lundi 12 mars 2018

شش روز خیزش زنان ایران در اسفند ۱۳۵۷ (۴)، ناصر مهاجر


يكشنبه ٢٠ اسفند
درشت‌ترين سرنوشته‌ى آيندگان صبح امروز اين جمله است: نمى‌خواهيم بگوييم زنان به ادارات نروند - طالقانى. در كنار سرنوشته با حروفى كوچك‌تر آمده است: هيچ اجبارى در كار نيست و مسئله‌ى چادر هم نيست.[۱] آيندگان كه به خاطر خبررسانى آزادمنشانه‌ و غير مصلحت‌طلبانه‌ و روزنامه‌نگارى حرفه‌اى‌اش، بيش از پيش مورد توجه شهروندان قرار گرفته، تنها روزنامه‌اى‌ست كه خبر جنايت‌هاى ديروز حزب‌الله را نوشته؛ به شكلى‌ حرفه‌اى: « ...در تماسى كه با بيمارستان داريوش كبير گرفتيم، تاييد شد كه يكى از كاركنان عصر بيمارستان كه بى‌حجاب... در حال حركت بود، مورد حمله‌ى عده‌اى واقع مى‌شود كه در اثر آن دچار خونريزى شده است... در چهار راه پهلوى، اول صبا، بين دو مرد يكى موافق و ديگرى به طرفدارى از زنان زد‌و‌خورد شديدى روى داد... در خيابان كاخ راننده يك اتوبوس در ساعت ١٢ ظهر به چند زن حمله كرد، اما با حمله‌ى متقابل زنان، راننده از مهلكه گريخت...روبروى سفارت شوروى گروهى با چاقو و پنج بُكس به تعدادى از زنان حمله كردند كه... چند زن مجروح شدند.»[۲]


دير‌تر روشن مى‌شود كه شمار زنان چاقو خورده در راه‌پيمايى چند ده هزار نفرى دادگسترى چهار تن بود.[۳] آيندگان نه تنها موارد وحشي‌گرى و وحشت‌پراكنى عليه زنان را پوشش داده، بلكه با ابتكارهاى جالبى به حجاب اجبارى پرداخته است و نگاه شمارى از همسران وزيران دولت بازرگان نسبت به اين مسئله‌ى اجتماعى را باز كرده است. بيانيه‌ى نيرومندترين سازمان جنبش چپ ايران را نيز درباره‌ى آزار و اذيت زنان بى‌حجاب و «تحريكات ضدانقلابى» چند روز گذشته به چاپ رسانده است. شگفت‌انگيز است، سازمان چريك‌هاى فدايى خلق ايران با دور زدن امر حجاب اجبارى و اصل آزادى پوشش و ناديده‌ گرفتن خيزش زنان دگرخواه به اين بسنده مى‌كند كه:

«... بدون شركت زنان در انقلاب و در مبارزات اجتماعى، محو كامل سلطه‌ى امپرياليسم و نابودى استثمار غير ممكن است... ارتجاع داخلى در گذشته كوشيده است به هر بهانه‌اى شده زنان را از شركت در مبارزات اجتماعى دور نگه‌دارد و با بندهاى پوسيده‌ى سنتى آنان را در چارچوب افكار قرون وسطايى محبوس كند... آنكه در خيابان با شعار يا روسرى يا توسرى به زنان توهين مى‌كند، جز مرتجع ضدانقلابى چه نام دارد. چنين كسى دانسته يا ندانسته آلت دست امپرياليسم و ارتجاع داخلى‌ست و بايد به شديد‌ترين وجه مجازات شود... اگر از جانبِ دولت برخوردى جدى... نسبت به اين‌گونه تحريكات ضد انقلابى نشود؛ اگر براى دستگيرى و مجازات فورى عناصر ضد مردمى اقدام قاطع به عمل نيايد، بيم آن مى‌رود كه اين بار عناصر مزدور دشمن در پناه دفاع از مذهب زمينه را براى تدارك ضد انقلاب فراهم كنند.»[۴]


مبهم بودن موضع فدائيان و بسيارى ديگر از جرگه‌هاى چپ و دموكرات در آن روزهای پُر تب و تاب كه خيل گسترده‌ى جوانان انقلابى مى‌خواهند بدانند چگونه بايد به خيزش زنان برخورد كنند، در برپايى نشستی با عنوان آزادى و شكيبايى نقش دارد. خبر برگذارى اين نشست نيز در آيندگان امروز آمده است. كميته‌ى زنان هوادار جنبش نوين انقلابى[۵] آن را برگذار مى‌كند؛ در ساعت سه و نيم بعد از ظهر و در تالار ورزش دانشگاه تهران. موضوع نشست، حجاب، و سخنران‌ها هما ناطق و هدايت متين‌دفترى هستند كه هر دو در ميان چپ‌ها از اعتبار و احترام برخوردارند. پيش از نشستِ آزادى و شكيبايى اما تظاهرات كارمندان زن وزارت امورخارجه برگذار مى‌شود.

با اينكه تظاهرات قرار است حدود ظهر انجام شود، از نخستين ساعت‌‌هاى بامداد، شمارى از زنان مبارز خود را به وزارت امورخارجه مى‌رسانند... «جمع ديگرى از زنان، از جمله چند تن از هنرپيشگان تئاتر به آن‌ها مى‌پيوندند».[۶] در ميان زنان تشكل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها سياسى، تنها زنان تروتسكيست به چشم مى‌آيند. جمعيت كم است.[۷] چند خبرنگار اروپايى و آمريكايى هم آمده‌‌اند. زنان تروتسكيست با آن‌ها به گفتگو مى‌پردازند و مى‌گويند كه «حكومت اسلامى در حال ساختن دستگاه سركوب‌گرى‌ست شبيه همان چيزى كه در دوران شاه وجود داشت.»[۸] و «كسانى كه به راه‌پيمايى‌ها حمله مى‌كنند، اعضاى كميته‌هاى انقلاب» هستند.[۹] نزديك ظهر زنان كارمند وزارت‌ خارجه، از ساختمان وزارتخانه بيرون مى‌آيند.[۱۰] تنفس نهارشان را با تظاهراتى آرام مى‌گذرانند.[۱۱] نامه‌اى خطاب به نخست‌وزير تهيه كرده‌اند كه «قرار است تسليم آقاى مهندس بازرگان شود».[12]خواسته‌هاى پنج‌گانه‌شان را در نامه‌ آورده‌اند: «حقوق مساوى، رفع‌ تبعيض و...».[۱۳] پس از پايان تنفس نهار، به اجتماع‌شان پايان مى‌دهند و به وزارتخانه بازمى‌گردند. شركت‌كنندگان در اين گرد‌هم‌آيى نيز هر يك به سمتى مى‌روند. زنان تروتسكيست به سمت هتل انتركنتينتال روانند؛ محل مصاحبه‌ى مطبوعاتى‌ كيت ميلت، فمينيست نامدار آمريكايى و همراهانش كه در همبستگى با جنبش زنان به تهران آمده‌اند.[۱۴] شمارى عازم دانشگاه مى‌شوند[۱۵] كه «گروه‌هايى از معلمان و دانش‌آموزان مدارس پايتخت در جهت همبستگى با خواسته‌هاى بانوان پايتخت...» در آن گرد آمده‌اند.[۱۶] و شمارى به سوى ساختمان تلويزيون در جام جم مى‌روند كه «گروهى از زنان به عنوان اعتراض به پخش نشدن فيلم تظاهرات... در دادگسترى... دست به اعتراض زده‌اند».[۱۷]


بيشترِ جمعيتى كه در برابر ساختمان تلويزيون گرد آمده، دختران دانش‌آموز هستند. حرف‌شان اين است كه «مقابل دادگسترى به تلويزيون اخطار داده بوديم كه اگر فيلم تظاهرات زنان را نمايش ندهند، در راديو تلويزيون تظاهرات و تحصن خواهيم كرد» اما به اخطار آن‌ها توجهى نشده بود و تلويزيون «فقط قسمت‌هاى كوتاهى كه شعار درود بر خمينى/سلام بر آزادى بود، پخش كرد»[۱۸]. صادق قطب‌زاده ناگهان به ميان جمعيتِ تظاهركننده مى‌آيد. او «دليل پخش نشدن فيلم را نداشتن امكانات فنى» مى‌نماياند و بعد از توضيح در مورد بى‌طرفى راديو تلويزيون، به محل كار خود» باز مى‌گردد.[۱۹] اين رفتار آزردگى و عصبانيت زنان و دختران را دوچندان مى‌كند؛ به ويژه آنكه از برخى از تهيه‌كنندگان فيلم مى‌شنوند كه «ما حدود بيست دقيقه فيلم تهيه كرديم و وقتى آن را به سرپرست خبرى، نورالدين غروى داديم، ايشان گفتند چند قسمت از آن را بياوريد تا نمايش بدهيم. ما هم گفتيم با اين كار مخالفيم و بهتر است اصلا هيچ قسمت از آن را نمايش ندهيم."»[۲۰] بدين ترتيب تظاهركنندگان خواستار ديدار با قطب‌زاده مى‌شوند. دو پس از ظهر به آن‌ها مى‌گويند كه «نمايندگان خود را براى مذاكره و مباحثه با قطب‌زاده به داخل ساختمان راهنمايى كنند... نمايندگانى از قسمت‌هاى مختلف تلويزيون و چند نماينده از سوى دانش‌آموزان تا ساعت چهار بعد از ظهر... در آمفى‌تئاتر تلويزيون به انتظار ملاقات سرپرست تلويزيون نشستند. پس از دو ساعت به نمايندگان منتظر گفتند: آقاى قطب‌زاده امروز فرصت ندارند، تشريف ببريد يك روز ديگر بياييد.»[۲۱] دانش‌آ‌موزان هم «در حالى كه شعار مى‌داند مرگ بر سانسور، تلويزيون را ترك كردند.» اين‌ها ديگر نمى‌توانند خود را به دانشگاه برسانند تا سخنان هما ناطق و هدايت‌ متين‌دفترى وكيل آزادي‌خواه را بشنوند.

از ساعت سه پس از ظهر تالار ورزش دانشگاه تهران پُر است از زنان و مردانى كه مى‌خواهند نسبت به جنبش اعتراضى زنان به حجاب اسلامى، آگاهى بيشترى پيدا كنند و موضع سياسى خود را تعيين كنند. پس از سخنان كوتاه يكى از برگذاركنندگان برنامه، هما ناطق پشت تريبون قرار مى‌گيرد:

«... گفتار من در جهت تضعيف دولت فعلی نيست؛ بلکه در جهت تثبيت آن است. و فقط با مشاركت و سهيم بودن در سرنوشت مملكت است كه ما مى‌توانيم به اين دولت قدرت بدهيم.


مبارزه، زن و مرد نمی‌شناسد و ما در اين چند سال اخير ديديم زنانى را كه به زندان رفتند؛ از گروه مجاهد و فدايى. زنانى را كه شكنجه شدند؛ زنانى را كه جنگيدند و زنانى را كه شهيد شدند به خاطر منافع خاص زن بودن و به خاطر خواسته‌هاى زنانه‌شان نبود؛ بلكه در جهت خواسته‌هاى مردم ايران بود. بنابراين ما خواست جداگانه‌اى از خواسته‌هاى طبقه‌ى زحمتكش نداريم؛ يا لااقل من ندارم.

ما گفته‌ی امام خمينی را تایيد می‌کنيم که خطاب به زنان مجاهد در قم گفتند «زنان بايد در مقدرات اساسی مملکت دخالت کنند» و گفتند «شما همان‌طور كه در نهضت نقش اساسى داشتيد و سهيم بوديد اكنون هم باز بايد در پيروزى سهيم باشيد و فراموش نكنيد هر موقع كه اقتضا كند، نهضت كنيد و قيام كنيد كه مملكت از خود شماست.» و افزودند «ما مى‌خواهيم زن در سرنوشت خويش دخالت كند... » ما هم جز اين نمى‌گوييم. ما جزو همان ملتى هستيم كه امام خمينى به آن اشاره مى‌كند. ما هم مى‌خواهيم در بازسازى ميهن خود سهيم باشيم و مشاركت داشته باشيم. ما هم به اين حقيقت پى برده‌ايم كه اين بازسازى جز با اتحاد همه‌ى نيروهاى مبارز در جهت برقراى دموكراسى، نابودى كامل توطئه‌ى امپرياليسم و طرد نهادهاى رژيم وابسته‌ى سابق، امكان پذير نيست. ما معتقديم که رهايی زنان جدا از رهايی طبقات زحمتکش نيست و امام خمينی مدافع طبقات زحمتکش هستند. در نتيجه اين اتهاماتى را كه سه چهار روز اخير به ما وارد شده است، رد مى‌كنيم. به ما گفتند كه ما نيروهاى ضد انقلاب هستيم. شنيديم كه گفتند ما ضد حجابيم. شنيديم كه گفتند كه ما نيروهاى طرفدار قانون اساسى هستيم. شنيديم كه گفتند ما تفرقه اندازيم. ما هيچ يك از اين‌ها نيستيم و به يك يك اين افتراها پاسخ مى‌دهيم. ما هرگز حجاب را محكوم نكرده‌ايم.

اگر خواهران ما همه حجاب دارند، ما با حجاب خو نگرفته‌ايم. ما همان‌طور که کشف حجاب رضاخانی را نوعی زورگويی و نشان زورگويی می‌دانستيم، تحميل پوشش و تحميل حجاب را هم نشان زورگويی مى‌دانيم‌. ما فقط گفتيم پوشش هر انسان، انتخاب و نوع پوشاك، از ابتدايى‌ترين حقوق هر فرد است. بنابراين تحميل نوع پوشاك، در جهت نفى آزادى و در تحريف ايمنى اجتماعى‌ست. ما ترسيديم که اگر يک آزادی از ما سلب شود، آزادى از همگان سلب شده باشد.

امروز کسانی که در خيابان مزاحم ما زنان شده‌اند... همان عمال رژيم سابق و طرفداران قانون اساسى و نظام شاهنشاهی بودند. شنيديم كه به ما گفتند كه ما به خاطر دفاع از قانون حمايت خانواده برخاسته‌ايم...[اين] يكى از ارتجاعى‌ترين قوانينى‌ست كه در دوران پهلوى وضع شده است.‌ وقتی که در يک جامعه آزادی، برابری حقوق افراد وجود داشته باشد، زن چه احتياجی به حمايت دارد؟ اگر ما برابريم نيازی به قانون حمايت خانواده نداريم. و از اين قانون دفاع نکنيم.

گفته‌اند كه ما... عفت عمومى را لكه‌دار كرده‌ايم... ما به كسانى مى‌گوييم عفت عمومى را لكه‌دار كردند كه ...گزارش دادند كه ما لخت به وزارتخانه‌ها رفته‌ايم... در اين زمستان سرد چطور يك زن لخت مى‌تواند به وزارتخانه برود؟



عنوان كردن مسئله زن در اين برهه از مبارزه... يك مسئله‌ى انحرافى‌ست... يك بار چيزى در مورد حجاب گفتند و بعد هم پس گرفتند. بنابراين براى اين مسئله نبايد درگيرى ايجاد كنيم. بايد با مجاهدين همراه باشيم. حتا اگر روسرى به سر بكنيم. به شرط آنكه ما بدانيم به نام ما توطئه نمى‌شود و نظام شاهنشاهى برگردانده نمى‌شود... ما آن دو روز به پاخاستيم و مبارزه كرديم و فكر مى‌كنم كه به پيروزى رسيديم...»[۲۲]

سپس هدايت‌الله متين‌دفترى پشت تريبون مى‌رود.

«در قاموس سياسى و اجتماعى من... مطلب خاصى به نام حقوق زن وجود ندارد. از نقطه نظر اجتماعى، سياسى و معنوى و به هر شكل ديگر، فرقى بين زن و مرد نيست. زن بايد از تمامى حقوقى كه مرد برخوردار است، برخوردار باشد و متقابلا مرد هم بايد از كليه حقوق زنان بهره‌ور باشد...

... دراين مرحله بيش از هر زمان ديگر احتياج به آن وحدتى داريم كه به دور آن محور داشتيم و بيش از هر زمان احتياج به آن همبستگى داريم كه در آن زمان داشتيم. نبايد فراموش كرد دشمن اصلى، دشمن مكار و حيله‌گرى كه هميشه بيدار است و نمونه‌هايش را در عرض اين چند هفته‌ ديديم، اين‌ها همان ضدانقلابى‌ست كه در واقع بين ما و در زيرزمين وجود دارند... كار و تاكتيك براى امپرياليسم چه مى‌تواند باشد جز اينكه ما را درگير كند با مسائل درون مرزى؛ با مسائل روز و درگيرى بين خواهر و برادر، پدر و پسر و رفيق با رفيق...

ما احتياج به يك انقلاب فرهنگى به تمام معنا داريم. فكر نكنيم كه اين فرهنگ يك فرهنگ سنتى‌ست؛ بلكه اين فرهنگ همان فرهنگى‌ست كه زن را در اجتماع به عنوان يك ابزار تمتع قرار داد. مگر بيانيه‌اى از طرف رهبر انقلاب انتشار نيافت در مورد مجازات كسانى كه به آن‌ها حمله مى‌كنند... ما بايد همگى دست به دست هم بدهيم و دولت موقت هم با ما دست بدهد و در جهت پايه‌گذارى يك فرهنگ صحيح گام برداريم...ثمره‌ى اين انقلاب آزادى‌ست كه عالى‌ترين شكلش رفع هرگونه تبعيض است. اگر قرار است خدمت وظيفه‌ى اجبارى وجود داشته باشد، بايد هم براى زن باشد و هم براى مرد... ما كه نگفتيم كاباره ايجاد كنند؛ ما گفتيم كه ورزشگاه ايجاد كنند و در آن زن و مرد سهيم باشند. من به عنوان يک وکيل مرد افتخار مى‌كنم كه در محضرى حضور داشتم که يکى از خانم‌ها حكم را در مورد موكل من اعلام كرد. ما خواستار اين هستيم كه زن و مرد در تمام سطوح اجتماعى شريك باشند...

... بايد وسايل ارتباط جمعی در اختيار ما مردم قرار گيرد. يک اعلاميه‌ی و بيانيه‌ى خشک و خالی براى روشن كردن مردم كافى نيست... ملت ايران همگى در اين انقلاب سهيم بودند و همه بايد با هم كمك كنيم كه اين انقلاب به ثمر برسد و اميدواريم كه آقاى بازرگان اين امكان را به وجود آورد كه همه‌ى ما با هم يك انقلاب صحيح فرهنگى انجام دهيم.»[۲۳]


ارزيابى خوش‌بينانه‌ى هدايت متين‌دفترى و نيز هما ناطق نسبت به حاكمان اسلامى و امكان هميارى و همكارى با آن‌ها در حل و فصل مشكل‌ها‌ى اجتماعى، بيم و نگرانى شركت‌كنندگان در تالار ورزشى دانشگاه تهران را از روند‌هاى جارى فرومى‌كاهد. اينكه هيچ يك از آن دو دموكرات سرشناس و پُراعتبار تهران به حضور نيرومند طيفى از جريان‌هاى واپس‌گرا و تجدد‌‌ستيز در ائتلاف سياسى حاكم اشاره نمى‌كنند و مردم را به هوشيارى سياسى فرانمى‌خواندند، بر عكس بر ضرورت "حفظ وحدت"، و "دست به دست دادن" همگان براى رويارويى‌‌ با "توطئه‌ها" پا مى‌فشارند و از «كار و تاكتيك امپرياليست‌ها» سخن مى‌گويند كه به دست «عمال رژيم سابق» به اجرا گذاشته مى‌شود، نشانه‌ى توهم بخش بزرگی از روشنفكران آزاديخواه ایران است نسبت به آيت‌الله خمينى، ننگریستن به دگردیسی بنیادین تضادها و تناقض‌های جامعه‌ی پساانقلابی و آرایش تازه‌ی قوا در میدان پیکار سیاسی و نشناختن نیروهایی که می‌توانستند انقلاب را تداوم بخشند و راه دموکراتیزه کردن ایران را هموار سازند. چنین رویکردی، تكليف بسيارى از چپ‌گراها و دموكرات‌هاى دو دل نسبت به شركت كردن يا شركت نكردن در راه‌پيمايى فردا را روشن مى‌کرد. [۲۴]

سرنوشته‌هاى روزنامه‌هاى پس از ظهر نيز در در جهت فرونشاندن خيزش زنان تنظيم شده است. "آيت‌الله طالقانى: هيچ كس زنان را به داشتن حجاب مجبور نمى‌كند."[۲۵] و يا "در مورد حجاب اجبار در كار نيست".[۲۶] عنوان اطلاعيه‌ى دادستان كل انقلاب كه در صفحه‌ى اول اطلاعات امروز چاپ شده نيز فريبنده است: "مزاحمان خانم‌هاى بى‌حجاب ضدانقلابى هستند". متن خبر اما وقتى به دقت خوانده مى‌شود آشكار مى‌گردد، كه روحانيت حاكم از امر حجاب اجبارى گامى واپس ننشسته است:

«به قرار اطلاع عده‌اى در ادارات و سازمان‌ها و معابر مزاحم خانم‌هاى بدون حجاب مى‌شوند. در حالى كه اين امر مخالف منويات امام خمينى مى‌باشد كه در راديو و تلويزيون نيز مكرر تشريخ گرديده است. به طورى كه تحقيق شده اين مزاحمين از افراد ضد انقلاب مى‌باشند. لذا از برادران و خواهران عزيز تقاضا دارد بهانه‌اى به دست مخالفين انقلاب كه مى‌خواهند از فرصت سوء استفاده كنند، ندهند. در صورتى كه اين‌گونه اعمال ادامه يابد، دستور دستگيرى مستمسكين داده خواهد شد تا به هيچ عنوان مزاحم بانوان نشوند. داستان كل انقلاب، مهدى هادوى.»[۲۷]

بنا بر اين اعلاميه، زنان براى اينكه بهانه‌اى به مخالفين ندهند، مى‌بايست حجاب به سر كنند. "مستمسكين" هم هنوز مى‌توانستند آزاد و آسوده در خيابان‌ها پرسه زنند؛ چه دستگيرى‌شان در دستور كار قرار ندارد! در اين ميان اما تنها دولت است كه موضع صريحى نسبت به حجاب اسلامى مى‌گيرد و آن را براى زنان واجب نمى‌نشناسد. اين موضع را سخنگوى دولت، عباس اميرانتظام بيان مى‌دارد كه در روزنامه‌هاى عصر بازتاب مى‌يابد.«...نخست‌وزير و خانواده‌ى ايشان از قديم طرفدار و مشوق و مقيد به حجاب و حد معقول و عملى و صحيح اسلامى آن بوده‌اند. ولى ايشان و همه‌ى آقايان وزرا معتقد و عامل به آيه‌ى كريمه‌ى لااكره فى‌الدين مى‌باشند و دستور احيا براى خانم‌ها صادر نمى‌نمايند.»[۲۸]

مصاحبه‌ى مطبوعاتى سخنگوى دولت در اخبار ساعت ٨ شب پخش مى‌شود؛ نيز اطلاعيه‌ى دادستانى. اما سيماى انقلاب اسلامى نه به وعظ و موعظه‌هاى مراجعى اشاره مى‌كند كه يكى پس از ديگرى "اصل قرآنى" حجاب اسلامى را يادآور شده اند و نه به تظاهرات حز‌ب‌اللهى‌ها كه امروز نيز در برابر دفتر روزنامه‌ها به طرفدارى از حجاب اسلامى اجتماع كرده بودند و شعار مى‌داند: "ما پيرو قرآنيم/ بی حجاب نمى‌خواهيم، مرگ بر اين ارثيه‌ى پهلوى، رهبر ما خمينى‌ست/ حجاب ما زينبى‌ست."[۲۹]

ادامه دارد

[۱] آيندگان، ٢٠ اسفند ١٣٥٧
[۲] آيندگان، ٢٠ اسفند١٣٥٧
[۳] فيگارو، ١٢ مارس ١٩٧٩. درباره‌ى شمار شركت‌كنندگان در راه‌پيمايى دادگسترى آمار گوناگونى داده شده است، نيويورك تايمز، ١١ مارس ١٩٧٩ نتوانسته كل جمعيتى را كه آن روز در خيابان‌هاى تهران راه‌پيمايى كردند، بر شمارد. اين روزنامه نوشته «چندين تظاهرات بود كه در يكى از آن‌ها تنها ١٥ هزار نفر شركت داشتند». لوموند، ١٢-١١ مارس ١٩٧٩شمار تظاهركنندگان را ٥٠ هزار تن برآورد كرده است.
[۴] آیندگان، ۲۰ اسفند ۱۳۵۷
[۵] گفتگو‌ى مهناز متين با زهره احمدى از اعضاى بنيانگذار کميته‌ى زنان هوادار جنبش نوين انقلابى، ٢٩ مارس و ٦ آوريل ٢٠٠٩.
[۶] كيهان، ٢٠ ١سفند ١٣٥٧
[۷] ژاله احمدى، انقلاب شقه شده و حجاب وحدت، خیزش زنان ایران... ص ۲۰۸
[۸] كيت ميلت، به ايران رفتن، متن انگليسى، ص١٧٣
[۹] پيشين، ص١٧٩
[۱۰] پيشين، ص١٥٥
[۱۱] پيشين، ص١٥٥
[۱۲] اطلاعات، ٢٠ اسفند ١٣٥٧
[۱۳] كيهان، ٢٠ اسفند
[۱۴] كيت ميلت، پيشين، صص ١٥٤ تا ١٨٢
[۱۵] كيهان، ٢٠ اسفند ١٣٥٧
[۱۶] اطلاعات، ٢٠ اسفند١٣٥٧
[۱۷] كيهان، ٢١ اسفند١٣٥٧
[۱۸] آيندگان، ٢١ اسفند ١٣٥٧
[۱۹] كيهان، ٢١ اسفند ١٣٥٧
[۲۰] آيندگان، ٢١ اسفند ١٣٥٧
[۲۱] پيشين
[۲۲] كيهان، ٢١ اسفند ١٣٥٧
[۲۳] كيهان، ٢٣ اسفند ١٣٥٧
[۲۴] پيشين
[۲۵] كيهان، ٢٠ اسفند ١٣٥٧
[۲۶] اطلاعات، ٢٠ اسفند ١٣٥٧
[۲۷] پيشين
[۲۸] كيهان، ٢٠ اسفند ١٣٥٧
[۲۹] كيهان و اطلاعات ٢٠ اسفند ١٣٥٧
برگرفته از سایت عصرنو

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire