lundi 12 mars 2018

شش روز خیزش زنان ایران در اسفند ۱۳۵۷(۶)، ناصر مهاجر



سه شنبه ٢٢ اسفند
آن‌ها كه خبر ترور قطب‌زاده را برساختند، درجا به هدف‌شان رسيدند. سرمقاله‌ى آيندگان بامداد امروز به «نشانه‌هاى تهديدآميز خشونت سياسى» مى‌پردازد:

«هرگاه خشونت و مشت و تفنگ و چاقو به ميدان آمد، بايد آن را نشانه‌‌هايى جدى دانست. لحظه‌اى درنگ نكنيم... آيا بوى توطئه به مشام نمى‌رسد. هزاران ضد انقلابى سرسپرده‌‌ى اربابان داخلى و خارجى جاسوس و مزدور آيا در آتش زدن به خشم دست ندارند؟ پس بايد با اين دور تسلسل خشونت مبارزه‌ كرد. بايد جايى باز نگذاشت كه تحرك ضدانقلابى بتواند از آن روزنه نفوذ كند و چهره بنمايد...» 

سرمقاله با حروف معمول صفحه‌ى اول روزنامه چاپ خورده است. آنچه با درشت‌ترين حروف و درست در ميانه‌ى صفحه به چشم مى‌خورد، سخنان وزيركار و امور اجتماعى، داريوش فروهر است: «زنان از حقوق و مزاياى مشابه مردان بهره‌مند خواهند بود.»[1] 



حالا كمتر كسى پاى رفتن به جام جم دارد. با اينكه ديروز دهان به دهان گشته بود كه گردهم‌آيى امروز در برابر سيما و صداى انقلاب اسلامى‌ست، « هزارها هزار زنى كه قرار بود بيايند، پس از شنيدن خبر پُر آب و تاب حمله به رئيس بنگاه خبرپراكنى، تصميم گرفته‌اند كه به روشنى نشان دهند قانون‌شكن و قاتل نيستند».[۲] آن‌ها كه راهى جام جم شده‌اند، به سختى پانصد نفر مى‌شوند.[۳] بيشتر هم مرد هستند تا زن. مرد‌هاى سياسى وابسته به جريان‌هاى چپ انقلابى.[۴] گروه‌هاى زنان هم نمى‌آيند. حتا رزمنده‌ترين‌هاى‌شان. كميته‌ى دفاع از حقوق زن به اين نتيجه رسيده‌ست كه «در لحظه‌ى كنونى تظاهرات زياده مخاطره‌آميز شده... بهتر است مدتى تظاهرات نكنيم؛ تا وقتى كه از ايمنى و سازماندهى بهترى برخوردار شويم».[۵] جمعيت زنان مبارز نيز همين خط‌ مشى را برگزيده است. در اطلاعيه‌اى كه در محكوم كردن حمله به صادق قطب‌زاده انتشار داده‌اند،مى‌گويند: 

«... اگرچه از مبارزات به حق زنان زحمتكش به خصوص در چند روز گذشته پشتيبانى بى‌دريغ مى‌نمایيم... معتقديم كه در شرايط فعلى مسئله‌ى مهم برگذارى جلسات بحث سازنده جهت شناساندن نقش زنان در انقلاب و شناساندن حقوق دموكراتيك زنان به آن‌ها، از جمله كارهاى مبرم ماست».[۶]



حال كه جريان‌هاى چپ پا پس كشيده‌اند، حزب‌الله جسورتر و گستاخ‌تر شده است. دو سوى راه سربالاى صدا و سيما را پر كرده‌اند. ارتش اراذل و اوباش حرفه‌اى، سازمان يافته‌تر از هميشه‌است. سركردگان‌شان مى‌روند و مى‌آيند و دستور مى‌دهند. از برخى كسان عكس مى‌گيرند؛ از جمله از كيت ميلت كه امروز در كسوت خبرنگار به ميدان آمده است. يك گروه چهار صد پانصد نفرى‌شان «در سمتِ چپِ ساختمان تلويزيون ايستاده‌اند. سمت راست چپ‌ها ايستاده‌اند... تظاهركنندگان روى شيب خيابان ايستاده‌اند، پشت به مهاجمان. در ميان اين گروه‌ها، افسران نيرو‌ى هوايى قرار دارند» كه حفاظت ساختمان تلويزيون با آن‌هاست.[۷] 

«زنان تظاهركننده كه در گروه‌هاى مختلط گرد‌ آمده‌اند، بيشتر دانش‌آموزند، پرستار و كارمند دولت. پلاکارد به دست دادند. زنان چادرى هم ميان‌شان ديده مى‌شود. هر از گاه شعار مى‌دهند. واكنش‌هاى زننده و دشنام‌هاى زشت حزب‌الله اما سبب مى‌شود كه سكوت اختيار كنند. زنان از درگيرى پرهيز دارند. مردان مسلح كميته كه از راه مى‌رسند، زنان به آن‌ها پُشت می‌کنند.»[۸] شمارى از زنان كارمند تلويزيون از ساختمان بيرون مى‌آيند تا به تظاهركنندگان بپيوندند.[۹] فرياد شادى‌ست كه برمى‌خيزد. تازه‌ واردين خبر مى‌دهند كه قطب‌زاده ٧٥ تن ديگر از همكاران‌شان را از كار بیكار كرده است.[۱۰]

زنان پس از چندى بر آن مى‌شوند كه تحصن كنند و به اين شكل اعتراض‌شان را ادامه دهند. بر زمين چمن روبه‌روى ساختمان كه مى‌نشينند سر صحبت باز مى‌شود. «هر جا كه مى‌ريم، با چاقوهاشان دنبال‌مان مى‌آن. كى مى‌آردشون؟ دولت! نمى‌خوان كه ما دور هم جمع بشيم. نمى‌خوان كه تلويزیون بگه دور هم جمع شديم. اگر مى‌گفتن، امروز كلى زن اينجا بود. ما زن‌ها عاشق كشورمون هستيم. اما چادر سر نمى‌كنيم. نمى‌تونيم؛ نمى‌تونيم. من دلم مى‌خواهد كه بميرم و باز آن طور زندگى نكنم.»[۱۱] 

يك زن كارمند تلويزيون كه تازه استعفا داده است، به كيت ميلت مى‌گويد «تلويزيون اينجا وحشتناكه. فعلا همه جاى اين مملكت وحشتناكه. اونا دارن اين انقلاب رو داغون مى‌كنن. ما براى اين نجنگيديم. اين همون سانسور و ديكتاتوريه كه عليه‌اش جنگيديم. تنها ظاهرش عوض شده. اعدام‌هاى صبح امروز، يكى‌شون يك ساواكى ترسناك بود. اما ما حتا نمى‌دونيم كى اون‌ها را محاكمه مى‌كنه. كى تصميم‌ها را مى‌گيره.»[۱۲] 



آن زن به اعدام‌ «١٢ عامل سانسور، شكنجه و كشتار رژيم شاه» اشاره داشت كه ساعت ٥ صبح امروز اعدام‌شان كرده بودند.كيت ميلت وقتى حرف‌هاى او را مى‌شنيد،‌ نمى‌دانست حكم اخراجش را از ايران صادر كرده اند و به زودى سخنگوى دولت رسما آنرا اعلام مى‌نمايد. زمينه‌چينى‌هاى لازم صورت گرفته بود. در ميان خبرنگاران خارجى هم وحشت پراكنده بودند كه مى‌خواهند شمارى از آن‌ها را اخراج كنند.[۱۳] به همين دليل هم امروز بيش از سه چهار خبرنگار خارجى در اينجا نيست. آن‌ها مى‌بايست پس از ظهر به دانشگاه تهران بروند - كه اينك به اشغال دانشجويان مسلمان دانشگاه‌ها درآمده بود- و خبر تظاهرات يك میليونى مردم عليه توطئه‌هاى امپرياليسم آمريكا (اسم رمز خيزش آزاديخواهانه زنان) را در بوق و كرنا بگذارند.[۱۴] نيز مى‌بايست از زنان هوادار حجاب اجبارى مى‌نوشتند كه براى صادق قطب‌زاده، طومار طومار امضا جمع مى‌كردند و به تدارك تظاهرات صد هزار نفره‌ا‌ى در حمايت از او سرگرم شده بودند.[۱۵]

ظهر شده است. ماموران كميته به تحصن‌كنندگان دستور مى‌دهند كه محل را ترك كنند و متفرق شوند.[۱۶] مقاومت بى‌فايده است. همين كه به بازداشت چند نفر بر مى‌آيند، ديگران تا ته داستان را مى‌خوانند. در برابر خشونتى برهنه از جا برمى‌خيزند و راه بازگشت پيش مى‌گيرند. حزب‌الله به دنبال‌شان در حركت است. دشنام مى‌دهد، تهديد مى‌‌كند. برخى را آشكارا مورد پيگرد قرار مى‌دهد.[۱۷] وحشت مى‌پراكند. آخرين پرده‌ى خيزش زنان تلخ و اندوه‌بار است. فرمان پايان و فرجام را يك زن مى‌دهد؛ در يادداشت روز كيهان و با اين عنوان:تظاهرات زنان كافى‌ست! 



«طى روزهايى كه گذشت هزاران زن ايرانى در تظاهرات و اجتماعاتى شركت كردند كه گه‌گاه با هجوم عناصرى مشكوك و ضدانقلابى روبرو شد... اكنون اين سؤال بى‌وقفه در ذهن هر ايرانى دور مى‌زند: در شرايطى كه تمام مسئولان انقلاب نظرشان را درباره‌ى حجاب اسلامى حتا به طور رسمى اعلام داشته‌اند و حتا حمله‌كنندگان به زنان بى‌حجاب را ضد انقلابيون مى‌خواندند كه در صورت ادامه‌ى حملات‌شان دستگير و به شدت مجازات مى‌شوند، ادامه‌ى تظاهرات زنان چه معنا مى‌تواند داشته باشد. مى‌خواهيم اين حقيقت را بازگو كنيم كه رژيم ساقط شده پهلوى... مى‌خواهد ايرانى "مذهبى" و "غير مذهبى" بسازد... مى‌خواهد... به روياى خوش جنگ داخلى جامه عمل بپوشاند. اين "چشم اسفنديار" نهضت ملى و استقلال‌طلبانه‌ى مردم ايران است كه اگر امپرياليسم تيرش به آن اصابت كند آينده‌‌اى تيره پيش روى مردم ايران قرار مى‌گيرد. همين‌جا بايد صادقانه و با صداى بلند گفت: اگر تظاهرات زنان تا ديروز درست بود، از امروز و در شرايط كنونى غلط است و ادامه‌ى بى‌منطقش خيانت. بله، خيانت.»[۱۸]

پایان
پاريس، اسفند ١٩٩٢ / مارس ٢٠١٣

ـــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] آيندگان، ٢٢ اسفند ١٣٥٧ 

[۲] كيت ميلت، پيشين، ص ٢٢٦

[۳] تلكس ١٣ مارس ١٩٧٩ زنان در جنبش

[۴] كيت ميلت، ص ٢٢٧

[۵] پيشين، ص ٢٢۶ ـ ۲۲۷

[۶] آيندگان، ٢٣ اسفند ١٣٥٧

[۷] كيت ميلت، پيشين، ص ٢٣٢

[۸] تلكس ١٣ مارس ١٩٧٩ زنان در جنبش

[۹] كيت میلت، پيشين، ص ٢٣٢

[۱۰] آيندگان، ٢٢ اسفند ١٣٥٧

[۱۱] كيت ميلت، پيشين، ص ٢٢٨

[۱۲] پيشين، ص ٢٣٢

[۱۳] كلودين مولار، پيشين، ص ١٦٩

[۱۴] كيهان،٢٣ اسفند ١٣٥٧

[۱۵] آیندگان، ۲۶ اسفند ۱۳۵۷

[۱۶] كيت ميلت، پيشين، ص ٢٣٨

[۱۷] تلكس ١٣ مارس زنان در جنبش

[۱۸] كيهان، ٢٢ اسفند١٣٥٧
برگرفته از سایت عصرنو

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire