jeudi 11 septembre 2014

کافی شاپ - بی اجازه فروغ!

https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjq4DA71A1G5ie78N4EQF9lqDQcCm8rPlnCKe3UzeQEldlHxypAqBVYQgK9Zzc2YB0PhwTZvBRcHaa28427vXLQH-dA0wdIlZS2nID_a4GDFUoiFx-FirKpH_5Rxa2w2rbKf9FRTPtzTtpQ/s320/%D9%86%D8%AF%D8%A7+%D8%A3%D8%BA%D8%A7+%D8%B3%D9%84%D8%B7%D8%A7%D9%86.jpghttp://nnsroj.com/userfiles/image/MM/rk/nigar-2.jpg
کسی به فکر «کافی شاپ» نیست
کسی به فکر «روسری سفیدها» نیست
کسی به فکر «آزادی های یواشکی» نیست
کسی نمی خواهد باور کند
که قلب ندا،
که قلب نگار، زیر رگبار گلوله متلاشی شده است
و حس مقاومت، در ذهن حیاط
بر اثر دستکاری های مزدورانٍ در جنبش زنان،
مانند بچه زن بابا آرام آرام از خانه طرد می شود
و استقلال حسی منفور است که در انزوای گنجه پوسیده است.

دلم برای کردها می سوزد. 
دلم برای ترکها می سوزد.
برای بلوچ ها و ... دلم، قلبم، می سوزد.
کسی به فکر آنها نیست.

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire