samedi 4 décembre 2010

صلاحیت وکالت و قضاوت

گفتگوي راديو ندا با محمد مصطفايي در مورد اعدام شهلا جاهد
چرا اعدام شهلا جاهد یک تصمیم سیاسی و حکم حکومتی بود؟
بر این گمانم که صلاحیت قضاوت و وکالت افراد در ایران، باید از نو مورد سئوال قرار گیرد. عملاً می بینیم که افرادی که بنابه مصلحت و منافع خویش، خود را فعال حقوق بشر جا می زنند و رابط محکوم به مرگ با جهان می شوند دچار انواع عقده ها و غرض ورزی ها و قضاوت های بی مایه و بی اساس هستند که هر از گاه می تواند منجر به جان فردی تمام شود. نمونه اش این آقای وکیل پایه یک دادگستری است که شعور حقوقی اش اندازه یک ملای ده تفرش هم نیست و مثل آب خوردن تهمت می زند و بعدش هم شروع می کند به صغرا و کبرا چیدن و درس تعلیمات دینی و شرعیات پس دادن، آخرش یک جواب من درآوردی از خود اختراع می کند تا به نتیجه دلخواه خود برسد.
بر این گمانم که وکالت در دوران سی ساله جمهوری اس. اس. لامی تبدیل شد به نوعی دلالی، و وکیل با میانجیگری و وساطت، حق الزحمه خود را از خون متهم دریافت می کند. چنین افرادی می آیند و با یک سواد قرانی و بدون این که عدالت خواهی در وجودشان نهادیه شده باشد به عنوان فعال حقوق بشر می آیند و برای ما در قلب اروپا کنفرانس می دهند و ما بسیار نجیب بوده ایم که صدایمان درنمی آید و به سخنرانی این مأموران سرکوب رژیم برای حفظ نظام و خط دادن به خروش مردمی اعتراض نمی کنیم.
ما همیشه به صراحت گفته ایم که یک حکومت لائیک احتیاج به وکیل و وصی و قیم و لایت فقیه ندارد. مردم سالاری فقط با قانون میسر می شود. نمی شود پای بند ولایت فقیه ماند و فقط نق زد که این ولی نع، ما از آن یکی ولی فقیه خوشمان می آید و با او ساخت و پاخت کرده ایم، و قانون ذبح اسلامی هم دموکراسی است و فقط قطع دست و سنگسار و چشم درآوردن هایمان را با ذبح اسلامی (مثال سالهای خاتمی عبا شکلاتی) نادیده بگیرید چون جنایت اسلامی جزو فرهنگ ایرانی ماست و شما بیایید و قیام کنید تا میرحسین و زهرا خانم فرهیخته (با چادر مشکی و سه روسری) را برایتان بزک کنیم و مانند ناجی ملت بر سر کار بیاوریم و چون میرحسین کمی شفتالوست چندین و چند اهرم و بازوی کمکی کنارش می گذاریم چون از اول تا آخرش ما همه با هم هستیم و نظام باید برقرار بماند تا سفره های ما گسترده بماند و ما مدام در حال خوردن خون ملت بی پناه ایران باقی بمانیم.
مصاحبه را که گوش می کنی و توضیحات وکیل پایه یک دادگستری را که می خوانی می بینی در اولی تولید نجاست کرده و در دومی با چوبی همان نجاست را به هم زده و به هم زده. آقا، خانم، این حضرات هرگز اصلاح پذیر نبوده اند این رژیم هم اصلاح پذیر نیست. این مبصران صف سرکوب، هرگز اصلاح نخواهند شد بلکه به لطف جوایز و یوروهایی که برای ایجاد دموکراسی به جیبشان روانه می شود تنشان پیه آورده و زورشان زیاد شده و اشتهایشان باز تا هر چه را خوششان نیاید به دست میرغضب بسپارند.
بهترینشان شیرین بانو بود که دادگاه قتل زیبا کاظمی را تبدیل به سیرک کرد و با اعلام جرم مجازی «قتل عمد» دست رژیم را از آن قتل به کل شست و در مورد قتل دکتر زهرا، آنقدر لفتش داد که کل مدارک قتل از بین رفت و از کجا بگویم از این یکی که از شوق خوش خدمتی برای سبزالله، هیچ حرف دهنش را نمی فهمد و مدام سعی می کند از این قتل برای حربش امتیاز بگیرد. آخر اعدام شهلا چه ربطی به مسایل اقتصادی کشور دارد؟ گوش بدهید صراحتاً ناصر محمدخانی را قاتل اعلام می کند تا روی حراست و اطلاعاتی ها را سپید کند. ناصر محمد خانی می تواند با توجه به این دو مصاحبه، این آقای وکیل پایه یک دادگستری را به دادگاه بکشاند.