jeudi 13 février 2014

هيس، در خانه بمانيد! ناهيد کشاورز

ناهيد کشاورز

"هيس دختر ها فرياد نمی زنند"، فيلمی است از پوران درخشنده و با بازی شهاب حسينی ،مريلا مزارعی ،طناز طباطبائی در نقش های اصلی .فيلم برنده سيمرغ بهترين فيلم از نگاه تماشاگران در سی و يکمين جشنواره فيلم فجر است.
فيلم زندگی شيرين زن جوانی است که در کودکی مورد تجاوز جنسی مراد کارگر مغازه مادرش قرار می گيرد و در روزعروسی با امير علی که عاشقش است مرتکب قتل می شود. اومرد سرايداری را که قصد تعرض به دختر بچه ای را دارد می کشد و خود در آخر فيلم به قصاص محکوم می شود.
فيلم می خواهد جامعه ای را به نقد بکشد که در آن زنان برای حفظ آبرو مجبور به سکوت می شوند.صرفنظر از اشکالات حقوقی فيلم تيغ حمله بيشتر خود زنان را نشان می گيرد. تصوير ارائه شده از زنان تصوير زنان ناتوانی است که هيچکدام وظايف خود را درست انجام نمی دهند. هر چند فيلم آبروداری را که می تواند به فجايع غير قابل جبرانی بينجامد مورد انتقاد قرار می دهد اما در کنارش از سنت در خانه ماندن زنان دفاع می کند.
فيلم مادر شيرين را در بوجود آمدن تراژدی زندگی او مسئول می داند. او نتوانسته است از دخترش پيش از بوجود آمدن فاجعه حفاظت کند.مادر شيرين با کار بيرون از خانه و علاقه اش به شغلش دخترش را قربانی می کند. وقتی شيرين که مورد تعرض قرار گرفته در خواب جيغ می زند و با وجود سن کمش سعی می کند واقعه را از زبان ديگری برای مادرش تعريف کند بازهم مادر کنجاو نمی شود و او را امر به سکوت می کند.رفتار مادر جوری است انگار حرف زدن در مورد اين وقايع چنان در جامعه ای مثل ايران عادی است که به محض اشاره ای می توان تا آخر ماجرا را دانست. مادر نماينده ووکيل سرسخت جامعه می شود. مادر در خلوت مادرانه خود هم نگران دخترش نمی شود. ميان رفتار دختر که ناشی از ترسهای اوست ارتباطی پيدا نمی کند. در رفتار مادر شيرين کنجکاوی و دلنگرانی غريزی مادرانه جائی ندارد.فيلم نشان نمی دهد که مادر به خاطر حفظ آبرو چيزی را می داند و پنهان می کند. او بعد از آنکه دخترش به خاطر قتل به زندان می افتد و همه داستان را تعريف می کند تازه متوجه واقعيت می شود. اگر او به خاطر حفظ آبرو ساليان سال سکوت کرده بود نمی بايد واقعيتی که شيرين تعريف می کند غافلگيرش کند. غير از مادر شيرين خانم منزلتی مادر قربانی ديگر هم رفتاری مشابه دارد. اوست که به سرايدار ساختمان اعتماد می کند تا دخترش را از مدرسه به خانه بياورد بی آنکه شوهرش از اين موضوع خبر داشته باشد.
خانم درخشنده با استادی اين موضوع را که تعرض به بچه ها در تمام دنيا بيشتر از سوی نزديکان در خانواده انجام می شود را دور می زند. متجاوزين فيلم او تنها و منزويند. از اقشار پايين جامعه هستند. هر چند در محدوده نزديکان خانواده اند، اما در دايره آشنايان زنانند . مردان از آنها شناختی ندارند .پنهانکاری زنان از مردان است که باعث بوجود آمدن فاجعه می شود. زنان نمی توانند خود شناختی از محيط اطرافشان داشته باشند . مسئوليت عدم شناخت زنان از اين مردان بر دوش خود آنهاست . بدون مردان آنها قادر نيستند از فرزندان خود مراقبت کنند. خانم وکيل قرار است نقش کليدی و افشا کننده داشته باشد و همه پيامی را که کل فيلم در بيان آن عاجز است را با حرفهای شعارگونه به تماشاگر برساند.خانم وکيل قبل از اينکه بخواهد بطور طبيعی از موکلش دفاع کند ،به دفاع از پيام فيلم که نقد آبروداری در جامعه ايران است می پردازد. در دفاعيات خانم وکيل در دادگاه هيچ حرفی از اتفاقی که رخ داده نيست . قتل فراموش شده است .در چند صحنه ای که خانم وکيل همراه امير علی نامزدشيرين به دنبال اوليای دم مقتول که برادر او باشد می گردد، تنها چاشنی هيجان را به فيلم اضافه می کند . در دادگاه او بيشتر التماس می کند تا دفاع، و در آخر تنها چيزی که به ذهنش می رسد اين است که برای موکلش گريه کند و حکم دادگاه را هر چه باشد محترم بدارد.
زنان فيلم در بيان عواطف و رابطه های انسانيشان هم ضعيف عمل می کنند.خانم وکيل در اولين ملاقات با موکلش در کيفش می گردد تا برای شيرين چيزی پيدا کند و مثل اينکه بخواهد يک بچه سه ساله را گول بزند به او يک شانه پلاستيکی و آب نبات می دهد. اولين ديداری که می بايد در سخت ترين شرايط اعتماد لازم را بين او و شيرين بوجودآورد با پرخاش خانم وکيل به پايان می رسد. اين صحنه نشانگر آن است که چقدر شيرين از سوی وکيلش جدی گرفته نمی شود. همان برخوردی که در بچگی مادرش با او داشته است.
مادر شيرين در زندان برای دخترش که تمام زندگيش فدای اتفاقات زمان بچگيش شده است عروسک کوکی دوران کودکی او را می آورد . همان عروسکی که برای آرام کردن شيرين بعد از کابوس های شبانه آنرا کوک می کرد.اين صحنه مثل اين است کسی را که زمانی سخت ترين بحرانها و رنجها را از سر گذرانده با يادآوری آنها شکنجه کنی. شيرين هم در يک حرکت باورنکردنی از ديدن آن عروسک خوشحال می شود.
مادر شيرين بی ذره ای دلنگرانی از علل بدخوابی دخترش او را به خاطر بی اشتا بودنش پيش دکتر می برد و خانم دکتر هم با خوب بودن جواب آزمايشها کنجکاوی ديگری نمی کند . شيرين در مطب دکتر ناخن هايش را می کند ، حالاتش از اضطرابش خبر می دهند و مادر و دکتر بی توجه به شربت اشتها آور دل خوش می کنند.
مردان فيلم غير از مجرمين همان قيصر های فيلم های فارسی هستند. بازپرس اولين نفری است که اعتماد شيرين که از مردها متنفر است ، را جلب می کند و زن حاضر می شود به او و نه به امير علی نامزدش از گذشته اش بگويد. اين اعتماد اينقدر جدی می شود که شيرين از بازپرس می خواهد زندگی او را برای امير علی تعريف کند.
مرد بازپرس که خود دختری دارد تحت تاثير زندگی زن جوان قرار می گيرد . او برای جلب رضايت آقای منزلتی که شيرين بخاطر دخترشان مرتکب قتل شد برای حضور در دادگاه تلاش می کند. به خانه آقای منزلتی دختر بچه می رود و با اجازه پدر با دخترشان حرف می زند. با اينکه همه رفتار دختر بچه و گريه های او در پاسخ به سئوال بازپرس در مورد چگونگی رفتار مقتول نشان می دهد که او مورد خشونت قرار گرفته باز هم کاری نمی کند تا جلوی قصاص شيرين را بگيرد. او در آخر فيلم تصميم می گيرد شغلش را عوض کند گويا برای اولين بار است که با موضوعاتی از اين دست روبرو می شود.
اين نوشته قصد ندارد اهميت و تاثير ويرانگر حفظ آبرو در ايران را دست کم بگيريد، بلکه نگاه فيلم به نقش زنان است که آنرا همدست همان سنت ها در بخشی ديگر می کند. همدستی با آن بخشی از سنت ها که زنان را به ماندن در خانه و مراقبت از فرزندانشان ترغيب می کند. مادرانی که به دليل پرداختن به علايق خود با قربانی شدن فرزندانشان مجازات می شوند. فيلم همان نظری را تبليغ می کند که معتقد است جامعه سالم ،جامعه ای است که زنان آن در خانه بمانند و امنيت اجتماعی را حفظ کنند.خطر در بيرون از خانه درکمين شما و بچه هايتان است.فيلم می توانست پيامی در جهت تشويق زنان برای اينکه سکوت نکنند داشته باشد اگر زنان آن اينقدر ضعيف و ناتوان و غير واقعی نبودند.

برگرفته از گویا نیوز

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire