پیش از باز شدن صحنه، کارگردان
صحنه بار دیگر همه چیز را بررسی میکند. لحظاتی سکوت سالن را فرا می گیرد،
موسیقی آغاز می شود، پرده گشوده می شود و خوانندهٔ سوپرانو به روی صحنه می
آید، صدایش سالن اپرا را فرا بر می گیرد و تحسین برمیانگیزد.
دقایق آغازین بسیاری اپراها این گونه رقم
میخورد. خواننده گان زن اما پس از فراز و نشیبهای فراوان در طول تاریخ
موسیقی به نقطهٔ کنونی رسیده اند. ممنوعیت خواندن زنان بدلیل ملاحظات
مذهبی و شرعی آنچنان که امروز در ایران و برخی از کشورهای اسلامی شاهد
هستیم از لحاظ تاریخی پدیدهٔ تازه ای نیست، ریشهٔ ممنوعیت خواندن زنان
را باید از زمان پیدایش موسیقی جستجو کرد.
انسان نخستین موسیقی را در اولین و شاید خالصترین
شکل آن یعنی آواز خواندن می شناخت. در این میان زنان در کنار مردان در
این لذت حاصل از تولید نواهای ابتدایی موسیقی سهیم بودند. رفته رفته اما
موسیقی به شکل عملی در زندگی مردان ظهور و نمود بیشتری یافت. آنچنان که از
اشکال ابتدایی آن در شکار و پس از آن در جنگها بهره میجست. از این رو
اجرای موسیقی به وسیلهٔ زنان رفته رفته به حاشیه رانده شد. موسیقی از آغاز
در مراسم مذهبی ادیان گوناگون نیز حضوری پر رنگ و برجسته داشت. از این رو
مراسم مذهبی همواره گونههایی از موسیقی آوازی یا سازی آن زمان را در
برمیگرفت.
"در قرن سوم پس از میلاد مسیح اسقف اعظم پل به جرم استخدام زنان به عنوان خواننده، محکوم و از سمت خود برکنارشد. سخت گیری کلیسا در طول قرنها نه تنها کم نشد بلکه ادامه یافت، در قرن ششم پس از میلاد مسیح افراد عادی و همینطور زنان از حضور در نزدیکی محراب کلیسا و اطراف گروه کُر کلیسا منع شدند. خواندن زنان در قرن نهم به صورت رسمی با فرمان پاپ لئوی چهارم ممنوع اعلام شد."
با ظهور مسیحیت دورهٔ جدیدی در موسیقی آغاز شد با
این وجود این عصر جدید نقش اندکی برای زنان در موسیقی قائل می شد. در این
میان زنان که از ایفای نقش در موسیقی مذهبی که در واقع پیشرفته ترین شکل
موسیقی در آن زمان محسوب می شد منع میشدند شروع به آموزش به موسیقی به
کودکان کردند. در طول نخستین مراحل تکامل موسیقی از کلیسا هنوز نظام جهانی
و فراگیر نت نویسی آنچنان که امروزه می بینیم تثبیت نشده بود از این رو
بسیاری نواهای موسیقیایی سینه به سینه منتقل می شد و زنان در آموزش این
ملودیها شروع به ایفای نقش کردند، نقشی نه در کلیسا که نظام سرسختانهٔ آن
مانع از ایفای نقش زنان در موسیقی آن زمان می شد بلکه در کودکستانها و
پرورشگاه ها، جایی که کودکان به وسیلهٔ زنان با خواندن نواهای کلیسا آشنا
میشدند.
در این حال کلیسا که نگران حضور زنان در موسیقی
مذهبی بود شروع به تصویب و اعمال قوانین سخت گیرانه ای بر علیه حضور
خوانندگان زن کرد. در قرن سوم پس از میلاد مسیح اسقف اعظم پل، به جرم
استخدام زنان به عنوان خواننده، محکوم و از سمت خود برکنار شد. سخت گیری
کلیسا در طول قرنها نه تنها کم نشد بلکه ادامه یافت، در قرن ششم پس از
میلاد مسیح افراد عادی و همینطور زنان از حضور در نزدیکی محراب کلیسا و
اطراف گروه کُرکلیسا منع شدند. خواندن زنان در قرن نهم به صورت رسمی با
فرمان پاپ لئوی چهارم ممنوع اعلام شد.
با این وجود کلیسا به لزوم وجود اصوات با رنگ صوتی
بالا تر در موسیقی آگاه بود. صدای پسران نوجوان تا پیش از رسیدن به بلوغ و
فعال شدن هورمونهای جنسی، قابل جایگزینی با صدای زنان بود از این رو
کلیسا شروع به استفاده از پسران نوجوان در کُر کرد. با این حال پس از رسیدن
این خوانندهها به سن بلوغ و تغییر رنگ صوتیشان از صدای پسر نوجوان به مرد
بزرگ سال، کلیسا ناچار به جایگزین کردن آنها با پسران جوان تر می شد. این
جایگزینی مداوم در کنار سالهایی که باید صرف آموزش پسران برای خواندن در
کُر می شد مسئولین کلیسا را به چاره اندیشی برای پیدا کردن راه حلی
واداشت که نیاز به جایگزینی مداوم پسرانی که وارد سن بلوغ می شوند را بر
طرف کند. از این رو گونهٔٔ جدیدی از خوانندگان پا به عرصهٔ وجود گذاشتند.
کاستراتوها پسرانی بودند که پیش از رسیدن به سن
بلوغ اخته میشدند. از این رو عدم ترشح هورمونهای مردانه مانع از تغیرات
بیولوژیک در حنجرهٔ آنها و تبدیل آن به حنجرهٔ مردان بزرگ سال می شد. در
نتیجه صدای کاستراتوها برای همیشه مانند پسران نابالغ حفظ می شد و نیاز به
جایگزینی آنها بر طرف می شد. اخته کردن پسران بخصوص در ایتالیای قرن
شانزدهم رواج بیشتری یافت. اما این عمل تاثیرات دیگری نیز بر روند رشد این
پسران داشت، نبود تستوسترون مانع از سخت شدن بخش تحتانی استخوانهای بزرگ
به شکل طبیعی و رشد غیر طبیعی استخوانی به خصوص در ناحیه دندهها و قفسه
سینه می شد در نتیجهٔ کاستراتوها دندههای بزرگ تر از حالت عادی داشتند که
به افزایش قابل توجه ظرفیت تنفسی و سهولت در اجرای قطعات دشوار منجر می
شد. بدین ترتیب فیزیک بدنی غیر طبیعی در کنار تمرینات بسیار دشوار
کاستراتوها را تبدیل به ابر قهرمانان موسیقی آوازی چه در اپرا چه در
کلیسا می کرد.
"پس از آن آنگونه که متیوسن مینویسد در سال ۱۷۳۹ کم کم کلیساهای دیگر نیز شروع به استخدام و استفاده از خوانندههای زن در مراسم مذهبی کردند. به دنبال آلمان، زنان به عنوان خواننده در موسیقی ایتالیا و فرانسه نیز جایگاهی یافتند بدین ترتیب فصل تازه ای در تاریخ موسیقی به دست زنان رقم خورد."
با ظهور نخستین اپراها در قرن هفدهم زنان اندک
اندک وارد جریان موسیقی غیر مذهبی شدند. با وجود آنکه نخستین اپراها در
قرن هفدهم همچنان از صدای کاستراتوها بهره می جستند، اما تعداد خوانندههای
کاستراتو با اضافه شدن زنان و تغییر تدریجی سلیقهٔ موسیقیایی، رو به کاهش
گذارد. در این میان کلیسای نو ظهور پروتستان نقش برجسته تری به موسیقی به
عنوان بخشی از مراسم مذهبی می داد از این رو آهنگ سازان برجسته ای چون
یوهان سباستین باخ به نگارش آثار بیشمار کُرال جهت اجرا در مراسم مذهبی
پرداختند. با وجود آنکه این آثار کُرال برای مردان و پسران نوجوان یا
کاستراتوها تصنیف می شد اما با کاهش تعداد کاستراتوها کلیسا گاه خود را
ناگزیر به استفاده از صدای زنان می دید.
در نتیجه هر زمان تعداد کافی خوانندهٔ پسر در
دسترس نبود از زنان یا دختران جوان استفاده می شد. همزمان با این حضور جسته
و گریختهٔ زنان در کُر کلیسا، جان متیوسن پس از انتصاب به سمت مدیریت
موسیقی کلیسای هامبورگ اقدام به استخدام و استفادهٔ علنی از خوانندههای زن
برای اجرایی از اُراتوریوی کریسمس باخ کرد. پس از آن، آنگونه که متیوسن
مینویسد در سال ۱۷۳۹ کم کم کلیساهای دیگر نیز شروع به استخدام و استفاده
از خوانندههای زن در مراسم مذهبی کردند. به دنبال آلمان، زنان به عنوان
خواننده در موسیقی ایتالیا و فرانسه نیز جایگاهی یافتند بدین ترتیب فصل
تازه ای در تاریخ موسیقی به دست زنان رقم خورد.
با شروع دورهٔ کلاسیک در موسیقی استفاده از صدای
زنان در موسیقی آوازی اهمیتی دو چندان پیدا کرد. آنچنان که فرمهای
گوناگون موسیقی آوازی از موسیقی کُرال گرفته تا اپرا بدون صدای زنان بی
معنا می نمود چرا که صدای زنان به بخش جدایی ناپذیری از موسیقی غرب بدل شده
بود. برای مثال اپراهای موتزارت در این دوره بخشی از درخشانترین موسیقی
آوازی برای زنان را تشکیل می دهد. زنان در قرن نوزدهم به قهرمان اپراها
خواه با موضوع اساطیری خواه در قالب داستانهای عاشقانه بدل شدند.
امروزه پس از فراز و نشیبهای تاریخی بسیار حضور
خوانندگان زن خواه در اپراها و کنسرتها خواه در موسیقی مذهبی به صورت
امری کاملا پذیرفته شده بدل شده است. از این رو ممنوعیت خواندن زنان چه در
سدههای پیشین موسیقی غرب چه در زمان حاضر در ایران جلوگیری از بروز
احساسات و برقراری ارتباط انسانیست که میان خواننده و شنونده شکل می گیرد.
ممنوعیتی که آنچنان که با مرور اجمالی تحولات موسیقی درباره موقعیت زنان
دیدیم موقتی و گذرا خواهد بود.
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire