خانم منصوره شجاعی در مقاله ای تحت عنوان "سه تصویر از زنان در قالب حضور
داعش" سعی کرده اند که تحلیلی از وضعیت کنونی زنان در خاورمیانه و بخصوص
ایرن، عراق، سوریه و دنیای عرب ارائه دهد. مطلبی که در آن بغض و غرض
نویسنده نسبت به مبارزات زنان کُرد به وضوح دیده می شود. بر این اساس واجب
دیدم به عنوان یک کنشگر زن و کُرد به چندین نکته اشاراتی داشته باشیم.
در ابتدا ۳ تصویر ارایه شده و سپس تصویر گم شده ای نیز - که در ادامه به محور اصلی مقاله تبدیل می شود و نویسنده از آن به عنوان "جنبش سبز دموکراسی خواهی زنان کنشگر ایران!" یاد می کند به سه تصویر اول اضافه می شود. تصویری که از دید ایشان تصویری است برتر و نقطه عطف مبارزات زنان در منطقه و صد البته بدون "اسلحه" و "دموکراسی خواه" و فعالانش نیز همانا "کنشگرانند" و نه "پیروان"! ایشان به دنبال بازنمایی این تصویر چهارم در روح مبارزات زنان منطقه و بخصوص زنان کُرد می باشند. این تصویر برای ایشان خالق گفتمان ضدخشونت است؛ آنجایی که اسلحه و مبارزه مسلحانه را در لفافه و زیرپوست نوشته شان نقطه مقابل مبارزات دموکراسی خواهی معرفی می کند.
جمله "به کجا چنین شتابان!?" که خطاب به زنان مبارز کُرد درج شده است و خود روح و شاکله اصلی این نوشته را شکل می دهد. نویسنده به دنبال زیر سوال بردن مبارزات حق طلبانه زنان کُرد دوشادوش مردان، مصرانه از زنان کُرد عموما و زنان پیشمرگ و نیروهای مدافع خلق خصوصا میخواهد گام هایشان را آرام بردارند!
با طرح چنین سوالاتی که شباهت بسیاری به سوالات هم کیششان خانم فهیمه تفسیری دارد می خواهند در پی اثبات چه برآیند؟! گیریم آنگونه که شما ترسیم نموده اید حضور زنان کُرد در مبارزات رهایی بخش و همچنین حضوضرشان در بطن مبارزات مسلحانه و اسلحه بدست منجر به رسیدن به هدف نگردد و رفع ستم جنسی را به ارمغان نیاورد؟! شما را چه می شود؟! آیا غیر از این است که نیک می دانید چنین حرکت ها و جنبش هایی تاثیر مستقیم و غیرمستقیم خود را بر زنان شرق کُردستان می گذارد؟ آیا مطرح نمودن مسایل و مشکلات کُردستان و ابراز نگرانی شما تنها باید زمانی باشد که این جنبش در اوج "حضور" و "فعالیت" بسر می برد و یا اینکه شاید بخواهید آینده و دستاوردهای زنان کُرد و فی الکل روح مبارزات ملت کُرد را زیر سوال برید؟ در این صورت بدانید که زنان کُرد خود بار این مسولیت را بدوش خواهند کشید و اکنون پس از دهه ها بر مشکلات و موانع اشراف پیدا کرده اند و در حال مبارزه برای چیره شدن بر آنها می باشند و دیگر نیازی به زخم زبان ها و نصیحت ها و گوشزدهای شما عزیزان محترم نیست.
ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﻭ ﻣﻨﺎﺳﺒﺎﺕ ﺩﻭ ﺳﻮﯾﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﻡ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻣﻌﻨﺎ ﻭ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﺣﺎﮐﻤﺎﻧﺘﺎﻥ - ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻫﺎﯼ ﺳﻠﻄﻪ ﮔﺮ برما هستند- ﺳﺨن ﻧﮕﻮﯾﯿﺪ، بلکه بهعنوان ﺯﻧﯽ ﮐُﺭﺩ ﺑﺎ قبول اینکه ﻣﻄﺎﻟﺒﺎتی ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺗﺮ از شما داریم، سخن گویید. در هیچ کدام از نوشته های شما اثری از زبان مادری -که از حقوق بنیادین بشر می باشد- سخنی به میان نیامده است؛ شاید اگر حتی کوچکترین اشاره شما و همکیشانتان به چنین مواردی می توانست رویکرد ما را دچار تغییر کند، و ما نیز ایمان میاوردیم که سخنانتان نه از روی غرض و کینه و حسد بلکه از روی نوع دوستی است و منعکس کننده نگرانی هم جنسانمان در گوشه ای دیگر از این خاورمیانه است! (اگر جمع می بندم به سبب جمع بستن زنان کُرد است از سوی شما).
پیشنهادم برای شما و هم کیشانتان چسبیدن به دعوا و نه مبارزه مستمرتان با حکومت مرکزی بر سر روسری ها یا حضور در میادین فوتبال و والیبال و پیدا کردن و پر رنگ کردن این تصویر چهارم گم شده تان در همان مکان است و لطف کنید آن را در خانه همسایه نجویید. زنان کُرد خود به آن درجه از خود باوری رسیده اند که بار مشکلاتشان را به دوش کشند و خود بر آنها فائق آیند. انرژی ای را که قرار است صرف درک متقابل و برابری و شروع مناسبات با شما کنند را صرف مشارکت در تمام عرصه ها و مبارزه دوشادوش مردان سرزمینشان کُردستان خواهند کرد؛ حتی اگر برای مبارزه برابرخواهی شان به مبارزه فکری وسیعی دست زنند!
ﺷﻤﺎ ﺯﻧﺎﻥ ﺟﻨﺒﺶ ﺳﺒﺰ ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺳﯽ ﺧﻮﺍﻩ ﮐﻪ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﺗﺼویر ﻣﻘﺪﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ گم کردهاید، نتوﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﭼﻨﯿﻦ ﺗﻌﺎﻣﻼﺕ ﻭ ﻣﻨﺎﺳﺒﺎﺗﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺯﻧﺎﻥ ﺷﺮﻕ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻥ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﮐﻨﯿﺪ، ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺑﺎ ﺯﻧﺎﻥ ﮐُﺭﺩ ﻣﺪﺍﻓﻊ ﻭ ﺍﺳﻠﺤﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﻓﺮﺳﻨﮓ ﻫﺎ ﺩﻭﺭﺗﺮ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺟﻐﺮﺍﻓﯿﺎﯾﯽ ﻭ ﺍﯾﺪﯾﻮﻟﻮﮊﯼ ﭼﻨﯿﻦ ﻣﻨﺎﺳﺒﺎﺗﯽ ﺭﺍ ﺭﻗﻢ ﺯﻧﯿﺪ، انچنان ﮐﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﻫﻢ ﭼﻮﻥ ﻣﺎ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﯼ ﻗﻮﻣﯽ - ﻣﺬﻫﺒﯽ ﻣﯽﻧﺎﻣﯿﺪ ﻭ سپس ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺎ ﻭ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﺪ.
این "تصویر ربوده شده" ای که از آن سخن گفته اید همان تصویر چهارم نیست که در ابتدای مقاله بدنبال اش می گشتید؟! یعنی "تصویر زنان کنشگر جنبش سبز دموکراسی خواه ایران" که از آن به عنوان تصویر مشترک در نگاه زنان منطقه یاد می کنید؟!
به دنبال چه می گردید؟! تصویر گم شده یا ربوده شده خود را در جایی دگر بجویید که زنان کُرد خود خلاقان اند و به مانند شما ربودن در مسلکشان نیست!
یعنی این اوج کج فهمی شما و هم کیشانتان است! اگر اینگونه پنداشته اید که تصویر زنان کُرد مبارز پیشمرگ و گریلا الهام گرفته از جنبش سبز یا به نوعی این تصویر گم شده شما است؟! این زنان کُرد در منطقه بوده اند که سال ها است پیشرو در انقلاب و مبارزه با اسلحه و بی اسلحه زنان بوده اند. این تصویر ربوده شده زنان جنبش سبز حتی حاصل چندها و سالها تلاش زنان و دختران کُردی بوده که از انرژیشان به نفع خود و در راستای اهداف خود بهره گرفتید که نمونه اش می توان به کمپین یک میلیون امضا اشاره داشت و کسانی چون روناک ها, هاناها و زینب ها و ده ها تن دیگر که پس از دربند شدن شان دیگر اسمی از آنان نبردید و دهانهایتان بسته شد! بدون در نظر گرفتن مطالبات حقه زنان کُرد انرژیشان را همیشه در راستای اهداف خود ربوده اید.
با تمامی احترامی که برای شهیدان جنبش سبز و از میانشان ندا آقا سلطان دارم اما وی هیچ گاه قابل مقایسه با شیرین علم هولی این دختر مبارز و مقاوم شرق کُردستان که طناب دار را بوسه زد اما سر در برابر ظلم خم نکرد نیست، که اینان الگوهای مبارزات زنان کُردی ست که از ایشان نام میبرید پس بدانید تفاوت ره از کجاست تا به کجا.
جالب است از این تصویر ربوده شده تان به عنوان روح مبارزات زنان منطقه نام می برید و سیمانی که انسجام در شکل گیری اتلاف ها و هم گرایی ها می نویسید. براستی تعارض است هم خنده دار و هم تراژیک که انگار یا کودیکید یا کودک می فریبید!
بدانید تا آندم که زنان کُرد را گروه های قومی - مذهبی بنامید هر گونه ایجاد پیوند به قول خود با مبارزات سه دهه تان چیزی جز سرابی بیش نیست.
هرگاه قلم هاتان از بند گروه و قوم و قلم بالادست و حکومت های سرکوبگرتان رهید و زنان کُرد را همچون زنانی کُرد قبول کردید می شود بر روی طرح همکاری ها و مناسبات با حساب کرد در پی ردتان نیستیم تا مادام اینگونه در کمرنگ نمودن و زیر سوال بردن مبارزات زنان کُرد که اسلحه بدست باشرافت در پی دفاع از خاک و میهن شان که نه فقط متعلق است به مردان کُرد قلم فرسایی نکنید.
ما هزاران شهید دادهایم که گروه و قوم قلمداد نگردیم که شما براحتی و اینگونه مینامید ما را.
منبع:NNS ROJ "روز"برگرفته از سایت اخبار روز
در ابتدا ۳ تصویر ارایه شده و سپس تصویر گم شده ای نیز - که در ادامه به محور اصلی مقاله تبدیل می شود و نویسنده از آن به عنوان "جنبش سبز دموکراسی خواهی زنان کنشگر ایران!" یاد می کند به سه تصویر اول اضافه می شود. تصویری که از دید ایشان تصویری است برتر و نقطه عطف مبارزات زنان در منطقه و صد البته بدون "اسلحه" و "دموکراسی خواه" و فعالانش نیز همانا "کنشگرانند" و نه "پیروان"! ایشان به دنبال بازنمایی این تصویر چهارم در روح مبارزات زنان منطقه و بخصوص زنان کُرد می باشند. این تصویر برای ایشان خالق گفتمان ضدخشونت است؛ آنجایی که اسلحه و مبارزه مسلحانه را در لفافه و زیرپوست نوشته شان نقطه مقابل مبارزات دموکراسی خواهی معرفی می کند.
جمله "به کجا چنین شتابان!?" که خطاب به زنان مبارز کُرد درج شده است و خود روح و شاکله اصلی این نوشته را شکل می دهد. نویسنده به دنبال زیر سوال بردن مبارزات حق طلبانه زنان کُرد دوشادوش مردان، مصرانه از زنان کُرد عموما و زنان پیشمرگ و نیروهای مدافع خلق خصوصا میخواهد گام هایشان را آرام بردارند!
با طرح چنین سوالاتی که شباهت بسیاری به سوالات هم کیششان خانم فهیمه تفسیری دارد می خواهند در پی اثبات چه برآیند؟! گیریم آنگونه که شما ترسیم نموده اید حضور زنان کُرد در مبارزات رهایی بخش و همچنین حضوضرشان در بطن مبارزات مسلحانه و اسلحه بدست منجر به رسیدن به هدف نگردد و رفع ستم جنسی را به ارمغان نیاورد؟! شما را چه می شود؟! آیا غیر از این است که نیک می دانید چنین حرکت ها و جنبش هایی تاثیر مستقیم و غیرمستقیم خود را بر زنان شرق کُردستان می گذارد؟ آیا مطرح نمودن مسایل و مشکلات کُردستان و ابراز نگرانی شما تنها باید زمانی باشد که این جنبش در اوج "حضور" و "فعالیت" بسر می برد و یا اینکه شاید بخواهید آینده و دستاوردهای زنان کُرد و فی الکل روح مبارزات ملت کُرد را زیر سوال برید؟ در این صورت بدانید که زنان کُرد خود بار این مسولیت را بدوش خواهند کشید و اکنون پس از دهه ها بر مشکلات و موانع اشراف پیدا کرده اند و در حال مبارزه برای چیره شدن بر آنها می باشند و دیگر نیازی به زخم زبان ها و نصیحت ها و گوشزدهای شما عزیزان محترم نیست.
ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﻭ ﻣﻨﺎﺳﺒﺎﺕ ﺩﻭ ﺳﻮﯾﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﻡ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻣﻌﻨﺎ ﻭ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﺣﺎﮐﻤﺎﻧﺘﺎﻥ - ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻫﺎﯼ ﺳﻠﻄﻪ ﮔﺮ برما هستند- ﺳﺨن ﻧﮕﻮﯾﯿﺪ، بلکه بهعنوان ﺯﻧﯽ ﮐُﺭﺩ ﺑﺎ قبول اینکه ﻣﻄﺎﻟﺒﺎتی ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺗﺮ از شما داریم، سخن گویید. در هیچ کدام از نوشته های شما اثری از زبان مادری -که از حقوق بنیادین بشر می باشد- سخنی به میان نیامده است؛ شاید اگر حتی کوچکترین اشاره شما و همکیشانتان به چنین مواردی می توانست رویکرد ما را دچار تغییر کند، و ما نیز ایمان میاوردیم که سخنانتان نه از روی غرض و کینه و حسد بلکه از روی نوع دوستی است و منعکس کننده نگرانی هم جنسانمان در گوشه ای دیگر از این خاورمیانه است! (اگر جمع می بندم به سبب جمع بستن زنان کُرد است از سوی شما).
پیشنهادم برای شما و هم کیشانتان چسبیدن به دعوا و نه مبارزه مستمرتان با حکومت مرکزی بر سر روسری ها یا حضور در میادین فوتبال و والیبال و پیدا کردن و پر رنگ کردن این تصویر چهارم گم شده تان در همان مکان است و لطف کنید آن را در خانه همسایه نجویید. زنان کُرد خود به آن درجه از خود باوری رسیده اند که بار مشکلاتشان را به دوش کشند و خود بر آنها فائق آیند. انرژی ای را که قرار است صرف درک متقابل و برابری و شروع مناسبات با شما کنند را صرف مشارکت در تمام عرصه ها و مبارزه دوشادوش مردان سرزمینشان کُردستان خواهند کرد؛ حتی اگر برای مبارزه برابرخواهی شان به مبارزه فکری وسیعی دست زنند!
ﺷﻤﺎ ﺯﻧﺎﻥ ﺟﻨﺒﺶ ﺳﺒﺰ ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺳﯽ ﺧﻮﺍﻩ ﮐﻪ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﺗﺼویر ﻣﻘﺪﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ گم کردهاید، نتوﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﭼﻨﯿﻦ ﺗﻌﺎﻣﻼﺕ ﻭ ﻣﻨﺎﺳﺒﺎﺗﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺯﻧﺎﻥ ﺷﺮﻕ ﮐﻮﺭﺩﺳﺘﺎﻥ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﮐﻨﯿﺪ، ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺑﺎ ﺯﻧﺎﻥ ﮐُﺭﺩ ﻣﺪﺍﻓﻊ ﻭ ﺍﺳﻠﺤﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﻓﺮﺳﻨﮓ ﻫﺎ ﺩﻭﺭﺗﺮ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺟﻐﺮﺍﻓﯿﺎﯾﯽ ﻭ ﺍﯾﺪﯾﻮﻟﻮﮊﯼ ﭼﻨﯿﻦ ﻣﻨﺎﺳﺒﺎﺗﯽ ﺭﺍ ﺭﻗﻢ ﺯﻧﯿﺪ، انچنان ﮐﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﻫﻢ ﭼﻮﻥ ﻣﺎ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﯼ ﻗﻮﻣﯽ - ﻣﺬﻫﺒﯽ ﻣﯽﻧﺎﻣﯿﺪ ﻭ سپس ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺎ ﻭ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﺪ.
این "تصویر ربوده شده" ای که از آن سخن گفته اید همان تصویر چهارم نیست که در ابتدای مقاله بدنبال اش می گشتید؟! یعنی "تصویر زنان کنشگر جنبش سبز دموکراسی خواه ایران" که از آن به عنوان تصویر مشترک در نگاه زنان منطقه یاد می کنید؟!
به دنبال چه می گردید؟! تصویر گم شده یا ربوده شده خود را در جایی دگر بجویید که زنان کُرد خود خلاقان اند و به مانند شما ربودن در مسلکشان نیست!
یعنی این اوج کج فهمی شما و هم کیشانتان است! اگر اینگونه پنداشته اید که تصویر زنان کُرد مبارز پیشمرگ و گریلا الهام گرفته از جنبش سبز یا به نوعی این تصویر گم شده شما است؟! این زنان کُرد در منطقه بوده اند که سال ها است پیشرو در انقلاب و مبارزه با اسلحه و بی اسلحه زنان بوده اند. این تصویر ربوده شده زنان جنبش سبز حتی حاصل چندها و سالها تلاش زنان و دختران کُردی بوده که از انرژیشان به نفع خود و در راستای اهداف خود بهره گرفتید که نمونه اش می توان به کمپین یک میلیون امضا اشاره داشت و کسانی چون روناک ها, هاناها و زینب ها و ده ها تن دیگر که پس از دربند شدن شان دیگر اسمی از آنان نبردید و دهانهایتان بسته شد! بدون در نظر گرفتن مطالبات حقه زنان کُرد انرژیشان را همیشه در راستای اهداف خود ربوده اید.
با تمامی احترامی که برای شهیدان جنبش سبز و از میانشان ندا آقا سلطان دارم اما وی هیچ گاه قابل مقایسه با شیرین علم هولی این دختر مبارز و مقاوم شرق کُردستان که طناب دار را بوسه زد اما سر در برابر ظلم خم نکرد نیست، که اینان الگوهای مبارزات زنان کُردی ست که از ایشان نام میبرید پس بدانید تفاوت ره از کجاست تا به کجا.
جالب است از این تصویر ربوده شده تان به عنوان روح مبارزات زنان منطقه نام می برید و سیمانی که انسجام در شکل گیری اتلاف ها و هم گرایی ها می نویسید. براستی تعارض است هم خنده دار و هم تراژیک که انگار یا کودیکید یا کودک می فریبید!
بدانید تا آندم که زنان کُرد را گروه های قومی - مذهبی بنامید هر گونه ایجاد پیوند به قول خود با مبارزات سه دهه تان چیزی جز سرابی بیش نیست.
هرگاه قلم هاتان از بند گروه و قوم و قلم بالادست و حکومت های سرکوبگرتان رهید و زنان کُرد را همچون زنانی کُرد قبول کردید می شود بر روی طرح همکاری ها و مناسبات با حساب کرد در پی ردتان نیستیم تا مادام اینگونه در کمرنگ نمودن و زیر سوال بردن مبارزات زنان کُرد که اسلحه بدست باشرافت در پی دفاع از خاک و میهن شان که نه فقط متعلق است به مردان کُرد قلم فرسایی نکنید.
ما هزاران شهید دادهایم که گروه و قوم قلمداد نگردیم که شما براحتی و اینگونه مینامید ما را.
منبع:NNS ROJ "روز"برگرفته از سایت اخبار روز
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire