سیمین و ترانههایش؛ از عشق تا وطن
شاید این خصلت شعر فارسی باشد که
پیوندی ناگسستنی با موسیقی دارد و شاعر بر اساس وزنی که انتخاب می کند
ناخودآگاه دیگران را دعوت میکند به خواندن شعرش بر اساس ریتم و آن وزن
خاص. در نقطه مقابل آن، این اهل موسیقیاند که هرگاه به سراغ شعری میروند
سعی دارند از آن بهره موسیقایی خاص خود را ببرند.
برخی اشعار اما این خصلت را به شکلی مضاعف در خود
جای دادهاند. یعنی علاوه برریتم و وزن شعری از محتوی و مضمونی برخوردارند
که در ذهن آهنگساز ملودیهای خوبی را تداعی میکند که میتواند دستمایه
ساخت آهنگ و ترانهای تازه شود.
اشعار سیمین بهبهانی از این دست است
که در جوهر خود چه در محتوا و چه صورت، خاصیت تبدیل به ترانه و تصنیف را
دارد. اگر بخشی از این توانایی را به استعداد و قریحه شعری سیمین بهبهانی
مرتبط بدانیم، بخشی دیگر از این ویژگی به تجربه درازدامن شاعر در سرودن
تصنیف و ترانه و گوش سپردن به انواع آهنگها از آهگسازان شاخص و حتی درجه
دوم موسیقی ایران در سالهای دهه ۴۰ و ۵۰ مرتبط است.
آن چنان که خود در گفت وگوی تفضیلیاش با جمشید برزگر در بیبی سی اشاره کرده است، دلیل اصلی گرایشش به ترانهسرایی احتیاج مالی بود.
به همین دلیل است که خود میگوید: "اگر بر اساس پولی که گرفتهام بخواهم محاسبه کنم شاید ۳۰۰ ترانه سروده باشم."
سرودن این حجم از ترانه باز میگردد به سرعت قریحه شعری و استعداد بالقوه و فعلش در سرایش و خوشقولی شاعر در انجام سفارشات آهنگسازان به نحوی که خانم بهبهانی در همین گفت وگو ضمن تاکیدش بر این خصلت میگوید: " اسمم را گذاشته بودند خوب و زود، چون هم خوب ترانه میگفتم و هم سریع سفارشات را انجام میدادم به نحوی که بسیاری از ترانهها یک یا دو روز بعد از سفارش سروده و تحویل واحد موسیقی رادیو میشد."
قاعده ترانهسرایان در آن دوره این بود که ابتدا بر اساس ملودی و بافت آهنگی که به ذهن آهنگساز می رسید، بر وزن همان آهنگ، اشعاری بیارتباط سروده میشد که به آن "معر" میگفتند. سپس همین "معر"ها با تامل و تفکر در طول دورهای چند روزه یا چند هفتهای به صورت شعر ترانه با مضمون و محتوایی ادبی سروده و به آهنگساز اثر داده میشد که تنظیم نهایی را انجام دهد.
یکی از تفاوتهای اصلی سیمین با سایر ترانهسرایان در این بود که دیگران بر اساس آهنگ ابتدا معر می سرودند و در منزل به تبدیل آن به شعر و ترانه اصلی همت میگماشتند، اما سیمین از همان ابتدا با تهیه یک ضبط دستی و ثبت و ضبط اصل آهنگ از روی خود آهنگ ترانه اصلیاش را میسرود. به نظر می رسد این تجربه شنیداری در طول بیش از ده سال کار مستمر به او این توانایی را داده است که غزلهای بعدی اش را نیز به فضای ترانههای قبلی خود نزدیک سازد.
در کارنامه حرفه ای بهبهانی همکاری باآهنگسازانی چون خالدی، همایون خرم، مرتضی محجوبی و جواد معروفی، منوچهر لشگری، جواد و بزرگ لشگری که اولی عموی دو تن دیگر بود، و سایر آهنگسازان نامی وجود دارد.
گفتمان رایج موسیقی در دهههای ۳۰ تا قبل از انقلاب نیز گفتمان تغزلی و عاشقانه بوده است و طبیعی است که سیمین نیز در چنین بازار پرتقاضایی ترانه بسراید و دستمزدش را بستاند.
نقطه تمایز سیمین در ترانهسرایی اما، فضای زنانگی در اشعار و ترانههایش است. حجم قالب ترانههای سروده شده در آن سالها از زبان عاشق نسبت به معشوق است و شرح هجرانی که عاشق در فراق یار تحمل میکند و بیتابیها و صبوریهایش بر جور معشوق.
اما در ترانههای سیمین به عکس، او از منظر معشوق در عاشق نظر میکند و حتی به بیان روانشناسانه دیدگاه معشوق میپردازد. به تعبیر دقیقتر فضای ترانهسرایی در آن سالها عمدتا مردانه بود و هنوز نیز چنین است. ترانهسرایانی چون اسماعیلنواب صفا، رهی معیری، بیژن ترقی، معینی کرمانشاهی، تورج نگهبان و ... قلب ترانهسرایی را در دست داشتند و در چنین فضایی است که سیمین با مضامینی متفاوت گام در وادی ترانهسرایی مینهد.
نمونه قابل اشاره این ترانهها ترانه "دیوانگی" با صدای پوران در قبل از انقلاب و در همان سالهای دهه ۴۰ است. ترانه که با ارکستری حجیم در نغمه افشاری ساخته شده است با این شعر آغاز میشود:
یارب مرا یاری بده تا آنکه آزارش کنم/ هجرش دهم، زجرش دهم، خوارش کُنم، زارش کُنم
یا ترانه "رقیب" با صدای الهه که در گلهای رنگارنگ ۵۶۶ به آهنگسازی جواد معروفی در گوشه بیداد دستگاه همایون در همان سالها پخش شد که مطلعش این است:
ای رقیب اگر یار او شوی، مهربان شو
ترک او مگو در وفای او، یک دل و یک زبان شو
بخشی از سرودههای سیمین به دلیل تصویرسازیهایی که خاص ترانههای اوست ، سالها بعد از سرایش دستمایه آهنگهایی شد که به یکباره آن شعر و غزل را هویتی تازه بخشید.
دو ترانه "هوای گریه" و "چرا رفتی"، اولی به آهنگسازی محمدجواد ضرابیان و دومی با آهنگسازی تهمورث پورناظری از جمله این آثار است که یکی در سالهای اولیه دهه هشتاد و دیگری در سال جاری به ترانةهای محبوب علاقهمندان به موسیقی سنتی تبدیل شد.
شعرهای سیمین به دلیل ظرفیت موسیقایی توانست نگاههای آهنگسازان و خوانندگان معروف را به خود جلب کند.
تنها موسیقی سنتی و اصیل ایرانی نبود که از آبشخور سرودههای سیمین بهره برده و میبرد، بلکه انواع دیگر موسیقی نیز از این چشمه جرعههایی برگرفتند که معروفترین آنها "ترانه-سرود" دوباره می سازمت وطن با صدای داریوش اقبالی است.
"دوباره میسازمت وطن" را سیمین بهبهانی، درآخرین روزهای اسفند سال ۶۰ سرود که فضای ایران در برزخی از درگیریها گرفتار شده بود. او در نامهای که در پاسخ به صدرالدین الهی، روزنامهنگار پیشکسوت نوشت، توصیفی از فضا و لحظه سروده شدن این شعر داد و نوشت که شعر را به همنام دیگرش (سیمین دانشور) هدیه داد که هنوز رمان معروفش، "جزیره سرگردانی" را به پایان نرسانده بود. این سروده که فضایی حماسی دارد، سالها بعد مورد توجه داریوش اقبالی قرار می گیرد.
بهرهگیری از ریتمی پرکشش و سرعتی و استفاده از سازهای بادی که فضای حماسی به کار می دهند و نیز گروه کر، مخاطب و شنونده اثر را به فضای سالهایی پرتاب میکند که این شعر در آن دوران سروده شد؛سالهایی که برخی موزیسینها و ارکسترها و شاعران چپگرا به سرودن شعرو ساختن آهنگ سرگرم بودند.این کار از یک منظر نیز قابل اعتناست و میتوان آن را در زمره ترانههایی جای داد که نام وطنیه را برخود گرفتند. سردمدار این گونه سرودهها، عارف قزوینی بود که اشعار و تصانیف بسیاری را در وصف وطن سرود.
این تصنیف در سالهای بعد از خرداد ۱۳۸۸ به زبان گویای معترضان و منتقدان به انتخابات سال ۱۳۸۸ تبدیل شد. از این سروده اجراهای دیگری در قالب دکلمه و موسیقی منتشر شده است که از جمله آنها میتوان به تصنیفی بر اساس همین شعر به آهنگسازی سلمان سالک و صدای وحید تاج اشاره کرد. این اثر در نغمه همایون ساخته شده و سرودهای دوره چاووش و همان فضاها را تداعی میکند اگر چه در تلفیق شعر و موسیقی مشکلاتی دامنگیر این اثر شده است.
فریدون فرحاندوز گوینده و برنامه ساز تلویزیون زمان قبل از انقلاب نیز دکلمهای شنیدنی از این شعر را اجرا کرده است که روی موسیقی ارکسترال ایرانی خوانده شده است.
در کنار این اثر میتوان به سرودهای دیگر به نام "سنگسار" اشاره کرد که هم داریوش اقبالی و نیز هوشمند عقیلی و مرضیه آن را خواندهاند. دو اثر اول در فضای موسیقی پاپ ایرانی و سومی در قالب گروهنوازی موسیقی سنتی خوانده شد. این شعر اعتراضی است به سنگسار کردن زنان که ترانه خوانده شده توسط داریوش با خبر تعداد زنان سنگسار شده در ایران در سال ۲۰۰۷ شروع می شود و سپس ارکستر پاپ شروع به نواختن و کار ادامه مییابد.
به نظر میرسد با مرگ سیمین اگرچه ترانه تازهای سروده نخواهد شد، اما اقبال به آثار او که در این سالها روندی مطلوب داشت،به خصوص مضامین اجتماعی و اعتراضیاش روند روبه رشدی به خود بگیرد.
شاعری که ۳۰۰ ترانه سرود
سیمین بهبهانی اگر چه در غزل شاعری چیرهدست بود، اما از سال ۱۳۴۵ شروع کرد به سرودن ترانه.آن چنان که خود در گفت وگوی تفضیلیاش با جمشید برزگر در بیبی سی اشاره کرده است، دلیل اصلی گرایشش به ترانهسرایی احتیاج مالی بود.
به همین دلیل است که خود میگوید: "اگر بر اساس پولی که گرفتهام بخواهم محاسبه کنم شاید ۳۰۰ ترانه سروده باشم."
سرودن این حجم از ترانه باز میگردد به سرعت قریحه شعری و استعداد بالقوه و فعلش در سرایش و خوشقولی شاعر در انجام سفارشات آهنگسازان به نحوی که خانم بهبهانی در همین گفت وگو ضمن تاکیدش بر این خصلت میگوید: " اسمم را گذاشته بودند خوب و زود، چون هم خوب ترانه میگفتم و هم سریع سفارشات را انجام میدادم به نحوی که بسیاری از ترانهها یک یا دو روز بعد از سفارش سروده و تحویل واحد موسیقی رادیو میشد."
قاعده ترانهسرایان در آن دوره این بود که ابتدا بر اساس ملودی و بافت آهنگی که به ذهن آهنگساز می رسید، بر وزن همان آهنگ، اشعاری بیارتباط سروده میشد که به آن "معر" میگفتند. سپس همین "معر"ها با تامل و تفکر در طول دورهای چند روزه یا چند هفتهای به صورت شعر ترانه با مضمون و محتوایی ادبی سروده و به آهنگساز اثر داده میشد که تنظیم نهایی را انجام دهد.
یکی از تفاوتهای اصلی سیمین با سایر ترانهسرایان در این بود که دیگران بر اساس آهنگ ابتدا معر می سرودند و در منزل به تبدیل آن به شعر و ترانه اصلی همت میگماشتند، اما سیمین از همان ابتدا با تهیه یک ضبط دستی و ثبت و ضبط اصل آهنگ از روی خود آهنگ ترانه اصلیاش را میسرود. به نظر می رسد این تجربه شنیداری در طول بیش از ده سال کار مستمر به او این توانایی را داده است که غزلهای بعدی اش را نیز به فضای ترانههای قبلی خود نزدیک سازد.
در کارنامه حرفه ای بهبهانی همکاری باآهنگسازانی چون خالدی، همایون خرم، مرتضی محجوبی و جواد معروفی، منوچهر لشگری، جواد و بزرگ لشگری که اولی عموی دو تن دیگر بود، و سایر آهنگسازان نامی وجود دارد.
عاشقانههای سیمین؛ از الهه و پوران تا همایون شجریان
حجم عمده ترانههای سیمین بهبهانی فضایی تغزلی و عاشقانه دارد.گفتمان رایج موسیقی در دهههای ۳۰ تا قبل از انقلاب نیز گفتمان تغزلی و عاشقانه بوده است و طبیعی است که سیمین نیز در چنین بازار پرتقاضایی ترانه بسراید و دستمزدش را بستاند.
نقطه تمایز سیمین در ترانهسرایی اما، فضای زنانگی در اشعار و ترانههایش است. حجم قالب ترانههای سروده شده در آن سالها از زبان عاشق نسبت به معشوق است و شرح هجرانی که عاشق در فراق یار تحمل میکند و بیتابیها و صبوریهایش بر جور معشوق.
اما در ترانههای سیمین به عکس، او از منظر معشوق در عاشق نظر میکند و حتی به بیان روانشناسانه دیدگاه معشوق میپردازد. به تعبیر دقیقتر فضای ترانهسرایی در آن سالها عمدتا مردانه بود و هنوز نیز چنین است. ترانهسرایانی چون اسماعیلنواب صفا، رهی معیری، بیژن ترقی، معینی کرمانشاهی، تورج نگهبان و ... قلب ترانهسرایی را در دست داشتند و در چنین فضایی است که سیمین با مضامینی متفاوت گام در وادی ترانهسرایی مینهد.
نمونه قابل اشاره این ترانهها ترانه "دیوانگی" با صدای پوران در قبل از انقلاب و در همان سالهای دهه ۴۰ است. ترانه که با ارکستری حجیم در نغمه افشاری ساخته شده است با این شعر آغاز میشود:
یارب مرا یاری بده تا آنکه آزارش کنم/ هجرش دهم، زجرش دهم، خوارش کُنم، زارش کُنم
یا ترانه "رقیب" با صدای الهه که در گلهای رنگارنگ ۵۶۶ به آهنگسازی جواد معروفی در گوشه بیداد دستگاه همایون در همان سالها پخش شد که مطلعش این است:
ای رقیب اگر یار او شوی، مهربان شو
ترک او مگو در وفای او، یک دل و یک زبان شو
بخشی از سرودههای سیمین به دلیل تصویرسازیهایی که خاص ترانههای اوست ، سالها بعد از سرایش دستمایه آهنگهایی شد که به یکباره آن شعر و غزل را هویتی تازه بخشید.
دو ترانه "هوای گریه" و "چرا رفتی"، اولی به آهنگسازی محمدجواد ضرابیان و دومی با آهنگسازی تهمورث پورناظری از جمله این آثار است که یکی در سالهای اولیه دهه هشتاد و دیگری در سال جاری به ترانةهای محبوب علاقهمندان به موسیقی سنتی تبدیل شد.
وطنیهها و صدای اعتراض
بعد از انقلاب اگرچه سیمین ترانهسرایی حرفهای را به کناری نهاد، اما اقبال او به سرایش غزلهایی با مضامین سیاسی و اجتماعی و میهنی، ظرفیت تازهای را به گنجینه شعری ایران افزود.شعرهای سیمین به دلیل ظرفیت موسیقایی توانست نگاههای آهنگسازان و خوانندگان معروف را به خود جلب کند.
تنها موسیقی سنتی و اصیل ایرانی نبود که از آبشخور سرودههای سیمین بهره برده و میبرد، بلکه انواع دیگر موسیقی نیز از این چشمه جرعههایی برگرفتند که معروفترین آنها "ترانه-سرود" دوباره می سازمت وطن با صدای داریوش اقبالی است.
"دوباره میسازمت وطن" را سیمین بهبهانی، درآخرین روزهای اسفند سال ۶۰ سرود که فضای ایران در برزخی از درگیریها گرفتار شده بود. او در نامهای که در پاسخ به صدرالدین الهی، روزنامهنگار پیشکسوت نوشت، توصیفی از فضا و لحظه سروده شدن این شعر داد و نوشت که شعر را به همنام دیگرش (سیمین دانشور) هدیه داد که هنوز رمان معروفش، "جزیره سرگردانی" را به پایان نرسانده بود. این سروده که فضایی حماسی دارد، سالها بعد مورد توجه داریوش اقبالی قرار می گیرد.
بهرهگیری از ریتمی پرکشش و سرعتی و استفاده از سازهای بادی که فضای حماسی به کار می دهند و نیز گروه کر، مخاطب و شنونده اثر را به فضای سالهایی پرتاب میکند که این شعر در آن دوران سروده شد؛سالهایی که برخی موزیسینها و ارکسترها و شاعران چپگرا به سرودن شعرو ساختن آهنگ سرگرم بودند.این کار از یک منظر نیز قابل اعتناست و میتوان آن را در زمره ترانههایی جای داد که نام وطنیه را برخود گرفتند. سردمدار این گونه سرودهها، عارف قزوینی بود که اشعار و تصانیف بسیاری را در وصف وطن سرود.
این تصنیف در سالهای بعد از خرداد ۱۳۸۸ به زبان گویای معترضان و منتقدان به انتخابات سال ۱۳۸۸ تبدیل شد. از این سروده اجراهای دیگری در قالب دکلمه و موسیقی منتشر شده است که از جمله آنها میتوان به تصنیفی بر اساس همین شعر به آهنگسازی سلمان سالک و صدای وحید تاج اشاره کرد. این اثر در نغمه همایون ساخته شده و سرودهای دوره چاووش و همان فضاها را تداعی میکند اگر چه در تلفیق شعر و موسیقی مشکلاتی دامنگیر این اثر شده است.
فریدون فرحاندوز گوینده و برنامه ساز تلویزیون زمان قبل از انقلاب نیز دکلمهای شنیدنی از این شعر را اجرا کرده است که روی موسیقی ارکسترال ایرانی خوانده شده است.
در کنار این اثر میتوان به سرودهای دیگر به نام "سنگسار" اشاره کرد که هم داریوش اقبالی و نیز هوشمند عقیلی و مرضیه آن را خواندهاند. دو اثر اول در فضای موسیقی پاپ ایرانی و سومی در قالب گروهنوازی موسیقی سنتی خوانده شد. این شعر اعتراضی است به سنگسار کردن زنان که ترانه خوانده شده توسط داریوش با خبر تعداد زنان سنگسار شده در ایران در سال ۲۰۰۷ شروع می شود و سپس ارکستر پاپ شروع به نواختن و کار ادامه مییابد.
به نظر میرسد با مرگ سیمین اگرچه ترانه تازهای سروده نخواهد شد، اما اقبال به آثار او که در این سالها روندی مطلوب داشت،به خصوص مضامین اجتماعی و اعتراضیاش روند روبه رشدی به خود بگیرد.
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire