jeudi 2 décembre 2010

چه کسی لاله را کشت؟

چند کلمه در مورد شهلا، لاله، ناصر و پسرش
دیروز صبح زنی را اعدام کردند که مدت هشت سال سوژه روزی نامه نگاران زرد ایران شده بود و حالا هم این نجاست کاری ادامه دارد. شهلا پس از هشت سال زندان، با طنابی بالای دار رفت که برای خیلی ها آب و نان شد. روزی نامه نگاری بی پرنسیپ و زرد ایرانیان حرمت هیچ چیزی را نگه نمی دارد.
ناصر محمد خانی بازیکن محبوب فوتبال، به دلایلی که نمی دانیم دو زن زندگیش را از دست داد و پسر پانزده ساله اش هم قاتل شد حالا فمینیسم زرد حاج خانم ها دور برداشته و به جای این که همگی این افراد را قربانیان حکومتی با توطئه های مافیایی بداند می خواهد حق ناصر را کف دستش بگذارد و باز بحث انحرافی مرد هوسران را پیش بکشد. این یعنی شهلا از سر حسادت لاله را کشت، در حالی که پرونده مغشوش و مبهم بوده است.
لجن ها عکس مادر داغدار شهلا را هم منتشر می کنند و شهلا را قاتل قلمداد می کنند. شهلا چگونه توانست پیش از کشتن به همسر ناصر تجاوز کند و او را بگاید؟ رد پای حراست و وزارت اطلاعات و باقی قضایا به کل در روایات حاج خانم های حکومتی پاک شده و مانند قالی خونین کف اتاق شسته شده است.
فمینیسم زرد حاج خانم ها یک بار دیگر دارد خوش خدمتی می کند تا روی بازجویان اطلاعاتی را سفید و دل آقاشوهرهای حکومتی را خشنود کند. حالا انگار مردان خارجی معشوقه ندارند و همگی به همسرشان وفادارند. وقاحتشان این قدر است که دارند تلقین می کنند که شهلا قاتل بوده و این ناصر هوسران بود که از او یک قاتل ساخت. تخریب شخصیت زنده و مرده با هم! چیزی که در دنیا بی سابقه است. آیا بشر مرده هیچ حقی ندارد؟ آیا بشر مرده بایست با قلم زرد روزی نگاران حکومت فاشیست دینی مدام آغشته شود؟ گمان می کنم پس از سقوط این مجموعه دروغها، پس از این مجموعه مافیایی سینمایی، به سالها نظافت و تخیله چاه و لجن نیازمندیم تا فضای جامعه را از هجوم ملخ های لجن نگار و مزدوران حکومتی پاک کنیم.
نمی شود به سادگی بنویسید ما به جامعه ای سالم، بی قصاص و بی اعدام نیازمندیم؟
وقتی شهلا نباشد
اتهام بی سند و تسویه حساب
صلاحیت وکالت و قضاوت