به تازگی کتابی با عنوان «اسناد سمینارهای سراسری سالانهی تشکلهای مستقل
زنان و زنان دگر و همجنسگرای ایرانی در آلمان» در سه جلد انتشار یافته
است.
این کتاب، همانطور که از عنوانش پیداست، اسناد سمینارهای زنان ایرانی در آلمان را از سال 1982 تا 2016 (یعنی سال برگزاری چهلمین سمینار) گردآوری کرده است. این مجموعهی ارزشمند، در چهل و یکمین سمینار سراسری آلمان، با عنوان "راهکارهای جنبش زنان علیه بنیادگرایی و راسیسم" (فوریه 2017، هاتینگن) رونمایی شد.
سمینارهای آلمان، یکی از دیرپاترین گردهماییهای کنشگران زن ایرانی در تبعید به شمار میرود که در سال 1982 پایهریزی شد. در آغاز، دو یا سه سمینار در سال برگزار میشد که در ادامه به یک سمینار سالانه تبدیل شد. مبتکر این سمینارها، تشکلهای مستقل زنان ایرانی در آلمان بود.
ایدهی نخستین این تشکلها، در جریان اعتراضاتی نطفه بست که علیه اجباری شدن عکس با حجاب برای صدور و تمدید گذرنامهی زنان ایرانی در سال 1981 در آلمان به راه افتاد. جمهوری اسلامی، پس از سرکوب اعتراضات زنان و اجباری کردن حجاب اسلامی در داخل کشور، به سفارتخانههای خود بخشنامه فرستاد تا گذرنامهی زنان را تنها با عکس حجابدار تمدید نمایند.
پیشگفتار کتاب، این ماجرا را چنین بازگو میکند:
«موج هجوم به حقوق زنان، به سفارتخانههای خارج از ایران کشید... سفارتخانهها از زنان ایرانی عکسهای با حجاب برای تمدید پاسپورت خواستند. موج اعتراض زنان به این اقدام در برلین و فرانکفورت، جمعیت معترض زنان در برابر کنسولگریهای جمهوری اسلامی را شکل داد. گردهماییهای روبهروی سفارت، به نشستهایی انجامید که به تدریج جنبش مستقل زنان ایرانی در خارج از کشور نامیده شد. زنان ایرانی پس از تکانهای شدید جابهجایی در ایران و سرگیجههای حوادث و سرکوبِ مقاومت زنان در داخل کشور، جایی در خارج از کشور برای طرح مسائل خود میجستند.» (پیشگفتار، جلد 1، ص 1)
سمینارهای تشکلهای مستقل زنان که رفته رفته مرسوم شد، محلی بود برای طرح این "مسائل". طرح آنها اما خود به آسانی میسر نشد. زنان ایرانی، خسته و فرسوده از شکستی سخت در انقلاب بهمن، در جستجوی خویشتن خویش و طرح مسائلشان، میبایست بر زمینی سخت و سنگلاخ پا میگذاشتند و در سایهروشن فضای پدرسالاری آکنده از بدبینی، آرام آرام پیش میرفتند. کدام زنیست که در سالهای دههی 80 میلادی در خارج از کشور، بر اهمیت جنبش زنان تأکید نورزد و با سوءظن، یا در بهترین حالت، با تمسخر زنستیزانی که چه بسا به زنستیزی خود آگاه نبودند، رودررو نگردد؟
زنان، در روند شکلگیری تدریجی گروهها و محفلهای زنانه، گسترش پژوهش در زمینهی مسئلهی زن و مبارازت برابریخواهانه، جنبشهای اعتراضی به اشکال گوناگون، و نیز گردهماییهایی مانند سمینارهای سالانهی آلمان و سپس بنیاد پژوهشهای زنان ایران بود که با پایداری، سماجت و پشتکارشان توانستند ضرورت توجه به مسئلهی زن و مبارزه علیه تبعیض جنسی را در مبارزات دموکراتیک ایران بارز نمایند. جنبشی که رفته رفته در خارج شکل گرفت - و امروز کمتر کسی نسبت به اهمیت آن شک و شبههای دارد- در عین حال بیانگر آن بود که بهرغم تفاوتهای نظری و گرایشهای سیاسی گوناگون، میتوان در کنار هم به تفکر و تأمل نشست و کارهای مفیدی را سازمان داد.
زنانی که در تشکلهای مستقل زنان آلمان گرد هم آمده بودند، طیف گستردهای را تشکیل میدادند با سوابق، علائق، نظرات و گرایشهای گوناگون. گرچه این گوناگونی، موجب جدایی و گسست در نخستین تشکل آنها شد، اما سمینارها کماکان تداوم یافت:
«... اسناد سمینارها هم به خوبی درهمآمیزی اولویتها، ناروشنی خواستهها و تلاش در جستجوی هویت را بیان میکنند. [با] پیوستن موجهای تازهتر پناهندگان و ادامهی نشستهای گاه چند صد نفره و شرکت در مباحثی که بین زنان انجام میگرفت، به تدریج دو گرایش در این طیف گسترده پررنگ شد. اولی با نام جنبش مستقل زنان ایرانی در خارج کشور، گرایشی بود که میکوشید هویت خود را مستقلاً با بیان خود و با تجارب خود تعریف کند... دیگری تحت عنوان تشکلهای مستقل زنان ایرانی در خارج از کشور، گرایشی عمدتاً متأثر از دیدگاههای چپ "رادیکال" موجود در جامعهی ایران بود و چشماندازش ایجاد یک تشکل سراسری زنان ایرانی در خارج کشور بود. این دو گرایش در هشتمین نشست مشترک از هم جدا شدند... ولی گرایش دوم که همواره نظرگاه اول هم در آن بازتولید میشد، برگزاری سمینارها را تحت عنوان زنان و تشکلهای مستقل زنان ایرانی ادامه داد...» (پیشگفتار، ص 2)
در پی حضور فعال و همکاری تنگاتنگ زنان همجنسگرا در سمینارها، در سال 2006 نام آن به "سمینارهای زنان دگر و همجنسگرا و تشکلهای مستقل زنان ایرانی" (و سپس "سمینارهای سراسری سالانهی تشکلهای مستقل زنان و زنان دگر و همجنسگرای ایرانی در آلمان") تغییر یافت؛ که این خود نمونهای بارز از تابوشکنی کنشگران زن ایرانی در دیاسپوراست.
در چگونگی شکلگیری ایدهی تشکلهای مستقل زنان در آلمان، دو اطلاعیه در آغاز کتاب آمده و در لابهلای صفحات این سه جلد، از خلال سخنرانیها، به روند تحول فعالیتِ این تشکلها پرداخته شده است. اما از آنجا که سمینارهای آلمان در ربط تنگاتنگ با تشکلهای مستقل زنان است، شاید بهتر این بود که تاریخچهی جامعتری از شکلگیری و تغییر و تحول این تشکلها در ابتدای مجموعه ارائه میشد. یکی دو مطلب پژوهشی که این تاریخچه را به طور خلاصه تشریح و توصیف کند، بیشک به شناخت و آگاهی خوانندگانی که از نزدیک در جریان این تشکلها نبودهاند، کمک میکرد.
***
آنچه از اسناد این سمینارها از گزند زمان در امان مانده و به یمن هشیاری و آیندهنگری شماری از زنان کنشگر و نهادهای گوناگون حفظ شده، در این مجموعه گرد آمده است:
«در گذرگاههای جستجو، دست یاریجویی سوی یادها و آرشیوهای خصوصی گشوده شد. از بخش زنان "آرشیو اسناد و پژوهشهای ایران" در برلین، آرشیو "تشکل مستقل دمکراتیک زنان ایرانی شهر هانوفر" در "مرکز اسناد و کتابخانهی ایرانیان"، آرشیو "همایش زنان ایرانی" و گاهنامه، نشریهی آن، "آرشیو انجمن زنان ایرانی کلن"، آرشیو "پرتو جنبش زنان ایرانی"، نشریهی "نیمهی دیگر"، تا دوستانی در فرانکفورت یاری دادند تا این آینهی زنگارگرفته دفتری شود. دفتری ناتمام و ناتوان از بازتاب شورها و شوقها، امیدها و سرخوردگیها، شادمانیها و سوگها، آرمانها و ایدههای ابراز شده و نشده و...» (پیشگفتار، ص 3).
در لابهلای صفحات کتاب، اسنادی از سمینارهای دیگری نیز میتوان یافت که گروهای زنان ایرانی در آلمان، در این سالها برگزار کردهاند.
پیشگفتار کتاب، بر ناکامل بودن اسنادی که گرد آمده، انگشت گذاشته است. از برخی سالها «تنها یک اعلامیه یافته شد یا گزارشی یا یک آگهی در نشریهای». بسیاری از اسناد دههی 80 و 90، بدون تاریخ بودند. اما دوستان گردآورنده، با مقایسهی اسناد گوناگون، کوشیدهاند تاریخ آنها را تا حد امکان به درستی ثبت نمایند. گاهی هم از سمیناری هیچ سندی باقی نمانده بود. از این رو، به بسیج حافظهی جمعی و یادماندههای زنانی برآمدند که در این سمینارها حاضر بودند:
«از آنجا که امکان یافتن همهی اسناد ممکن نبود، امید بسته شد به مصاحبههای کتبی با چند پرسش کوتاه. به این خواهش، دوستانی اندک پاسخ دادند... به امید اینکه انگیزهای شود برای همراهی دوستانی دیگر در چاپ آتی.»
گفتنی است که منبع و مرجعی که اسناد این مجموعه از آنها استخراج شدهاند، همراه با اسناد ذکر نمیشود. گرچه اسامی نهادها، مراکز اسناد و کتابخانهها در پیشگفتار آمده، اما تصریح نشده است که مرجع و منبع هر سند چیست؟ کتابخانه یا مرکز اسناد؟ نشریه؟ تارنما؟ آرشیو شخصی؟ یا...؟ ارائهی جزئیات بیشتر دربارهی منابع و ماخذ، نه تنها در مجموعههایی که به گردآوری اسناد اختصاص دارند مرسوم است، بلکه کسانی را که مایل به پژوهش در موضوع مشخصی در زمینهی مطالعات زنان هستند، برای یافتن محل نگهداری اسناد آن موضوع یاری خواهد رساند. چنین کمبودهای کوچکی از ارزش این کار البته نمیکاهد؛ اما شاید رفع آن در چاپهای آینده، غنای کار را افزایش دهد.
***
بهرغم "ناتمامی" این مجموعه که دوستان ما فروتنانه از آن سخن گفتهاند، اسناد گردآوری شده در این کتابها، روند تحول پر فراز و نشیب بخش قابل توجهی از جنبش زنان ایرانی در خارج کشور را به خوبی بازتاب میدهد. موضوعات سمینارها – و نیز گردهماییهای مشابهی که اسنادشان در این مجموعه درج شده- نشانگر مسائل جنبش زنان و تغییر و تحول آن در گذر زمان است.
در سالهای آغارین، مسائل تئوریکِ مورد علاقهی نیروهای چپگرا، مورد توجه ویژهی سمینارها قرار داشت که حول ریشهیابی مسئلهی زن و مبارزات زنان، با عنایتی ویژه به سویهی طبقاتی این مبارزات دور میزد. "ستم مضاعف"، "تاریخ مبارازت زنان در آلمان (مارکس و انگلس و زتکین دربارهی حقوق زنان)"، "دستمزد برای کارِ خانه، استراتژی جنبش زنان"، "بررسی ستم بر زنان در طبقات و اقشار مختلف" در سمینار سال 1982 مطرح شدند. جالب است که مقالات اغلب بدون امضای نویسنده و به عنوان حاصل کار جمعی گروهای زنان در شهرهای مختلف ارائه میشدند: مقالهی واحد هانوفر، آخن، فرانکفورت... این شاید نشانی باشد از عادت مأنوس کسانی که تازه از گروههای مخفی و جنبشی عمدتاً غیرعلنی سر برآورده بودند.
در سال بعد نیز مسئلهی ستم جنسی به کنار نهاده نشد. در سمینار سال 1983، "ستم جنسی به عنوان واقعیتی موجود در جهان مشترک زنان" موضوع اصلی سمینار بود؛ اینبار، با انتخاب دو تم: "برخورد طبقاتی به مسئله زنان و برخورد فمینیستی" (جلد 1، ص 61).
فمینیسم که پیشتر مورد "سوءظن" قرار داشت، رفته رفته جایگاه شایستهی خود را در جنبش زنان یافت و بحثهای سمینارها هم "فمینیستی"تر شد. دیگر رویکرد کلاسیک "ستم مضاعف" که به بُعد طبقاتی و اقتصادی در تولید و بازتولید تبعیض جنسی ارجحیت میدهد، نمیتوانست به تنهایی پاسخگوی پرسشهای بیشمار فعالان زن باشد. نقش نظامهای پدر/مردسالار نیز میبایست مورد تأمل و پژوهش قرار میگرفت.
مسائل و معضلات ملموستر زندگی روزمرهی زنانی که از محیط آشنا و مأنوس خود بیرون رانده شده بودند، به موضوعات سمینارها تبدیل شد: از بررسی "فحشا" (برلن، 1984)، "مسئلهی بلوغ" (فرانکفورت، 1985)، "خانواده و ازدواج" (هانوفر، 1986) و "تربیت پسر و دختر" (فرانکفورت، 1989) گرفته تا "اثبات قربانی بودن (یا نبودن)، زن اسطورهی زیبایی" (هانوفر، 1990)، "روانشناسی و گروههای خودیاری (هانوفر، 1993)، "مفهوم خشونت و عوارض روحی روانی آن" (فرانکفورت، 1994)، "خشونت و تجاوز جنسی" (بوخوم، 1995) و "سرکوب جنسی، آزار جنسی" (دورتموند، 1998).
در عین حال، مسائل نظری – این بار با رویکردی فمینیستی- نیز کنار گذاشته نشد: "نقش زن در دیدگاههای مختلف و تأثیر آن در انقلاب" (فرانکفورت، 1987)؛ "فمینیسم" (هانوفر، 1989)، "بررسی ارزشگذاریهای مردانه و بازنگری فمینیستی آن در عرصههای قدرت و اخلاق" (کلن، 1997)، "هویت زنانه" (هاتینگن، 1999)، "اخلاقیات و تابوهای جنسی" (برلین، 1999)، "همجنسگرایی و دگرجنسگرایی اجباری" (کلن، 2004)، "جنسیت اجتماعی: سکس، سکسوآلیته و قدرت در گفتمان فمینیستی" (هانوفر، 2005/2006)، "نظامیگری، قدرت و خشونت و دیدگاههای مقابل آن" (اشتوتگارت، 2010)، "جنسیت، زبان، اندیشه، قدرت" (هانوفر، 2013)، "آفرینش گفتمان فمینیستی" (اشتوتگارت، 2015)، "تأثیر رشد بنیادگرایی بر وضعیت زنان و نقش جنبش زنان" (کلن، 2016).
سازمانیابی جنبش زنان، گروهها و تشکلهای آن برای مبارزه در راه برابری زن و مرد، همواره از موضوعات مورد توجه بوده و سمینارهایی به آن اختصاص یافته است: "بررسی جنبش زنان ایرانی در خارج کشور" (هانوفر، 1998)، "فمینیسم، کدام مطالبات؟ کدام اشکال سازماندهی؟" (کلن، 2000)، "نقش فعال زنان در غلبه بر تبعیض جنسی" (هامبورگ، 2002)، "جنبش زنان ایرانی: افقها، چشماندازها" (فرانکفورت، 2007)، "تارها را با هم میتنیم [نقد و بررسی جنبش زنان ایرانی در داخل و خارج]" (برلن، 2008)، "تأثیرات متقابل بخشهای گوناگون جنبش زنان ایرانی (در داخل ایران- در تبعید و مهاجرت) (ووپرتال، 2009)، "نقش زنان در جنبشهای اعتراضی همگانی، مطالبات و راهکارها" (فرانکفورت، 2011)، "تارها را هنوز با هم میبافیم (نگاهی به مطالبات و شیوههای سازمانیابی جنبش زنان ایرانی، نهادها، چالشها، امکانات و راهکارها)" (برلن، 2012)، "دادخواهی، مسئولیت شهروندی و تجربهی زنان" (فرانکفورت، 2014).
مسائل و مباحث مبتلابه جنبش زنان در هر مرحله از تکوین و تحول آن، طبعاً در میان موضوعات مورد بحث سمینارهای سالانهی آلمان بوده است. اگر با استقرار جمهوری اسلامی، اسلام و موقعیت زن به معضل جنبش زنان تبدیل شد و به این اعتبار در کارهای پژوهشی زنان و گردهماییهایشان بازتاب گسترده یافت، با ظهور "فمینیسم اسلامی" در سالهای 1990 میلادی، بحث دربارهی نقش مذهب در تبعیض جنسی، جای بیشتری گرفت: اسلام (1995، جلد 1، ص 228)، فمینیسم و اسلام (1997، جلد 1، ص 239)، زن از دیدگاه اسلام (1999، جلد 1، ص 263)، اسلامگرایی (2007، جلد 2، صص 42-20)، بنیادگرایی اسلامی (2016، جلد 3 صص 341-257).
با آغاز دورهی "اصلاحات" در نظام جمهوری اسلامی، مبارزات زنان اشکال علنیتر و گستردهتری به خود گرفت. بحث پیرامون این موضوع و تأثیر آن بر مناسبات میان زنان داخل و خارج، طبعاً نمیتوانست از دایرهی توجه فعالان خارج کشور دور بماند. بهویژه پس از شکلگیری "کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیضآمیز" (1385/2006). سمینارهای سال 2008 و 2009، سخنرانیها و میزگردهایی را به این موضوع اختصاص دادند.
موضوعاتی که در بالا به طور فشرده به آنها اشاره شد، تنها بخشی از مباحث مطرح در سمینارها بوده است. ضمن مرور اسناد کتاب درمیبابیم که در کنار موضوعات محوری، همواره مسائل مهم دیگر نیز مورد تأمل قرار گرفته است. حجاب اسلامی و اجباری، اعمال خشونت در مناسبات میان انسانها، اتوریته و قدرت، نظامیگری و جنگ، زندان و شکنجه ووو... موضوع سخنرانیهای بسیاری بودهاند.
مجموعهی سه جلدی اسناد سمینارهای آلمان، تنها به ارائهی متن سخنرانیها بسنده نکرده است. اسناد دیگری را نیز در دسترس خواننده قرار داده است: از آگهی سمینارها و گزارشهایی که در نشریههای کاغذی و مجازی درج شده، تا یادمان و یادگار دوستان از دست رفته.
جزء جالب توجه دیگر این مجموعه، نامههاییست که میان دستاندرکاران برگزاری سمینارها رد و بدل شده و بیانگر مناسبات میان افراد و نهادهاست و نشاندهندهی گلهها و شکایتها، خرسندیها و ناخرسندیها؛ که «شورها و شوقها، امیدها و سرخوردگیها، شادمانیها و سوگها، آرمانها و ایدههای ابراز شده و نشده...» را نیز بازتاب میدهد؛ گرچه ثبت قلمی، ابعاد واقعی این حسها را همیشه به تمام و کمال بیان نمیکند.
برخی نامهها، حاوی نارضایتی شرکتکنندگان است از سطح نازل سخنرانیها یا جو پُر تنش حاکم بر جلسات که نتیجهاش ترس و سکوت شماری از شرکتکنندگان بوده است.
با مرور این نامهها، خواننده پی میبرد که سالهای دراز برگزاری سمینارها، همواره با خوشی و تفاهم توأم نبوده است؛ بلکه بحث و جدل، حتا دعوا و رنجش، جزئی از زندگی روزمرهی کسانی را تشکیل داده که سمینارها را در این سالها سازماندهی کردهاند. تلاش آنها که بهرغم مشکلات و درگیریها، تداوم این نهاد تبعید را میسر نمودهاند، تحسین خواننده را برمیانگیزد.
***
مرور این سه جلد کتاب که نزدیک به 1500 صفحه است، خواننده را در عین حال متوجه تغییر و تحول در نگهداری و ثبت اسناد جنبش زنان میکند. اگر از سال 1982 تا 2006، یعنی 24 سال از عمر سمینارها، 516 صفحه را در جلد نخست به خود اختصاص میدهد (به طور متوسط 21 صفحه برای هر سال)، 9 سمینار آخر (2007 تا 2016) 862 صفحه را دربرمیگیرد، یعنی جلد دوم و سوم تقریباً به تمامی؛ به عبارت دیگر، به طور متوسط 95 صفحه برای هر سمینار.
دو دلیل را میتوان برای این ناموزونی برشمرد. نخست، توسعهی بیسابقهی امکانات ثبتِ صوتی و تصویری رویدادها که موجب وفور حیرتانگیز اسناد برجا مانده میشود. دلیل دوم که به باور من نقش اصلی را دارد، افزایش حساسیت و آگاهی نسبت به اهمیت حفظ و نگهداری اسناد برای ثبت در تاریخ است؛ و چه بسا نمایانگر دورهی تازهای در مبارزات و مطالعات زنان و عاملیت افزایدهی آنان در تاریخنگاری جنبش زنان.
این کار ارزشمند، میتواند نمونهای برای مبارزان و کنشگران جنبشهای فکری، فرهنگی و سیاسی ایرانیان در خارج از کشور باشد تا در ثبت اسناد برای نسلهای آینده کوتاهی نکنند.
علاقمندان به جنبش زنان ایرانی و پژوهشگران تاریخ جنبشهای اجتماعی، بیتردید در میان کتابهای خود، به مجموعهی «اسناد سمینارهای سراسری سالانهی تشکلهای مستقل زنان و زنان دگر و همجنسگرای ایرانی در آلمان» نیاز دارند.
سیمین عزیز؛ دوستانی که در گردآوری این مجموعه سهیم و شریک بودهاید، دستتان درد نکند!
مهناز متین، 21 مارس 2017
*عنوان کامل کتاب:
اسناد سمینارهای سراسری سالانهی تشکلهای مستقل زنان و زنان دگر و همجنسگرای ایرانی در آلمان
گردآوری سیمین نصیری
انتشار: همایش زنان ایرانی- هانوفر، چاپ مرتضوی، آلمان 2017
--------------------------
1-تاریخ آغاز سمینارها در برخی نوشتههای مندرج در این کتاب، سال 1981 ذکر شده است. ن.ک به: "شاهدی از 25 سال تلاشهای زنان ایرانی در تبعید"، سهیلا ابطحی، جلد 1، ص 491؛ و "گزارشی از سمینار سالانهی تشکلهای مستقل زنان و زنان دگر- همجنسگرای ایرانی در آلمان"، سرور، جلد 3، ص 265. از سمینار سال 1981 سندی در کتاب یافت نشد.
2-نمونههایی از چنین پژوهشهایی موجود است: "تاریخچهی جنبش مستقل زنان ایرانی در خارج از کشور (آلمان)"، ایراندخت آزاده، نیمهی دیگر، شماره ٣ و ٤، زمستان ١٣٦٤؛ "از تئوری به خودیابی، از خودیابی به خودیاری (دوازده سال جنبش مستقل زنان ایرانی در خارج کشور)"، آناهیتا ایلیا، اندیشهی زنان (مجموعهی فرهنگی سیاسی و اجتماعی زنان ایران در آلمان)، ناشر: جنبش مستقل زنان ایرانی در خارج از کشور (برلن - فرانکفورت)، انتشارات نوید، ١٩٩٥؛ "گزارشی از فعالیتهای تشکل مستقل دموکراتیک زنان ایرانی (هانوفر)، هما، اندیشهی زنان، پیشگفته. گردآورندهی این مجموعهی اسناد، بیتردید به نوشتههای بسیار دیگری دسترسی دارد که با گذاشتن آنها در کنار هم، خواننده میتوانست شناخت جامعتری از تاریخچهی جنبش زنان ایرانی در آلمان پیدا کند.
3-تم سمینارهای آلمان، در نوشتهی پیش گفتهی سرور، دورهبندی شده است.
برگرفته از سایت آزادی بیان
این کتاب، همانطور که از عنوانش پیداست، اسناد سمینارهای زنان ایرانی در آلمان را از سال 1982 تا 2016 (یعنی سال برگزاری چهلمین سمینار) گردآوری کرده است. این مجموعهی ارزشمند، در چهل و یکمین سمینار سراسری آلمان، با عنوان "راهکارهای جنبش زنان علیه بنیادگرایی و راسیسم" (فوریه 2017، هاتینگن) رونمایی شد.
سمینارهای آلمان، یکی از دیرپاترین گردهماییهای کنشگران زن ایرانی در تبعید به شمار میرود که در سال 1982 پایهریزی شد. در آغاز، دو یا سه سمینار در سال برگزار میشد که در ادامه به یک سمینار سالانه تبدیل شد. مبتکر این سمینارها، تشکلهای مستقل زنان ایرانی در آلمان بود.
ایدهی نخستین این تشکلها، در جریان اعتراضاتی نطفه بست که علیه اجباری شدن عکس با حجاب برای صدور و تمدید گذرنامهی زنان ایرانی در سال 1981 در آلمان به راه افتاد. جمهوری اسلامی، پس از سرکوب اعتراضات زنان و اجباری کردن حجاب اسلامی در داخل کشور، به سفارتخانههای خود بخشنامه فرستاد تا گذرنامهی زنان را تنها با عکس حجابدار تمدید نمایند.
پیشگفتار کتاب، این ماجرا را چنین بازگو میکند:
«موج هجوم به حقوق زنان، به سفارتخانههای خارج از ایران کشید... سفارتخانهها از زنان ایرانی عکسهای با حجاب برای تمدید پاسپورت خواستند. موج اعتراض زنان به این اقدام در برلین و فرانکفورت، جمعیت معترض زنان در برابر کنسولگریهای جمهوری اسلامی را شکل داد. گردهماییهای روبهروی سفارت، به نشستهایی انجامید که به تدریج جنبش مستقل زنان ایرانی در خارج از کشور نامیده شد. زنان ایرانی پس از تکانهای شدید جابهجایی در ایران و سرگیجههای حوادث و سرکوبِ مقاومت زنان در داخل کشور، جایی در خارج از کشور برای طرح مسائل خود میجستند.» (پیشگفتار، جلد 1، ص 1)
سمینارهای تشکلهای مستقل زنان که رفته رفته مرسوم شد، محلی بود برای طرح این "مسائل". طرح آنها اما خود به آسانی میسر نشد. زنان ایرانی، خسته و فرسوده از شکستی سخت در انقلاب بهمن، در جستجوی خویشتن خویش و طرح مسائلشان، میبایست بر زمینی سخت و سنگلاخ پا میگذاشتند و در سایهروشن فضای پدرسالاری آکنده از بدبینی، آرام آرام پیش میرفتند. کدام زنیست که در سالهای دههی 80 میلادی در خارج از کشور، بر اهمیت جنبش زنان تأکید نورزد و با سوءظن، یا در بهترین حالت، با تمسخر زنستیزانی که چه بسا به زنستیزی خود آگاه نبودند، رودررو نگردد؟
زنان، در روند شکلگیری تدریجی گروهها و محفلهای زنانه، گسترش پژوهش در زمینهی مسئلهی زن و مبارازت برابریخواهانه، جنبشهای اعتراضی به اشکال گوناگون، و نیز گردهماییهایی مانند سمینارهای سالانهی آلمان و سپس بنیاد پژوهشهای زنان ایران بود که با پایداری، سماجت و پشتکارشان توانستند ضرورت توجه به مسئلهی زن و مبارزه علیه تبعیض جنسی را در مبارزات دموکراتیک ایران بارز نمایند. جنبشی که رفته رفته در خارج شکل گرفت - و امروز کمتر کسی نسبت به اهمیت آن شک و شبههای دارد- در عین حال بیانگر آن بود که بهرغم تفاوتهای نظری و گرایشهای سیاسی گوناگون، میتوان در کنار هم به تفکر و تأمل نشست و کارهای مفیدی را سازمان داد.
زنانی که در تشکلهای مستقل زنان آلمان گرد هم آمده بودند، طیف گستردهای را تشکیل میدادند با سوابق، علائق، نظرات و گرایشهای گوناگون. گرچه این گوناگونی، موجب جدایی و گسست در نخستین تشکل آنها شد، اما سمینارها کماکان تداوم یافت:
«... اسناد سمینارها هم به خوبی درهمآمیزی اولویتها، ناروشنی خواستهها و تلاش در جستجوی هویت را بیان میکنند. [با] پیوستن موجهای تازهتر پناهندگان و ادامهی نشستهای گاه چند صد نفره و شرکت در مباحثی که بین زنان انجام میگرفت، به تدریج دو گرایش در این طیف گسترده پررنگ شد. اولی با نام جنبش مستقل زنان ایرانی در خارج کشور، گرایشی بود که میکوشید هویت خود را مستقلاً با بیان خود و با تجارب خود تعریف کند... دیگری تحت عنوان تشکلهای مستقل زنان ایرانی در خارج از کشور، گرایشی عمدتاً متأثر از دیدگاههای چپ "رادیکال" موجود در جامعهی ایران بود و چشماندازش ایجاد یک تشکل سراسری زنان ایرانی در خارج کشور بود. این دو گرایش در هشتمین نشست مشترک از هم جدا شدند... ولی گرایش دوم که همواره نظرگاه اول هم در آن بازتولید میشد، برگزاری سمینارها را تحت عنوان زنان و تشکلهای مستقل زنان ایرانی ادامه داد...» (پیشگفتار، ص 2)
در پی حضور فعال و همکاری تنگاتنگ زنان همجنسگرا در سمینارها، در سال 2006 نام آن به "سمینارهای زنان دگر و همجنسگرا و تشکلهای مستقل زنان ایرانی" (و سپس "سمینارهای سراسری سالانهی تشکلهای مستقل زنان و زنان دگر و همجنسگرای ایرانی در آلمان") تغییر یافت؛ که این خود نمونهای بارز از تابوشکنی کنشگران زن ایرانی در دیاسپوراست.
در چگونگی شکلگیری ایدهی تشکلهای مستقل زنان در آلمان، دو اطلاعیه در آغاز کتاب آمده و در لابهلای صفحات این سه جلد، از خلال سخنرانیها، به روند تحول فعالیتِ این تشکلها پرداخته شده است. اما از آنجا که سمینارهای آلمان در ربط تنگاتنگ با تشکلهای مستقل زنان است، شاید بهتر این بود که تاریخچهی جامعتری از شکلگیری و تغییر و تحول این تشکلها در ابتدای مجموعه ارائه میشد. یکی دو مطلب پژوهشی که این تاریخچه را به طور خلاصه تشریح و توصیف کند، بیشک به شناخت و آگاهی خوانندگانی که از نزدیک در جریان این تشکلها نبودهاند، کمک میکرد.
***
آنچه از اسناد این سمینارها از گزند زمان در امان مانده و به یمن هشیاری و آیندهنگری شماری از زنان کنشگر و نهادهای گوناگون حفظ شده، در این مجموعه گرد آمده است:
«در گذرگاههای جستجو، دست یاریجویی سوی یادها و آرشیوهای خصوصی گشوده شد. از بخش زنان "آرشیو اسناد و پژوهشهای ایران" در برلین، آرشیو "تشکل مستقل دمکراتیک زنان ایرانی شهر هانوفر" در "مرکز اسناد و کتابخانهی ایرانیان"، آرشیو "همایش زنان ایرانی" و گاهنامه، نشریهی آن، "آرشیو انجمن زنان ایرانی کلن"، آرشیو "پرتو جنبش زنان ایرانی"، نشریهی "نیمهی دیگر"، تا دوستانی در فرانکفورت یاری دادند تا این آینهی زنگارگرفته دفتری شود. دفتری ناتمام و ناتوان از بازتاب شورها و شوقها، امیدها و سرخوردگیها، شادمانیها و سوگها، آرمانها و ایدههای ابراز شده و نشده و...» (پیشگفتار، ص 3).
در لابهلای صفحات کتاب، اسنادی از سمینارهای دیگری نیز میتوان یافت که گروهای زنان ایرانی در آلمان، در این سالها برگزار کردهاند.
پیشگفتار کتاب، بر ناکامل بودن اسنادی که گرد آمده، انگشت گذاشته است. از برخی سالها «تنها یک اعلامیه یافته شد یا گزارشی یا یک آگهی در نشریهای». بسیاری از اسناد دههی 80 و 90، بدون تاریخ بودند. اما دوستان گردآورنده، با مقایسهی اسناد گوناگون، کوشیدهاند تاریخ آنها را تا حد امکان به درستی ثبت نمایند. گاهی هم از سمیناری هیچ سندی باقی نمانده بود. از این رو، به بسیج حافظهی جمعی و یادماندههای زنانی برآمدند که در این سمینارها حاضر بودند:
«از آنجا که امکان یافتن همهی اسناد ممکن نبود، امید بسته شد به مصاحبههای کتبی با چند پرسش کوتاه. به این خواهش، دوستانی اندک پاسخ دادند... به امید اینکه انگیزهای شود برای همراهی دوستانی دیگر در چاپ آتی.»
گفتنی است که منبع و مرجعی که اسناد این مجموعه از آنها استخراج شدهاند، همراه با اسناد ذکر نمیشود. گرچه اسامی نهادها، مراکز اسناد و کتابخانهها در پیشگفتار آمده، اما تصریح نشده است که مرجع و منبع هر سند چیست؟ کتابخانه یا مرکز اسناد؟ نشریه؟ تارنما؟ آرشیو شخصی؟ یا...؟ ارائهی جزئیات بیشتر دربارهی منابع و ماخذ، نه تنها در مجموعههایی که به گردآوری اسناد اختصاص دارند مرسوم است، بلکه کسانی را که مایل به پژوهش در موضوع مشخصی در زمینهی مطالعات زنان هستند، برای یافتن محل نگهداری اسناد آن موضوع یاری خواهد رساند. چنین کمبودهای کوچکی از ارزش این کار البته نمیکاهد؛ اما شاید رفع آن در چاپهای آینده، غنای کار را افزایش دهد.
***
بهرغم "ناتمامی" این مجموعه که دوستان ما فروتنانه از آن سخن گفتهاند، اسناد گردآوری شده در این کتابها، روند تحول پر فراز و نشیب بخش قابل توجهی از جنبش زنان ایرانی در خارج کشور را به خوبی بازتاب میدهد. موضوعات سمینارها – و نیز گردهماییهای مشابهی که اسنادشان در این مجموعه درج شده- نشانگر مسائل جنبش زنان و تغییر و تحول آن در گذر زمان است.
در سالهای آغارین، مسائل تئوریکِ مورد علاقهی نیروهای چپگرا، مورد توجه ویژهی سمینارها قرار داشت که حول ریشهیابی مسئلهی زن و مبارزات زنان، با عنایتی ویژه به سویهی طبقاتی این مبارزات دور میزد. "ستم مضاعف"، "تاریخ مبارازت زنان در آلمان (مارکس و انگلس و زتکین دربارهی حقوق زنان)"، "دستمزد برای کارِ خانه، استراتژی جنبش زنان"، "بررسی ستم بر زنان در طبقات و اقشار مختلف" در سمینار سال 1982 مطرح شدند. جالب است که مقالات اغلب بدون امضای نویسنده و به عنوان حاصل کار جمعی گروهای زنان در شهرهای مختلف ارائه میشدند: مقالهی واحد هانوفر، آخن، فرانکفورت... این شاید نشانی باشد از عادت مأنوس کسانی که تازه از گروههای مخفی و جنبشی عمدتاً غیرعلنی سر برآورده بودند.
در سال بعد نیز مسئلهی ستم جنسی به کنار نهاده نشد. در سمینار سال 1983، "ستم جنسی به عنوان واقعیتی موجود در جهان مشترک زنان" موضوع اصلی سمینار بود؛ اینبار، با انتخاب دو تم: "برخورد طبقاتی به مسئله زنان و برخورد فمینیستی" (جلد 1، ص 61).
فمینیسم که پیشتر مورد "سوءظن" قرار داشت، رفته رفته جایگاه شایستهی خود را در جنبش زنان یافت و بحثهای سمینارها هم "فمینیستی"تر شد. دیگر رویکرد کلاسیک "ستم مضاعف" که به بُعد طبقاتی و اقتصادی در تولید و بازتولید تبعیض جنسی ارجحیت میدهد، نمیتوانست به تنهایی پاسخگوی پرسشهای بیشمار فعالان زن باشد. نقش نظامهای پدر/مردسالار نیز میبایست مورد تأمل و پژوهش قرار میگرفت.
مسائل و معضلات ملموستر زندگی روزمرهی زنانی که از محیط آشنا و مأنوس خود بیرون رانده شده بودند، به موضوعات سمینارها تبدیل شد: از بررسی "فحشا" (برلن، 1984)، "مسئلهی بلوغ" (فرانکفورت، 1985)، "خانواده و ازدواج" (هانوفر، 1986) و "تربیت پسر و دختر" (فرانکفورت، 1989) گرفته تا "اثبات قربانی بودن (یا نبودن)، زن اسطورهی زیبایی" (هانوفر، 1990)، "روانشناسی و گروههای خودیاری (هانوفر، 1993)، "مفهوم خشونت و عوارض روحی روانی آن" (فرانکفورت، 1994)، "خشونت و تجاوز جنسی" (بوخوم، 1995) و "سرکوب جنسی، آزار جنسی" (دورتموند، 1998).
در عین حال، مسائل نظری – این بار با رویکردی فمینیستی- نیز کنار گذاشته نشد: "نقش زن در دیدگاههای مختلف و تأثیر آن در انقلاب" (فرانکفورت، 1987)؛ "فمینیسم" (هانوفر، 1989)، "بررسی ارزشگذاریهای مردانه و بازنگری فمینیستی آن در عرصههای قدرت و اخلاق" (کلن، 1997)، "هویت زنانه" (هاتینگن، 1999)، "اخلاقیات و تابوهای جنسی" (برلین، 1999)، "همجنسگرایی و دگرجنسگرایی اجباری" (کلن، 2004)، "جنسیت اجتماعی: سکس، سکسوآلیته و قدرت در گفتمان فمینیستی" (هانوفر، 2005/2006)، "نظامیگری، قدرت و خشونت و دیدگاههای مقابل آن" (اشتوتگارت، 2010)، "جنسیت، زبان، اندیشه، قدرت" (هانوفر، 2013)، "آفرینش گفتمان فمینیستی" (اشتوتگارت، 2015)، "تأثیر رشد بنیادگرایی بر وضعیت زنان و نقش جنبش زنان" (کلن، 2016).
سازمانیابی جنبش زنان، گروهها و تشکلهای آن برای مبارزه در راه برابری زن و مرد، همواره از موضوعات مورد توجه بوده و سمینارهایی به آن اختصاص یافته است: "بررسی جنبش زنان ایرانی در خارج کشور" (هانوفر، 1998)، "فمینیسم، کدام مطالبات؟ کدام اشکال سازماندهی؟" (کلن، 2000)، "نقش فعال زنان در غلبه بر تبعیض جنسی" (هامبورگ، 2002)، "جنبش زنان ایرانی: افقها، چشماندازها" (فرانکفورت، 2007)، "تارها را با هم میتنیم [نقد و بررسی جنبش زنان ایرانی در داخل و خارج]" (برلن، 2008)، "تأثیرات متقابل بخشهای گوناگون جنبش زنان ایرانی (در داخل ایران- در تبعید و مهاجرت) (ووپرتال، 2009)، "نقش زنان در جنبشهای اعتراضی همگانی، مطالبات و راهکارها" (فرانکفورت، 2011)، "تارها را هنوز با هم میبافیم (نگاهی به مطالبات و شیوههای سازمانیابی جنبش زنان ایرانی، نهادها، چالشها، امکانات و راهکارها)" (برلن، 2012)، "دادخواهی، مسئولیت شهروندی و تجربهی زنان" (فرانکفورت، 2014).
مسائل و مباحث مبتلابه جنبش زنان در هر مرحله از تکوین و تحول آن، طبعاً در میان موضوعات مورد بحث سمینارهای سالانهی آلمان بوده است. اگر با استقرار جمهوری اسلامی، اسلام و موقعیت زن به معضل جنبش زنان تبدیل شد و به این اعتبار در کارهای پژوهشی زنان و گردهماییهایشان بازتاب گسترده یافت، با ظهور "فمینیسم اسلامی" در سالهای 1990 میلادی، بحث دربارهی نقش مذهب در تبعیض جنسی، جای بیشتری گرفت: اسلام (1995، جلد 1، ص 228)، فمینیسم و اسلام (1997، جلد 1، ص 239)، زن از دیدگاه اسلام (1999، جلد 1، ص 263)، اسلامگرایی (2007، جلد 2، صص 42-20)، بنیادگرایی اسلامی (2016، جلد 3 صص 341-257).
با آغاز دورهی "اصلاحات" در نظام جمهوری اسلامی، مبارزات زنان اشکال علنیتر و گستردهتری به خود گرفت. بحث پیرامون این موضوع و تأثیر آن بر مناسبات میان زنان داخل و خارج، طبعاً نمیتوانست از دایرهی توجه فعالان خارج کشور دور بماند. بهویژه پس از شکلگیری "کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیضآمیز" (1385/2006). سمینارهای سال 2008 و 2009، سخنرانیها و میزگردهایی را به این موضوع اختصاص دادند.
موضوعاتی که در بالا به طور فشرده به آنها اشاره شد، تنها بخشی از مباحث مطرح در سمینارها بوده است. ضمن مرور اسناد کتاب درمیبابیم که در کنار موضوعات محوری، همواره مسائل مهم دیگر نیز مورد تأمل قرار گرفته است. حجاب اسلامی و اجباری، اعمال خشونت در مناسبات میان انسانها، اتوریته و قدرت، نظامیگری و جنگ، زندان و شکنجه ووو... موضوع سخنرانیهای بسیاری بودهاند.
مجموعهی سه جلدی اسناد سمینارهای آلمان، تنها به ارائهی متن سخنرانیها بسنده نکرده است. اسناد دیگری را نیز در دسترس خواننده قرار داده است: از آگهی سمینارها و گزارشهایی که در نشریههای کاغذی و مجازی درج شده، تا یادمان و یادگار دوستان از دست رفته.
جزء جالب توجه دیگر این مجموعه، نامههاییست که میان دستاندرکاران برگزاری سمینارها رد و بدل شده و بیانگر مناسبات میان افراد و نهادهاست و نشاندهندهی گلهها و شکایتها، خرسندیها و ناخرسندیها؛ که «شورها و شوقها، امیدها و سرخوردگیها، شادمانیها و سوگها، آرمانها و ایدههای ابراز شده و نشده...» را نیز بازتاب میدهد؛ گرچه ثبت قلمی، ابعاد واقعی این حسها را همیشه به تمام و کمال بیان نمیکند.
برخی نامهها، حاوی نارضایتی شرکتکنندگان است از سطح نازل سخنرانیها یا جو پُر تنش حاکم بر جلسات که نتیجهاش ترس و سکوت شماری از شرکتکنندگان بوده است.
با مرور این نامهها، خواننده پی میبرد که سالهای دراز برگزاری سمینارها، همواره با خوشی و تفاهم توأم نبوده است؛ بلکه بحث و جدل، حتا دعوا و رنجش، جزئی از زندگی روزمرهی کسانی را تشکیل داده که سمینارها را در این سالها سازماندهی کردهاند. تلاش آنها که بهرغم مشکلات و درگیریها، تداوم این نهاد تبعید را میسر نمودهاند، تحسین خواننده را برمیانگیزد.
***
مرور این سه جلد کتاب که نزدیک به 1500 صفحه است، خواننده را در عین حال متوجه تغییر و تحول در نگهداری و ثبت اسناد جنبش زنان میکند. اگر از سال 1982 تا 2006، یعنی 24 سال از عمر سمینارها، 516 صفحه را در جلد نخست به خود اختصاص میدهد (به طور متوسط 21 صفحه برای هر سال)، 9 سمینار آخر (2007 تا 2016) 862 صفحه را دربرمیگیرد، یعنی جلد دوم و سوم تقریباً به تمامی؛ به عبارت دیگر، به طور متوسط 95 صفحه برای هر سمینار.
دو دلیل را میتوان برای این ناموزونی برشمرد. نخست، توسعهی بیسابقهی امکانات ثبتِ صوتی و تصویری رویدادها که موجب وفور حیرتانگیز اسناد برجا مانده میشود. دلیل دوم که به باور من نقش اصلی را دارد، افزایش حساسیت و آگاهی نسبت به اهمیت حفظ و نگهداری اسناد برای ثبت در تاریخ است؛ و چه بسا نمایانگر دورهی تازهای در مبارزات و مطالعات زنان و عاملیت افزایدهی آنان در تاریخنگاری جنبش زنان.
این کار ارزشمند، میتواند نمونهای برای مبارزان و کنشگران جنبشهای فکری، فرهنگی و سیاسی ایرانیان در خارج از کشور باشد تا در ثبت اسناد برای نسلهای آینده کوتاهی نکنند.
علاقمندان به جنبش زنان ایرانی و پژوهشگران تاریخ جنبشهای اجتماعی، بیتردید در میان کتابهای خود، به مجموعهی «اسناد سمینارهای سراسری سالانهی تشکلهای مستقل زنان و زنان دگر و همجنسگرای ایرانی در آلمان» نیاز دارند.
سیمین عزیز؛ دوستانی که در گردآوری این مجموعه سهیم و شریک بودهاید، دستتان درد نکند!
مهناز متین، 21 مارس 2017
*عنوان کامل کتاب:
اسناد سمینارهای سراسری سالانهی تشکلهای مستقل زنان و زنان دگر و همجنسگرای ایرانی در آلمان
گردآوری سیمین نصیری
انتشار: همایش زنان ایرانی- هانوفر، چاپ مرتضوی، آلمان 2017
--------------------------
1-تاریخ آغاز سمینارها در برخی نوشتههای مندرج در این کتاب، سال 1981 ذکر شده است. ن.ک به: "شاهدی از 25 سال تلاشهای زنان ایرانی در تبعید"، سهیلا ابطحی، جلد 1، ص 491؛ و "گزارشی از سمینار سالانهی تشکلهای مستقل زنان و زنان دگر- همجنسگرای ایرانی در آلمان"، سرور، جلد 3، ص 265. از سمینار سال 1981 سندی در کتاب یافت نشد.
2-نمونههایی از چنین پژوهشهایی موجود است: "تاریخچهی جنبش مستقل زنان ایرانی در خارج از کشور (آلمان)"، ایراندخت آزاده، نیمهی دیگر، شماره ٣ و ٤، زمستان ١٣٦٤؛ "از تئوری به خودیابی، از خودیابی به خودیاری (دوازده سال جنبش مستقل زنان ایرانی در خارج کشور)"، آناهیتا ایلیا، اندیشهی زنان (مجموعهی فرهنگی سیاسی و اجتماعی زنان ایران در آلمان)، ناشر: جنبش مستقل زنان ایرانی در خارج از کشور (برلن - فرانکفورت)، انتشارات نوید، ١٩٩٥؛ "گزارشی از فعالیتهای تشکل مستقل دموکراتیک زنان ایرانی (هانوفر)، هما، اندیشهی زنان، پیشگفته. گردآورندهی این مجموعهی اسناد، بیتردید به نوشتههای بسیار دیگری دسترسی دارد که با گذاشتن آنها در کنار هم، خواننده میتوانست شناخت جامعتری از تاریخچهی جنبش زنان ایرانی در آلمان پیدا کند.
3-تم سمینارهای آلمان، در نوشتهی پیش گفتهی سرور، دورهبندی شده است.
برگرفته از سایت آزادی بیان
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire