سال 1312 خورشیدی در
ایران به نمایش درمی آیند.
مصیبت هایی که روح انگیز ـ اولین زن بازیگر سینمای ایران ـ پس از حضور در این فیلم کشیده را از زبان خودش می شنویم.
شهلا ریاحی، در سال 1323 به تئاتر پا می گذارد و
بعد به سینما می آید. او اولین زن کارگردان است که می گوید، “به احترام
آقای جعفری (بازیگر فیلمش) اسم خود را به عنوان کارگردان بر فیلم نمی
گذارد”!
به اکثر آنها، دستمزد مناسبی داده نمی شده.
پوری بنایی می گوید که چک دستمزدش برای فیلم قیصر برگشت خورد و او آن را به
موزه ی سینما اهدا کرده است.
پوستر فیلم “هشتمین روز هفته” با طراحی مرتضی
ممیز، شاید از اولین پوسترهایی باشد که تنها از چهره ی یک زن استفاده کرده
بود. فرزانه تائیدی، بازیگر این فیلم، از نبود فرصت ها برای زنان در سینمای
آن روز انتقاد می کند و می گوید، من از کیمیایی به نیکی یاد نمی کنم چون
هرگز به کاراکتر زن جدی فکر نمی کرد و به آنان میدان نمی داد. من در دو
فیلم او بازی کردم. بازی ام در فیلم خاک باعث شد که به این فکر کنه که اگر
زن خوب بازی کنه باید به او فرصت داد. در خاک به من خیلی کم فرصت داده شد.
در این فیلم گفت وگوهایی نیز با چند کارگردان و
منتقد فیلم انجام شده: بهرام بیضایی، نصرت کریمی، پرویز دوایی، اسماعیل
ریاحی، مهدی رئیس فیروز و ناصر ملک مطیعی مردانی هستند که جلوی دوربین بهمن
مقصودلو نشسته اند.
بوسه ویدا قهرمانی و ناصر ملک مطیعی در فیلم
“چهارراه حوادث” در سال 1334 باعث شد که خانواده ی ویدا قهرمانی، بازیگری
را برایش ممنوع کنند و او چندین سال از سینما دور شد.
نصرت کریمی، تعصب را یکی از مشکلات فرهنگی
جامعه ی ایران خواند و گفت که او در فیلم هایش بیشتر به نقد تعصب پرداخته
از جمله در فیلم “محلل” که به تعصب مذهبی نظر داشته است.
پرتو نوری علا که تنها در فیلم “آرامش در حضور
دیگران” ناصر تقوایی بازی کرده، به نقش های کلیشه ای زنان اشاره می کند که
همیشه تبدیل زن بد (رقاصه و فاحشه) به خوب با اتکا به یک مرد خوب صورت می
گرفته و بعد از خوب شدن هم زن چادر سر می کرده.
تا قبل از دهه ی هفتاد میلادی (پنجاه خورشیدی)،
سینمای ایران، زنان را در حاشیه قرار می داد و نقش های اصلی به مردها
سپرده می شد. در این سینما به چهره و فیزیک زنان اهمیت داده می شد. تقریبا
اکثر بازیگران زن آن دوران چهره های زیبایی داشتند و نشریات عامه پسند نیز
به این جریان دامن می زدند و عکس آنها را بر جلد مجلات چاپ می کردند و لقب
زیباترین به آنها می دادند.
وقتی آقای مهدی رئیس فیروز با دیدن آذر شیوا در
جایی، به او می گوید خانم چهره ی شما به درد سینما می خورد، نشانگر نگاه
آن زمان دست اندرکاران سینما برای انتخاب زنان بوده است.
اما در دهه ی هفتاد، سینمای متفاوت به زن بیشتر توجه کرد. زنها از حاشيه درآمدند و محور داستان قرار گرفتند.
بهرام بیضایی، کارگردان برجسته، از اولین کسانی
بود که زن را در مرکز فیلم هایش قرار داد. رگبار، غریبه و مه، چریکه تارا،
مرگ یزدگرد و …
بیضایی می گوید، غریبه و مه یک فیلم ضد
روستایی، ضد جاهلی و ضد فیلم فارسیه. زنی که در جامعه ی مردسالار خودش را
روی صحنه می برد و نشان می دهد، علیه ارزش های جامعه مردسالار رفتار کرده.
پروانه معصومی و سوسن تسلیمی از خاطرات بازی در فیلم های بیضایی برایمان می گویند.
انقلاب که شد بیش از 90درصد این بازیگران بویژه
زنان، ممنوع التصویر و از بیمه و بازنشستگی محروم شدند. آنها را برای
بازجویی به دادگاه انقلاب احضار کردند. هر کدامشان از بازجویی ها حرفی برای
گفتن دارند.
کتایون می گوید، در خیلی جاها انقلاب شد، در
فرانسه، در شوروی، هیچوقت هنرمندان رو نگذاشتند کنار. ما چه گناهی کردیم که
در این رژیم نباید فیلم بازی کنیم.
به گفته ی ژاله، زنان بازیگر مثل ریشه هایی
بودند که نهال شدند، تنومند شدند، شاخه دادند، گل دادند و بازیگران
بااستعداد امروزی همچون فاطمه معتمدآریا، نیکی کریمی، گلشیفته فراهانی،
ترانه علیدوستی، لیلا حاتمی و … عطر این گل ها هستند. “اینها ادامه ی ما
هستند.”
در پایان فیلم، ایرن، دور شدن از سینما را با
حسرت اینگونه توصیف می کند، “ما قبیله ی بزرگی بودیم… عاشقانه با هم کار می
کردیم. تا یک روزی کاروان ما در جایی توقف می کند و فردا که قرار است این
کاروان حرکت کند، یکی میاد و میگه یک عده از شما نباید با این کاروان بره،
چون کاروان سالار عوض شده. آن عده که موندیم دور هم جمع شدیم، کاروان حرکت
کرد. ما گرد آتش مانده از کاروان نشستیم. سرمان را به هم تکیه دادیم و آروم
گریستیم. آتش کاروان به خاکستر گرائید. خاکستر بر سرمان نشست. پیر شدیم
همه، ولی غبار پای کاروانیان سرمه ی چشم ما.
بعد از دیدن فیلم از آقای مقصودلو پرسیدم، به
نظر می رسد جای بعضی بازیگران در فیلم خالی ست. مثلا گوگوش که چندین فیلم
در کارنامه اش دارد مثل “بیتا” و “در امتداد شب” که خوب بود توجه می شد. او
گفت، گوگوش یک ماه تمام مرا معطل مصاحبه کرد. بارها قرار گذاشتیم و لغو
کرد. به افراد مختلفی هم متوسل شدم تا بالاخره این گفت وگو انجام بشه، ولی
در نهایت انجام نشد، من هم این فیلم ها را از لیستم بیرون آوردم.
این فیلم، دومین فیلم از سری فیلم های مستند
“تاریخ سینمای ایران: در جستجوی ریشه ها” است. اولین فیلم “عباس کیارستمی:
یک گزارش” بود که دسامبر 2013 در تورنتو به نمایش درآمد.
بهمن مقصودلو، با این فیلم، برگی ارزشمند به
تاریخ تصویری سینمای ایران افزوده است. ساخت فیلم مستند، برخلاف فیلم های
داستانی که معمولا نگاه به گیشه دارد، برای سازنده اش درآمدی مادی در پی
ندارد و تنها حاصل عشق مقصودلو به سینما است که بیش از چهل سال از جان و دل
برایش مایه گذاشته است.
دکتر بهمن مقصودلو منتقد، نویسنده، پژوهشگر
سینمائی، تهیه کننده و فیلم ساز بیش از 40 سال است که در عرصه سینمای جهانی
فعالیت می کند. او به عنوان ژوری، سخنران و تهیه کننده و یا فیلمساز در
بسیاری از جشنواره های معتبر جهانی شرکت کرده است.
به عنوان نویسنده، منتقد و سردبیر برای نشرکتب
“ویژه سینما و تئاتر” جایزه ی فروغ فرخزاد را در سال1974 دریافت کرده است.
از جمله کتاب های او “سینمای ایران” در سال 1987 توسط دانشگاه نیویورک
منتشر شد. این اولین کتاب مقصودلو به زبان انگلیسی در مورد تاریخ سینمای
ایران است که توجه جهانیان را به سینمای ایران جلب کرد. از دیگر کتاب های
او “این سوی ذهن، آن سوی مردمک”، “آزادی و عشق در سینما ” و “علف:
داستانهای شگفت و ناگفته” است.
بهمن مقصودلو تهیه کننده بسیاری از برنامه های
هنری تلویزیون ملی ایران بوده و بیش از ده فیلم سینمائی و مستند را در
آمریکا تهیه کرده است که در بیش از صد جشنواره معتبر و بزرگ جهانی به نمایش
درآمده اند. فیلم “هفت مستخدم” با شرکت آنتونی کوئین هنرپیشه بزرگ جهانی
برنامه اختتامیه جشنواره معتبر لوکارنو بوده که برای بیش از هشت هزار نفر
با موفقیت در سال 1996 به نمایش گذاشته شد.
فیلم “خواستگاران” (بازیگر) در جشنواره کان
1988و فیلم “منهاتان به روایت ارقام” در سال 1993 در جشنواره های نیویورک،
ونیز و تورنتو به نمایش درآمد.
بهمن مقصودلو با همکاری بهروز مقصودلو با تهیه
فیلم کوتاه “زندگی در مه” 1999 اثر بهمن قبادی، با دریافت بیش از 15 جایزه
بین المللی رکورد دریافت جایزه و انتخاب در جشنواره های معتبر بین المللی
فیلم های ایرانی را شکسته است. فیلم “خاموشی دریا” (2003) به تهیه کنندگی
مقصودلو بیش از شش جایزه ی بین المللی را در بیش از بیست جشنواره جهانی کسب
کرده است.
اولین فیلم بهمن مقصودلو به عنوان کارگردان،
فیلم کوتاه “اردشیر محصص و صورتکهایش” است که در سال 1972 ساخته شد و در
سال 1996 در جشنواره لایپزیک آلمان به عنوان یکی از بهترین فیلم های کوتاه
مستند ایران قبل از انقلاب به نمایش درآمد. «احمد شاملو، شاعر بزرگ
آزادى»،”احمد محمود نویسنده انسانگرا”، “ایران درودی: نقاش لحظات
اثیری”،”اردشیر محصص: هنرمند سرکش” و “عباس کیارستمی: یک گزارش” از دیگر
مستندهای بلند او هستند که همگی در تورنتو به نمایش درآمده اند.
بهمن مقصودلو برگزارکننده “فستیوال بینالمللی و مستقل فیلم کوتاه درباره ایران” در نیویورک و عضو انجمن قلم آمریکاست.
فیلم دو ساعت و 9 دقیقه ای “لبه ی تیغ: میراث
بازیگران زن ایران” در چهلمین دوره ی جشنواره جهانی فیلم مونترال که از 25
آگوست تا 5 سپتامبر 2016 برگزار شد، به نمایش درآمد و فردا، جمعه 16 آگوست
در کانون کتاب تورنتو (سالن اجتماعات شهرداری نورت یورک واقع در5100 خیابان
یانگ) ساعت 7 شب به نمایش درمی آید. بهمن مقصودلو، سازنده و کارگردان فیلم
نیز در این مراسم حضور دارد و به پرسش های شما پاسخ می دهد. این فرصت را
از دست ندهید.
ورود برای همه رایگان است.
برگرفته از شهروند کانادا
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire